سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

امام حسین (ع) الگوى زندگى

امام حسین (ع) الگوى زندگى
 
خداوند متعال براى سهولت پیمودن راه هدایت و رسیدن به قله‏هاى سعادت، علاوه بر دستورات و کتابهاى آسمانى، الگوهاى عملى را نیز معرفى فرموده است تا مردم با اقتدا به رفتار آنها راه حقیقت و راستى را به درستى و آسانى بپیمایند . تمام انبیا از این افراد مى‏باشند و در راس همه، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قرار دارد . ‏
قرآن کریم در مورد اقتدا به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ولکم فى رسول الله اسوة حسنة‏" "براى شما در [رفتار] رسول خدا الگوى نیکویى است ." ‏
بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اسوه‏هاى امت، امامان معصوم علیهم السلام و اهل‏بیت آن حضرت مى‏باشند، و یکى از این اسوه‏ها، سرور شهیدان، حسین بن على علیه السلام است . ‏
خود آن بزرگوار در نامه‏اى به سلیمان بن صرد خزاعى و مسیب و ... نوشت: "فلکم فى اسوة; براى شما در رفتار من الگو است ." ‏
از این جهت لازم است‏شیعیان با اوصاف و ویژگیهاى آن بزرگوار آشنا شوند، و خود را با او همرنگ نمایند . آنچه در پیش‏رو دارید، اشاره‏اى به برخى ویژگیها و اوصاف سیدالشهداء، حسین بن على علیه السلام است ‏
‏1 . اخلاص و خدامحورى ‏
در پیشگاه الهى تنها اعمالى ارزش دارد که با اخلاص و رضایت‏خداوند همراه باشد، به همین جهت تمام اعمال در قرآن کریم به نوعى مقید به اخلاص و قصد قربت‏شده‏اند . درباره جهاد مى‏فرماید: "والذین جاهدوا فى سبیل الله‏" ; "کسانى که در راه خداوند جهاد کردند" و درباره شهادت مى‏خوانیم "الذین قتلوا فى سبیل الله‏" ; "کسانى که در راه خدا کشته شدند ." درباره انفاق مى‏خوانیم: "والذین ینفقون اموالهم فى سبیل‏الله‏" ; "کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند ." ‏
و کسانى را قرآن به عنوان اسوه مطرح نموده، که کارشان بر محور رضاى خداوند بوده است، از جمله: ‏
‏1 . از زبان حضرت ابراهیم مى‏خوانیم: "قل ان صلاتى ونسکى ومحیاى ومماتى لله رب العالمین لا شریک له وبذالک امرت وانا اول المسلمین‏" ; بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند، پروردگار جهانیان است . همتایى براى او نیست، و به همین مامور شده‏ام و من نخستین مسلمانم ." ‏
‏2 . درباره امیرمؤمنان در قرآن مى‏خوانیم: "ومن الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضاة الله والله رؤوف بالعباد" ; "و از مردم کسى است که جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشد، و خداوند نسبت‏به بندگان مهربان است ." ‏
‏3 . قرآن درباره اهل‏بیت علیهم السلام مى‏فرماید: "ویطعمون الطعام على حبه مسکینا ویتیما واسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا" ; "غذا [ى خود] را با اینکه به آن علاقه دارند، به "مسکین‏" و "یتیم‏" و "اسیر" مى‏دهند [و مى‏گویند:] ما شما را بخاطر خدا اطعام مى‏کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم ." ‏
از آنچه بیان شد و غیر آن از آیات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود که اعمالى در پیشگاه الهى ارزش دارد که همراه با اخلاص و رضایت الهى باشد، و افرادى در نزد او منزلت دارند که در مسیر رضایت‏حق قدم بردارند . ‏
اخلاص در روایات ‏
‏1 . همه چیز براى خدا: على علیه السلام فرمودند: "طوبى لمن اخلص لله عمله وعلمه وحبه وبغضه واخذه وترکه وکلامه وصمته; خوشا به حال کسى که عمل و علم و دوستى و دشمنى و گرفتن و ترک کردن و سخن گفتن و سکوتش رابراى خداوند خالص کرده است ." ‏
از رجب‏على خیاط نقل شده است که: "در تشییع جنازه آیة الله بروجردى رحمه الله جمعیت‏بسیارى آمدند و تشییع باشکوهى شد، در عالم معنا از ایشان پرسیدم که چطور شد از شما این اندازه تجلیل کردند؟ فرمود: تمام طلبه‏ها را براى خدا درس مى‏دادم ." ‏
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به اباذر فرمود: "یا اباذر لیکن لک فى کل شى‏ء نیة صالحة حتى فى النوم والاکل; اى ابوذر! باید در هر کارى نیتى پاک داشته باشى، حتى در خوردن و خوابیدن‏" . ‏
