آسیب غلو در عزاداری های محرم
گفتاری از آیت الله سید احمد خاتمی
یکی از آسیبهای عزاداری ها در ایام محرم طرح مسائل غلوآمیز در عزاداریهاست “حسین اللهی شدن”! “زینب اللهی شدن”! و از این رهگذر خود را مقدس جلوه دادن. قرآن کریم از غلو نهی می کند “یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق.” (1) ای اهل کتاب، غلو در دین نکنید و بر خدا جز حق نگویید. “قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم.” (2) ای اهل کتاب در دینتان غلو نکنید. پیامبر(ص) فرمود: “ایکم والغلو فی الدین فانما هلک من کان قبلکم بالغلو فی الدین”(3.) از غلو در دین بپرهیزید، گذشتگان شما با غلو در دین هلاک شدند. امامان ما شدیدترین برخورد را با غلات داشتند. امیرالمومنین(ع) فرمود: “اللهم انی بریء من الغلاه کبراءه عیسی بن مریم من النصاری اللهم اخذلهم ابدا ولا تنتصر منهم احدا”(4)؛ خدایا من از غلات بیزارم همانند بیزاری حضرت عیسی از نصاری. خدایا آنها را تا همیشه خوار کن و هیچ کدام از آنها را یاری مکن. و برخی از غلاتی را که مدعی ربوبیت مولا علی(ع) بودند سوزاند(5.) امام صادق(ع) فرمود: “احذروا علی شبابکم الغلاه لا یفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله یصغرون عظمه الله و یدعون الربوبیه لعبادالله و الله ان الغلاه اشر من الیهود النصاری و المجوس و الذین اشرکوا”(6)؛ از جوانان خود از شر غلات بر حذر باشید مباد آنها را فاسد کنند همانند غلات بدترین بندگان خدا هستند عظمت خداوند را تحقیر کرد و ادعای خدایی برای بندگان خدا دارند. به خدا قسم غلات بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکان هستند. امام رضا(ع) فرمود: “لعن الله الغلاه ... لا تقاعدوا هم ولا تصادقوا هم و ابراء منهم بریء الله منهم”(7)؛ خدا غلات را لعنت کند... همنشین اینها نشوید طرح دوستی با آنها نریزید، همان گونه که خداوند از انها برائت جسته شما هم برائت بجویید.
در رابطه با غلات چهار کتاب زیر خواندنی است:
1.الجذور التاریخیه و النفسیه للغلو و الغلاه تالیف سامی العزیزی؛
2.شبهه الغلو عنه الشیعه تالیف دکتر عبدالرسول غفار؛
3.پژوهشی درباره طوایف غلاه تا پایان غیبت صغری و موضع ائمه در این باره تالیف اسکندر اسفندیاری،
4.غالیان کاوشی در جریان ها و برآیندها تالیف نعمت الله صفری فروشانی.
با این همه انزجاری که ما از اهل بیت(ع) از غلات می بینیم متاسفانه می بینیم که همچنان در برخی از عزاداری ها باز نمونه هایی از غلو مطرح می شود که تاثیر فراوانی در تخریب چهره ائمه(ع) داشته و دارد و سبب می شود چهره شیعه که پیوسته چهره ای دین مدار و منطقی بوده، چهره ای تحریف شده و نادرست معرفی گردد.
پی نوشتها:
1.سوره نساء، آیه 171.
2.سوره مائده، آیه 77.
3.مسند احمد بن حنبل.
4.بحارالانوار، ج 25، ص 284.
5.بحارالانوار، ج 18، ص /552 مستدرک الوسائل، ج 18، ص 17.
6.بحارالانوار، ج 25، ص 266.
7.اهل البیت فی الکتاب و السنه.