‏2 . فقط اعمال خالص: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "اذا عملت عملا فاعمل لله خالصا لانه لا یقبل من عباده الاعمال الا ما کان خالصا; هرگاه عملى انجام دادى، پس براى خدا خالصانه انجام بده; زیرا خداوند فقط اعمالى را از بندگان مى‏پذیرد که خالصانه انجام شده باشد ." ‏
‏3 . راس طاعت: امام صادق علیه السلام فرمودند: "راس طاعة الله الرضا بما صنع الله فیما احب العبد وفیما کره; سر [و اساس بندگى خداوند، راضى بودن به آن چیزى است که خداوند پیش مى‏آورد; در آنچه بنده دوست دارد و یا ناخوشایند اوست ." ‏
‏4 . رضایت‏خدا یا مردم؟: امام حسین علیه السلام فرمود: "من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس ومن طلب رضا الناس بسخط الله وکله الله الى الناس; هرکس رضایت‏خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود; خداوند او را از امور مردم کفایت مى‏کند، و هر کس که دنبال رضایت مردم باشد با به خشم آوردن خداوند، خداوند او را به مردم وامى‏گذارد ." ‏
امام حسین علیه السلام و رضایت الهى ‏
از بارزترین ویژگیها و اوصاف امام حسین علیه السلام این است که در تمام زندگى، گفتار و رفتار و کردارش طبق رضایت‏حق و در مسیر الهى بود . جز از رضاى خدا دم نزد و جز خدا ندید و جز سخن خدا نشنید و راستى که او به تمام معنى یک بنده سراپا تسلیم الهى بود . به نمونه‏هایى در این رابطه اشاره مى‏شود: ‏
‏1 . قیام براى خدا: آن حضرت فرمودند: "اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فى سلطان، ولا التماسا من فضول الحطام ولکن لنرى المعالم من دینک ونظهر الاصلاح فى بلادک ویامن المظلومون من عبادک ویعمل بفرائضک وسنتک واحکامک; ‏
بار خدایا! تو خود مى‏دانى آنچه از ما سر زد، رقابت‏براى دستیابى به سلطنت و آرزوى زیاد کردن کالاى بى‏ارزش دنیا نبوده است; بلکه براى این بوده که نشانه‏هاى دین تو را افراشته ببینیم و اصلاح را در شهرهایت آشکار نماییم و بندگان ستمدیده‏ات منیت‏یابند و به واجبات و سنتها و احکام تو عمل شود ." ‏
‏2 . درخواست‏خشنودى خدا: امام حسین علیه السلام در کنار قبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به درگاه خداوند عرض مى‏کند: "اللهم انى احب المعروف وانکر المنکر وانا اسئلک یا ذالجلال والاکرام بحق القبر ومن فیه الا اخترت من امرى هذا ما هو لک رضا ولرسولک فیه رضى; خدایا! براستى من معروف را دوست دارم و منکر را زشت مى‏دارم . اى خداى بزرگ و بزرگوار! من از تو مى‏خواهم به حق این قبر [پیامبر اکرم] و کسى که درون آن است، که براى من در این قیام آنچه رضایت تو و پیامبرت در آن است پیش‏آورى ." ‏
‏3 . هرچه خدا بخواهد: پس از آنکه امام حسین علیه السلام از مدینه به سوى مکه حرکت کرد، در مکه سخنان زیادى ایراد فرمود . در یکى از آنها فرمود: "الحمد لله وما شاء الله ولا قوة الا بالله ... رضى الله رضانا اهل البیت نصبر على بلائه; سپاس براى خداست، آنچه خدا بخواهد [همان خواهد بود] و قوتى جز براى خدا نیست ... ، خشنودى خدا، خشنودى ما اهل‏بیت است و در مقابل بلاى او صبر مى‏کنیم ." ‏
‏4 . فقط براى خدا: هنگامى که تیر به سینه حضرت اصابت کرد و به زمین افتاد فرمود: "بسم الله وبالله وفى سبیل الله وعلى ملة رسول الله; به نام خدا و به یاد خدا و در راه خدا و بر دین رسول خدا [شهید مى‏شوم] ." ‏
الهى در رهت از سرگذشتم ‏
هم از عون و هم از جعفر گذشتم ‏
رضا دادم تنم بى‏سر بگردد ‏
ستوران بر همه پیکر بگردد ‏
رضا دادم که اکبر کشته گردد ‏
تن پاکش به خون آغشته گردد ‏
زکینه پیکرم پامال گردد ‏
زعشقت‏سر زنى بر دار گردد ‏
امام حسین علیه السلام نه تنها در لحظه شهادت زمزمه "فى سبیل الله‏" به زبان داشت‏بلکه همیشه در صبحگاهان و شامگاهان این دعا را به زبان داشت: "بسم الله وبالله ومن الله و الى الله وفى سبیل الله وعلى ملة رسول الله، و توکلت على الله، ولا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم . اللهم انى اسلمت نفسى الیک، ووجهت وجهى الیک وفوضت امرى الیک، ایاک اسال العافیة من کل سوء فى الدنیا والآخرة; به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوى او، و در راه او، بر آیین پیامبر او، و بر خداوند توکل کردم و نیرو و قدرتى جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست . پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهره‏ام را به سوى تو گردانده و کارم را به تو واگذار نموده و از تو سلامتى از هر بدى در دنیا و آخرت را خواهانم ." ‏
در سراسر دعاى فوق خدامحورى، رضایت الهى، و خشنودى به رضایت‏خداوند موج مى‏زند . ‏
‏2 . صبر و بردبارى ‏
یکى دیگر از صفات نیکو و کلیدى انسان، صفت صبر و بردبارى است، صبر حالتى است نفسانى که اگر به حد اعلاى خود برسد انسان را از بى‏قرارى و اضطراب و شکایت از قضاى الهى در برابر حوادث باز مى‏دارد و قدرت ایستادگى در مقابل نفس و خواسته‏هاى آن را پیدا مى‏کند و بر انجام واجبات و طاعات پایدار خواهد ماند; به همین جهت در منابع دینى صبر به سه قسم تقسیم شده است; صبر در مقابل بلاها و مصائب که نیکوست، و نیکوتر از آن صبر بر طاعت و بندگى است، و برتر از همه بردبارى و استقامت در مقابل گناهان و شهوات است . ‏
صبر در قرآن ‏
در قرآن کریم، آیات فراوانى درباره صبر و استقامت آمده است . گاهى به انبیاء و مؤمنان، دستور مى‏دهد که صبر کنید، مانند: ‏
‏"واصبر على ما اصابک ان ذلک من عزم الامور" ; "و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است ." ‏
‏"فاصبر ان وعد الله حق‏" ; "پس صبر و شکیبایى پیشه کن که وعده خدا حق است ." ‏
و گاهى دستور مى‏دهد که همدیگر را به صبر توصیه نمایید، مانند "وتواصو بالصبر" ; "همدیگر را به صبر سفارش کنید ." ‏
و گاه صابران را با زبانهاى مختلف مورد تشویق و بشارت قرار مى‏دهد، مانند: "وبشر الصابرین‏" ; "به صابران بشارت ده‏" . ‏
‏"والله یحب الصابرین‏" ; "خداوند صابران را دوست دارد ." ‏
‏"ان الله مع الصابرین‏" ; "براستى خداوند با بردباران است ." ‏
و در آیه‏اى دستور مى‏دهد که از صبر استمداد بجویید: "استعینوا بالصبر" ; "از صبر یارى بجویید ." ‏
و در برخى آیات پاداش بى‏حساب صبر و شکیبایى را گوشزد نموده است، مانند این آیات: ‏
‏"ولنجزین الذین صبروا اجرهم باحسن ما کانوا یعملون‏" ; "و به کسانى که صبر و استقامت پیشه کردند، مطابق بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند پاداش خواهیم داد ." ‏
‏"ونعم اجر العاملین الذین صبروا" ; "چه خوب است پاداش عمل‏کنندگان; همانها که صبر و استقامت ورزیدند ." ‏
‏"انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب‏" ; "همانا صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دریافت مى‏دارند ." ‏
صبر در روایات ‏
در روایات هم به تعبیرات ارزشمندى درباره صبر برمى‏خوریم، مانند: ‏
‏1 . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: "الصبر کنز من کنوز الجنة; صبر گنجى از گنجهاى بهشت است . ‏
‏2 . على علیه السلام: "الصبر عون على کل‏امر; صبر به [پیشرفت] هر کارى کمک مى‏کند . و فرمود: "ان صبرت ادرکت‏بصبرک منازل الابرار; اگر صبر کنى به مقامات ابرار مى‏رسى ." ‏
‏3 . در روایتى مى‏خوانیم: "والصبر راس الایمان، فلا ایمان لمن لا صبر له; بردبارى سر ایمان است، پس هر کسى صبر نداشته باشد، ایمان ندارد ." ‏
‏4 . امام صادق علیه السلام فرمود: "انا صبر و شیعتنا اصبر منا لانا نصبر على ما نعلم وشیعتنا یصبرون على ما لا یعلمون; ما خیلى بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارترند، چرا که ما بر آنچه مى‏دانیم صبر مى‏کنیم ولى شیعیان ما بر چیزهایى که آگاهى از [عواقب] آن ندارند شکیبایى مى‏کنند ." ‏
‏5 . از حضرت مسیح علیه السلام نقل شده است که فرمود: "انکم لا تدرکون ما تحبون الا بصبرکم على ما تکرهون; براستى شما به آنچه دوست دارید نمى‏رسید مگر با صبر و بردبارى بر آنچه بد مى‏دارید ." ‏