آسیبشناسی محرم و عزاداری آن
قسمت دوم
5. طرح موارد سست معارف اسلامى
مطرح کردن موارد سست معارف اسلامى و ورود خواب در عرصه معارف و یا ملاقات هاى دروغین. اعتقادى که با خواب درست شود با خواب هم مىرود. در کجاى معارف اسلامى داریم که اهل بیت(علیهم السلام) کسى را با خواب و رؤیا هدایت کرده باشند، در کجاى سیره اهل بیت ملاقات با ولى الله الاعظم به این ابتذالى در آمده است که هم اینک در کتاب ها نوشته و در جلسات گفته مىشود. آقایى در کتابش مىنویسد: عیال اینجانب مکرر حضور امام زمان شرفیاب شده است! و یا آدرس امام زمان(عج) این است!! اینها نه تنها خدمت به امام زمان(عجل الله تعالى فرجه الشریف) نیست بلکه ضربه به این اعتقاد مقدس است که بیش از 350 آیه قرآن تأویل به آن شده و ده ها دلیل محکم و متقن دارد. مرحوم علامه سید مهدى بحرالعلوم که از اعاظم علماى امامیه است مىگوید در زمان غیبت کبرى براى بعضى از حاملین اسرار و علماى ابرار توفیق تشرف حاصل می گردد و به دیدار امام نائل مىشوند ولى چون مأمور به کتمان دیدارند حکم خدا را در پوشش اجماع ابراز مىدارند.(36) شیخ انصارى این نظر را پذیرفته و فرموده، در غایت ندرت است(37) حصول آن را براى او حدى من العلما قبول کرده است.(38) آیتالله العظمى وحید خراسانى بارها فرمودند ملاقات در غیبت کبرى به دو صورت واقع مىشود؛
1. ملاقات در حال اختیار؛
2. ملاقات در حال اضطرار.
ملاقات در حال اختیار منحصر به افرادى نظیر سید بن طاووس است که احیاناً امام را دیده و شناخته و از او کسب فیض کردهاند اما ملاقات در حال اضطرار مربوط به افرادى است که در حال گرفتارى شدید به ذیل عنایت امام توسل مىشوند و امام خود یا توسط افرادى که دارند از او دستگیرى مىنمایند و نیز فرمودند آنها که در اثر لیاقت و شایستگى به فیض دیدار موفق مىشوند به کسى نمىگویند.
این مدعیان در طلبش بى خبرانند
آن را که خبر شد خبرى باز نیامد
از مراجع عظام تقلید چنین سؤال شده است: برخى از افراد در جلسات یا عزادارى ادعاى ارتباط با معصومین خصوصاً امام زمان(عجل الله تعالى فرجه الشریف) کرده و بدینوسیله ضمن استفادههاى مادى، از احساسات دینى مردم سوء استفاده مىنمایند و اینگونه مسائل در جلسات مختلف خصوصاً مجالس زنانه رو به ازدیاد است. با توجه به ادعاى ارتباط با معصومین و واسطه بودن آنان و برخى تبعات اخلاقى که موجب سست شدن اعتقادات مردم به مسائل دینى مىشود مستدعى است نظر مبارک را درباره شرکت در این جلسات و هرگونه تقویت و ترویج این افراد بیان فرمایید؟
از مراجع عظام تقلید سؤال شده است: برخى مداحان شعرهاى نامناسب خوانده مانند "من حسین اللهیام" یا "قلاده سگ به گردن انداخته" یا "صداى سگ در می آورند" وظیفه ما در برخورد با این افراد چیست؟ آیتالله العظمىتبریزى فرمودند: مداحى و خواندن اشعار در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) باید طورى باشد که موجب وهن شیعه نباشد و بهانه به دست دشمنان شیعه ندهد. در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) باید اشعارى خوانده شود که فضایل آن بزرگواران بیان شود و مصائب و مظلومیت آنها براى مردم گفته شود. ائمه از ما نخواستهاند که خود را به صورت حیوان در آوریم آنچه که از ما خواستهاند این است که مؤمن صالح باشیم و اخلاق ما اخلاقى باشد که از آن بزرگواران رسیده است.
آیتالله العظمى صافى چنین پاسخ دادهاند
ادعاى ارتباط خاص با حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشریف در زمان غیبت، دروغ است و شرکت در مجالسى که چنین ادعاها می شود حرام است و مؤمنین باید بى اساس بودن چنین ادعا را براى مردم بیان کنند که گمراه نشوند.
آیتالله العظمى سیستانى:
این افراد دروغگو و دجالند و در صورتی که امکان هدایت آنها نباشد باید مردم را متوجه نموده تا از آنان دورى کنند.
آیتالله العظمى تبریزى:
این مطالب اساس ندارد و تقویت و ترویج این امور موجب وهن مذهب و جایز نیست مؤمنین باید با شرکت نکردن در این مجالس و تذکر دادن به افراد کارى کنند که این مجالس از بى رونقى تعطیل شود.(39)
خواب و مکاشفه
خواب و مکاشفه براى خود بیننده حجت نیست تا چه رسد به دیگران؛ و از خواب بدتر مکاشفاتى است که بعضىها مدعى آنند. مرحوم ملااحمد نراقى که از اساتید شیخ انصارى است می فرماید بعضى از علماى امامیه قول و فعل معصوم که در خواب صادر شود را حجت دانستهاند، اما اکثریت قریب به اتفاق علما بر خلاف این قول مشى نمودهاند. در روایت حسنه ابراهیم بنهاشم وارد شده که امام صادق(علیه السلام) در جواب سائلى که از افسانه خواب ابى بن کعب سؤال نموده فرمود: "ان دین الله اعز ان یرى فى النوم"؛ دین خدا عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود. سرانجام مىفرماید آنچه مسلم است حجیت کلام معصوم در بیدارى است و وضع عادى، نه در خواب و رؤیا؛ و روایات دیگر را هم توجیه کرده و سرانجام قول مشهور- عدم حجیت- را پذیرفته است. اینجانب بر این باورم خواب شخص معصوم حجت است نیازى نیست که معصوم شاهدى در بیدارى بر آن بیابد زیرا که شیطان را راهى بر معصومین نیست. مرحوم میرزاى قمى نیز در کتاب قوانین مسئله را طرح و حجیت آن را مردود دانسته است. ممکن است رؤیا صادقه باشد ولى حجت شرعى ندارد. به هر حال ورود خواب، و مکاشفات در عرصه معارف اسلامى به عنوان یک مبنا موجب طرح سست معارف اسلامى شده و اگر خواب مقدس شد چون راهى براى اثبات و نفى آن نیست حربهاى مىشود به دست شیادان که از این رهگذر دروغ هاى خود را جا بیاندازند. در پایان عرض مىکنم من منکر برخى از ملاقات هاى راستین که از ناحیه بزرگان بیان مىشود و نیز مکاشفات صادقانه نیستم، لکن معتقدم که اینها نباید مبنا قرار گیرد.
6- جدایى دین از سیاست
برخى مىخواهند چنین وانمود کنند که آنها ولایتىتر از مسئولان نظامند. در مجالس عزادارى مىگویند ما مىخواهیم گریه کنیم کارى به سیاست نداریم. در حالى که خود معصومین را ما "ساسها لعباد" سیاستمداران خلق مىخوانیم. "کان فى بنى اسرائیل یسوسهم انبیاءهم"؛ انبیاء سیاستمداران بنىاسرائیل بودند. در یک سو لائیکها، سکولارها دم از جدائى دین از سیاست مىزنند و از یک سو متحجرین در پى جدائى دین از سیاستاند. و این دو گروه در حقیقت دو تیغه یک قیچى هستند که اسلام ناب محمدى(صلی الله علیه و آله و سلم) را قیچى مىکنند.
لازم به ذکر است نمىگوئیم مجالس مذهبى ما همانند کانون اى حزبى محل جار و جنجال هاى سیاسى باشد، اما اینکه در رابطه با اصل نظام اسلامى بى تفاوت باشند این آسیب جدى است. نظامى که با رنج هاى بسیار به دست آمدهاست. جلسات عزادارى اهل بیت کاملاً سیاسى بود، هم تولى داشت و هم تبرى. در شرایط آن چنانى دیدند تبرى کار سختى بود اما داشتند.