‏6 . امام حسین علیه السلام فرمودند: "من اصابته مصیبة فقال اذا ذکرها "انا لله وانا الیه راجعون‏" جدد الله له من اجرها مثل ما کان له یوم القیامة; هر کسى مصیبتى به او رسد، پس هرگاه که به یاد آن مصیبت مى‏افتد بگوید: "ما از خداییم و به سوى خدا باز مى‏گردیم ." ، خداوند در روز قیامت پاداش او را [هر مقدار که تکرار کند] به میزان پاداش مصیبتى که به او رسیده است تجدید مى‏کند ." ‏
‏7 . امام صادق علیه السلام درباره آثار صبر فرمودند: "الصبر یظهر ما فى بواطن العباد من النور والصفاء، والجزع یظهر ما فى بواطنهم من الظلمة والوحشة; صبر، آنچه را که در درون بندگان از نور و صفا وجود دارد، آشکار مى‏سازد، و ناشکیبایى، آنچه را که در درون آنها از ظلمت و وحشت است ظاهر مى‏سازد ." ‏
صبر در سیره امام حسین علیه السلام ‏
اگر بنا است‏براى صبر و صابران الگوى کامل و جامعى معرفى نمود، یکى از آنها سرور شهیدان، حسین بن على علیه السلام است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگى و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سرکشیدن جام تلخ صبر و بردبارى، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود . او از کودکى در مقابل فقر و ندارى، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلمهاى ستم‏گران، آوارگى از مدینه تا کربلا، تشنگى و گرسنگى، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایى نمود تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردبارى خود خجل کرد . اینک به برخى از نمونه‏هایى که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده مى‏پردازیم: ‏
‏1 . صبر در مقابل ستمگرى معاویه: پس از شهادت امام مجتبى علیه السلام، گروهى از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و تقاضاى قیام کردند . امام در جواب آنها فرمود: "همانا نظر برادرم - که خدا او را رحمت فرماید - وفادارى به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم‏کاران است که رستگارى و پیروزى به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جاى خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کارى نمایید، اهداف خود را مخفى کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایى خود را به شما اعلام مى‏کند، ان شاء الله ." ‏
در نامه فوق حضرت على‏رغم نظر خویش، فقط به خاطر تعهد نسبت‏به صلح امام حسن علیه السلام با معاویه، هم خود و هم یاران خویش را دعوت به صبر و تحمل مى‏کند . ‏
در جاى دیگر فرمود: "قد کان صلح وکانت‏بیعة کنت لها کارها فانتظروا مادام هذا الرجل حیا فان یهلک نظرنا ونظرتم; قرارداد صلح و بیعتى [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولى با این حال صبر و تحمل مى‏کنم ]. شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر مى‏کنیم ." ‏
‏2 . صبر در مقابل اهانت‏به جنازه امام حسن علیه السلام: وقتى مراسم غسل و تکفین امام حسن علیه السلام تمام شد، امام حسین علیه السلام بر آن نماز گذارد و قصد داشت‏برادر را در کنار قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله دفن کند . مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطرى شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد . اندکى بعد تعدادى از مخالفان به رهبرى عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین علیه السلام گفتند: سوگند به خدا نمى‏گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله دفن کنید . امام حسین علیه السلام فرمودند: "اینجا خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله است و تو اى عایشه یکى از همسران نه‏گانه آن حضرت هستى، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهاى خود از این خانه سهم دارى . " ‏