7. اظهار مطالب موهن
اظهار مطالب موهن و تحقیر غیر مطلوب اهل بیت، تحقیرى که تنها در دربار پادشاهان ظالم پاداش دارد در بارگاه امامان معصوم چیزى جز خوارى نیست به عنوان نمونه:
هر کى مىخواد هر چى بگه
من سگ کوى زینبم
بهشت جاودان ز تو
کران و بیکران ز تو
سلطنت جهان ز تو
من سگ کوى زینبم
اهل بیت ذلت را براى پیروانشان نمىپسندند: "لا ینبغى للمؤمن ان یذل نفسه"؛ سزاوار نیست مؤمن خود را ذلیل کند؛ البته تواضع و ابراز محبت به اهل بیت ذلت نیست.
از مراجع عظام تقلید سؤال شده است: برخى مداحان شعرهاى نامناسب خوانده مانند "من حسین اللهىام" یا "قلاده سگ به گردن انداخته" یا "صداى سگ در مىآورند" وظیفه ما در برخورد با این افراد چیست؟ آیتالله العظمىتبریزى فرمودند: مداحى و خواندن اشعار در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) باید طورى باشد که موجب وهن شیعه نباشد و بهانه به دست دشمنان شیعه ندهد. در مجالس اهل بیت(علیهم السلام) باید اشعارى خوانده شود که فضایل آن بزرگواران بیان شود و مصائب و مظلومیت آنها براى مردم گفته شود. ائمه از ما نخواستهاند که خود را به صورت حیوان در آوریم آنچه که از ما خواستهاند این است که مؤمن صالح باشیم و اخلاق ما اخلاقى باشد که از آن بزرگواران رسیده است.(40)
اینها برخى آسیبهاى محتوایى عزاداری ها و اینک مىپردازیم به آسیبهاى شکلى:
آسیبهاى شکلى
1. استفاده از موسیقى مبتذل
از آسیبهاى شکلى عزاداری ها، استفاده از موسیقىهاى لهوى و حرام در عزاداری هاست. برخى مداحان ترانههاى طاغوتى دیروز و یا ترانههاى لسآنجلسى امروز را گوش مىدهند؛ آهنگ همان آهنگ است محتوا را عوض مىکنند. این قطعاً حرام است نمىتوان به بهانه انجام مستحبى، مرتکب حرام شد. مرحوم شیخ اعظم انصارى مىفرماید: "الا ترى انه لایجوز ادخال السرور فى قلب المؤمن و اجابته بالمحرمات آیا نمىبینى که جایز نیست شاد کردن مؤمن و اجابت دعوت او با محرمات باشد." اسلامى که مىگوید قرآن را حق ندارید با لحن اهل فسق بخوانید قطعاً این اسلام اجازه نمىدهد که از آهنگ هاى حرام در عزاداریها استفاده شود. نبى اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "اقرأ و القرآن بالحان العرب و اصواتها و ایاکم و لحون اهل الفسق و اهل الکبائر"(41)؛ قرآن را با لحن عربى بخوانید و از لحن هاى اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید. و یا در بعضى عزاداری ها دیده مىشود به جاى آنکه نوحه خوانى شود تنها آهنگ مىنوازند و زنجیر مىزنند، اینها بىتردید تحریف عزادارى است و مورد رضاى سالار شهیدان نیست. از مراجع عظام تقلید پرسیده شده است که: استفاده از آلات موسیقى مانند ارگ در مراسم عزادارى چطور است؟
مقام معظم رهبرى آیتالله العظمى خامنه اى فرموده اند:
استفاده از آلات موسیقى مناسب با عزادارى سالار شهیدان نیست و شایسته است مراسم عزادارى به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده برگزار شود.
آیتالله العظمى بهجت فرموده اند:
آنچه موجب وهن عزادارى است باید اجتناب شود. استعمال آلات موسیقى در عزادارى خالى از اشکال نیست.
آیتالله العظمى تبریزى:
استفاده از آلات موسیقى در عزادارى حرام است.(42)
2- اکتفا به مداحى
اکتفا به مداحى و سینهزنى دیگر آسیب مجالس عزادارى است. درست است که این شورها و عشقها و سینهزنىها و حالها در نهایت تقویت دین است، ما به سهم خودمان خوشحالیم از این که ببینیم به جاى این که جوانان در مجالس گناه باشند در این مجالس حضور یابند. لیکن سخن این است که اگر این شورها با شعور گره نخورد، ماندگار نخواهد بود. لیکن متأسفانه در برخى مجالس تنها اکتفا به مداحى می شود. و این آسیب پذیرى آنگاه عمق بیشترى پیدا مىکند که ملاحظه کنیم کم کم مجالس فاتحه هم باین سمت و سو مىرود که تنها مداح دعوت مىکنند در حالى که این مجالس از فرصتهاى مناسب توجه دادن مردم به دین و قیامت است اهل بیت(علیه السلام) مىپسندیدند که مجالسى که به نام آنها شکل مىگیرد مجالس محتوایى باشد. حضرت امام صادق(علیه السلام) به عبدالله بن حماد بصرى فرمود: "بلغنى ان قوماً یأتونه یعنى الحسین من نواحى الکوفه و ناساً غیرهم و نساء، یندبنه و ذلک فى النصف من شعبان فمن بین قارء یقرء." - محتمل است یعنى قرآن مىخوانند و محتمل است که کتاب مىخوانند - اخبار مناقب " و قاص یقص و نادب یندب و قائل یقول المراثى فقلت له نعم جعلت فداک قد شهدت بعض ما تصف فقال الحمد الله الذى جعل فى الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثى علینا و جعل عدونا من یطعن علیهم من قرابتنا او من غیرهم یهد دونهم و یقبحون ما یصنعون"(43)؛ به من گزارش دادند که زن و مرد نیمه شعبان به زیارت امام حسین(علیه السلام) مىآیند، - قرآن مىخوانند - کتاب مناقب مىخوانند، قصههاى اهل بیت را مىگویند، روضه خوانى و مرثیه سرائى دارند گفتند آرى فدایت شوم در برخى از این مراسم من بودهام حضرت فرمود سپاس خداى را که در بین مردم کسانى را قرار داد که ما را مدح مىکند براى ما مرثیه مىخوانند و از دشمنان ما کسانى از نزدیکان و غیر نزدیکان ما کسانى را قرار داد که تهدید کنند آنها را و رفتار زشتشان را تضییع نمایند. شهید مطهرى گوید: معلوم مىشود فلسفه این کار گریستن به تهدید دشمن و تقبیح کار آنهاست. مجالس عزادارى در طول تاریخ منشأ روشنگرى رهیابى به حقیقت بوده است. خطیبان خطابه مىخواندند و مرثیه سرایان مرثیه سرایى حداکثر ثوابش ثواب ذکر است. پیامبر حلقه علم را بر حلقه ذکر ترجیح داد. در روایتى آمده است: "و خرج رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فاذا فى المسجد مجلسان مجلس یتفقهون و مجلس یدعون الله تعالى و یسألونه فقال کلا المجلسین الى خیر امّا هؤلاء فیدعون الله و اما هؤلاء فیتعلمون و یفقهون الجاهل هؤلاء افضل بالتعلیم ارسلت ثم قعد معهم."(44) پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) از منزل خارج شد به طرف مسجد آمد دید در مسجد دو مجلس است یک مجلس، مجلس آموزش دین است و مجلس دیگر مجلس دعا. فرمود هر دو مجلس خوب است اینان دعا مىکنند و اینان آموزش مىبینند و آموزش مىدهند. اینان افضلند که من براى تعلیم مبعوث شدم. آنگاه حضرت در مجلس آموزش دین نشست.
اکتفا به مداحى و سینهزنى دیگر آسیب مجالس عزادارى است. درست است که این شورها و عشقها و سینهزنىها و حال ها در نهایت تقویت دین است، ما به سهم خودمان خوشحالیم از این که ببینیم به جاى این که جوانان در مجالس گناه باشند در این مجالس حضور یابند. لیکن سخن این است که اگر این شورها با شعور گره نخورد، ماندگار نخواهد بود. لیکن متأسفانه در برخى مجالس تنها اکتفا به مداحى می شود.
مجالسى که در آن تعلیم و تعلم معارف دینى است بوستان هاى بهشت است: "عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) اذا امررتم بریاض الجنه فارتعوا قالوا یا رسول الله و ما ریاض الجنه قال حلق الذکر فان لله سیارات من الملائکه یطلبون حلق الذکر فاذا اتوا علیهم حفّوا بهم." (45) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود آنگاه که گذر به بوستان هاى بهشت کردید بهرهمند شوید. گفتند اى رسول خدا بوستان هاى بهشت کجاست؟ حضرت فرمود حلقههاى یاد خدا؛ همانند خداوند را فرشتگان بسیارى است که به دنبال حلقههاى ذکر خدا مىگردند وقتى حلقه ذکر یافتند آنها را احاطه مىکنند.
"قال بعض العلماء حلق الذکر هى مجالس الحلال و الحرام کیف تشترى و تبیع و تصلى و تصوم و تنکح و تطلق وتحج و اشباه ذلک."(46) بعضى از علماء گفتهاند حلقههاى ذکر مجالس حلال و حرام است؛ چگونه بخرى، چگونه بفروشى، نماز بخوانى، روزه بگیرى، نکاح و طلاق داشته باشیم، حج انجام دهى.
اکثر مشتریان مجالس با حال مذهبى را جوانان تشکیل مىدهند، مطلوب ائمه از جوانان تفقه در دین بوده امامباقر(علیه السلام) فرمود: لو اتیت بشاب من شباب الشیعه لایتنفقه فى الدین لادبته.(47) اگر جوانى از جوانان شیعه را نزدم بیاورند که آموزش دینى ندارد تحقیقاً تأدیبش مىکنم. سخن این نیست که مداحى نباشد سخن اینست مانند گذشته هر کسى کار خودش را که خطیب براى مردم قرآن، حدیث، فقه بگوید مداح هم مرثیه سرائى که در این صورت که شور و شعور توأم شده نقش آفرینى مىکند و مهمتر از اینها مسئله رهبرى اندیشه جوانان است که باید قطعاً به دست عالمان دین شناس تحصیل کرده حوزههاى علمیه باشد.
3- برخورد کاسبکارانه
دیگر آسیب عزاداریها برخورد کاسبکارانه با این مقوله است که از مصادیق بارز استئکال به اهل بیت(علیه السلام) است که در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است و هر چه هم تورم بالا مىرود با قیمت هاى نجومى، قیمت را بالا مىبرند! امام صادق(علیه السلام) فرمود: "من اراد الحدیث لمنفعه الدنیا لم یکن له فى الاخره نصیب و من اراد به الاخره اعطاه الله خیر الدنیا و الاخره"(48) ؛ آن کس که حدیث را براى منفعت دنیا بخواهد در آخرت بهرهاى ندارد و آن کس که حدیث را براى خدا و آخرت بخواهد خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا خواهد کرد. حضرت امام(علیه السلام) فرمود: از راه ما - حدیث ما، محبت ما و مانند آن - ارتزاق نکن.(49) " یا اباالنعمان لا تستأکل بنا الناس فلا یزیدک الله بذلک الافقراً." از راه ما ارتزاق نکن که خداوند بر فقرت خواهد افزود.(50) این مربوط به آنان است که برخورد کاسبکارانه با معارف، مدایح، مراثى اهل بیت(علیه السلام) دارند و همانند کالا با آن برخورد مىکنند. حساب آنان که تنها براى خدا در عرصه نشر معارف و گسترش فضایل و مناقب اهل بیت تلاش مىکنند و مردم از سر عشق به خاندان عصمت و طهارت به آنها هدیه مىدهند، طبق تصریح روایات معصومین از اینان جداست و اینان مورد نکوهش نیستند.
ج. راهکارها
براى مقابله با این آسیبها توجه به چند نکته ضرورى است و به دنبال آن طرح خود را در این زمینه تقدیم مىکنم.
1. آن که پیوسته در بیان و نقد این آسیبها توجه داشته باشیم که اصل عزادارى آسیب نبیند. نباید به گونهاى انتقاد کرد که برپا کننده مجلس مداح، خطیب و مانند آن به کلى دلسرد شوند.
2. باید در رابطه با این آسیبها همان شیوهاى را که در فقه آمده آرام و به تدریج مقابله صورت گیرد. بسیارى از این نابسامانیها با نصیحت، موعظه و منطق قابل حل است نباید به گونهاى برخورد شود که موجب لجبازى بیشتر گردد.
3. باید این آسیبها آن قدر از سوى بزرگان مطرح شود که ناهنجارى و ضد ارزش بودن اینها به صورت یک گفتمان و فرهنگ در آید؛ این هم نیاز به شجاعت دارد هم آبرو دادن براى دین نباید از جوسازیها هراسید و باید به تکلیف عمل کرد.
در دیدارى که هفته قبل با برخى از مراجع عظام تقلید داشتم نکات آموزندهاى از برخورد صریح بزرگان با غلو شنیدم که عبرتآموز است.
آیتالله العظمى صافى فرمودند: ذاکرى نزد آیتالله العظمى بروجردى خواند:
هذه فاطمه بنت الاسد
اقبلت تحمل لاهوت الابد
یعنی: این فاطمه بنت اسد است که خداى ابدى را با خود حمل مىکند. آن مرحوم برخورد کرد و دیگر اجازه ادامه مداحى را به او نداد و وقتى یکى از بزرگان در این رابطه وساطت کرد آقاى بروجردى فرمود ما نباید از کنار غلو سطحى بگذریم. بعد آن مرحوم فرمود شنیدم مداحى مىخواند:
تو به این جمال و خوبى چه به طور جلوه آئى
ارنى بگو به آن کس که بگفت لن ترانى
این غلو است چرا این گونه اشعار در مداحیها خوانده مىشود. از شاگردان امام شنیدم امام در مجالس روضه خوانى بر درست خواندن مقتل و رعایت موازین بسیار مصر بودند.
علماء دین پاسدار مکتبند؛ نباید بگذارند از هیچ ناحیهاى مکتب آسیب ببیند، بزرگانى که سر سلسله جنبان دین در بلدند بر این مطلب حساس باشند اگر دیدند خطیبى غلو مىگوید، مداحى غلو مىگویند ملاحظات را کنار بگذارند و نهى از منکر کنند، ممکن است برخى جوسازى کرده حتى آبروریزى کنند اما قطعاً خداوند جبران خواهد کرد که "ان الله یدافع عن الذین آمنوا..."؛ خداوند از مؤمنان دفاع خواهد کرد.
4. باید در عرصه انتقاد هم از افراط و تفریط خوددارى کنیم. نمىتوان هر روایتى که منقبتى بلند از مناقب اهل بیت(علیهم السلام) را گفته است و در حد فهم ما نیست بلافاصله رمى به غلو کنیم. که فرمودند: "نزلونا عن الربوبیته و قولوا فیناما شئتم"؛ ما را از خدائى پایین بیاورید آنگاه هر چه در فضلمان خواستید بگویید. یا هر مطلبى که به گوشمان خورد و ما در کتابها آن را ندیده بودیم آن را رمى به کذب کنیم که این عکس مطلوب را نتیجه مىدهد و یا در جانب تفریط از جوسازی ها بهراسیم، در مقابل غلو صریح موضع نگیریم، در مقابل دروغ صریح موضع نگیریم که مبادا ما را رمى به ضد ولایت کنند که ما باید مصداق "الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا یخشون احداً الا الله"؛ آنان که رسالت الهى خود را انجام داده و تنها از او خشیت- خوف همراه با تعظیم - داشته و جز از خدا از کسى دیگر خشیت ندارند، باشیم.
5. در این رابطه طرحى در سال 1368 خدمت مقام معظم رهبرى ارسال کردهام که خلاصه آن این است که باید جریان مداحى در کشور سامان یابد. این سامان باید از سوى خود مداح ها باشد نه دولتى که قطعاً نتیجه نمىدهد؛ به این ترتیب که مداحان هر استان مثلاً از هر پنجاه مداح یک نفر نماینده تعیین کنند، اینها در تهران جمع شوند مثلاً تعداد حدود پنجاه مداحى که منتخب مداحان کشورند مجمع عمومى باشند از بین خود 7 یا 9 نفر را به عنوان مجمع مرکزى مداحان برگزینند. این مجمع عهده دار ساماندهى امر مداحى در امور ذیل گردد:
1. از علما مجتهد تاریخ در حوزه بخواهند در ابواب مقتل همه معصومین درست را از نادرست مشخص کنند، به این ترتیب که از کل مداح ها بخواهند که آنچه مثلاً در رابطه با حضرت اباالفضل(علیه السلام) مىخوانند ارسال کنند و اینها در جمع عالمان مجتهد تاریخ در حوزه ارزیابى گردد؛ آنچه دروغ صریح است اعلام شود و آن چه پرورش روضه است و یا قطع به کذب آن نیست اعلام شود به این ترتیب به تدریج چه بسا به تهیه مقتل عصرى میرسیم.
2. آموزش مداحى را در کشور سامان دهند و این عرصه مقدس را از ابتذال موسیقى لهوى حفظ کنند.
3. تخلفات حرفهاى را معرفى کرده و خود شیوه برخورد را تبیین کنند.
4. در مناسبت هاى ویژه هم شعر و هم سبک جدید مناسب را به مداح ها عرضه کنند.
5. مداحان شایسته را تشویق و به رسانهها اعلام کنند و به مداحان خاطى ابتدا تذکر کتبى دهند و در ادامه برخورد قانونى کنند. - برخورد قانونى که خود مجمع مرکزى مداحان مشخص مىکند - و برخى وظائف دیگر.
جهت ساماندهى این تشکیلات براى دوره اول این انتخاب نمایندهاى از سوى مقام معظم رهبرى مدظله نظارت کنند تا افراد صالح گزینش شوند. براى ادوار بعدى خود همین مجمع آیین نامه نوشته و جهت سلامت جریان نماینده مقام معظم رهبرى فیلتر نهایى باشد.
این پیش نویس آن چیزى است که در رابطه با مداحى به نظر مىرسد. روشن است که نظرات عزیزان مىتواند این پیش نویس را کامل و قابل عرضه کند.
والسلام علیکم و رحمه الله برکاته ـ سید احمد خاتمى ـ 16/6/84 ـ 2 شعبان المعظم 1326
پی نوشت ها:
36. عوائد الایام، ص700.
37. رسائل شیخ انصارى.
38. کفایه الاصول، ج2، ص70.
39. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید.
40. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج4، ص111 و ص112.
41. وسائل الشیعه، ج4، باب 24 ابواب قرائة القرآن، ص858، ح1.
42. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید.
43. کامل الزیارات، باب 108، ح1، با تصحیح علامه امینى.
44. منیه المرید، ص106.
45. همان.
46. همان.
47. المحاسن، ج1، ص357. میزان الحکمه، ج4، ص1401- کلمه شباب -.
48. اصول کافى، ج1، ص46.
49. اصول کافى، ج2، ص338.
50. امالى شیخ مفید، ص182