در اینجا بنى‏هاشم دست‏به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگى پدید آید; اما امام حسین علیه السلام به خاطر عمل کردن به وصیت‏برادرشان مبنى بر اینکه خون‏ریزى صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: "الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیة اخى وقال لعائشة: والله لولا ان ابا محمد اوصى الى ان لا اهریق محجمة دم لدفنته ولو رغم انفک; خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کارى انجام دهید که وصیت‏برادرم ضایع گردد ." و خطاب به عایشه فرمود: "سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره‏اى خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن مى‏کردم ولو اینکه بینى تو به خاک مى‏مالیده شود ." ولى عایشه و طرفداران او دست‏برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند . ‏
‏3 . فقط صابران بیایند: امام حسین علیه السلام هر چند یاران و اصحاب معدودى داشت، ولى این‏گونه نبود که هر کس را به یارى دعوت کند، و نصرت هر بى‏صبر و تحملى را بپذیرد; بلکه با صراحت اعلام کرد که فقط صابران بیایند و بمانند: "ایها الناس فمن کان منکم یصبر على حد السیف وطعن الاسنة فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا; اى مردم! هر کدام از شما که مى‏تواند بر تیزى شمشیر و ضربات نیزه‏ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد] ." ‏
گفت اى گروه هر که ندارد هواى ما ‏
سرگیرد و بیرون رود از کربلاى ما ‏
‏4 . صبر تا مرز تنهایى: آن حضرت در گوشه‏اى از نامه‏اش به محمد حنفیه نوشت: "فمن قبلنى بقبول الحق فالله اولى بالحق ومن رد على هذا اصبر حتى یقضى الله بینى وبین القوم بالحق; پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروى کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولى است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر مى‏کنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داورى کند ." ‏
‏5 . روز عاشورا و صبر بى‏پایان: وقتى روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامى، تشنگى و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین علیه السلام را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند، تا ببینند چه رهنمودى مى‏دهد . امام حسین علیه السلام به راستى صحنه‏هاى بسیار زیبایى از پشت پرده‏هاى صبر را به نمایش گذاشت که به برخى موارد آن اشاره مى‏شود: ‏
الف) خطاب به یاران با چهره‏اى گشاده و با نفس آرام فرمود: "صبرا بنى الکرام فما الموت الا قنطرة عن البؤس والضراء الى الجنان الواسعة والنعیم الدائمة; اى فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلى بیش نیست که ما را از مشکلات و سختیها به سوى بهشت وسیع و نعمتهاى جاویدان عبور مى‏دهد ." ‏
و در جاى دیگر فرمود: "ان الله قد اذن فى قتلکم فعلیکم بالصبر; براستى خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید ." ‏
ب) آن حضرت خطاب به احمد بن حسن علیه السلام، آنگاه که بعد از جنگ آشکار برگشت و از عمو آب خواست، فرمود: "یابنى اصبر قلیلا حتى تلقى جدک فیسقیک شربة من الماء لا تظما بعدها ابدا; (47) پسرم! مدت کمى شکیبایى کن تا جدت رسول‏خدا صلى الله علیه و آله را، ملاقات کنى، پس آنگاه از آبى سیرابت کند که هرگز بعد از آن تشنه نشوى ." ‏
ج) امام حسین علیه السلام خطاب به على اکبرش هنگامى که براى تجدید قوا آب خواست، فرمود: "اصبر حبیبى فانک لاتمسى حتى یسقیک رسول‏الله بکاسه; عزیز دلم صبر کن; زیرا به زودى از دست جدت رسول‏خدا صلى الله علیه و آله سیراب مى‏شوى . " ‏
راستى بسیار صبر و شکیبایى مى‏خواهد که انسان جوانش را این‏گونه به سوى مرگ و شهادت تشویق کند; آن هم جوانى چون على‏اکبر که از تمام جهات به پیامبر صلى الله علیه و آله شباهت داشت . ‏
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم ‏
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم ‏
محاسنم به کف دست‏بود و اشک به چشمم ‏
گهى به خاک فتادم گهى زجاى پریدم ‏
دلم به پیش تو، جان در فغان دیده به قامت
خداى داند و دل شاهد است من چه کشیدم ‏
هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان ‏
صداى یا ابتاى تو را دوباره شنیدم ‏
پسرم! نه تیغ شمر مرا مى‏کشد نه نیزه خولى ‏
زمانه کشت مرا لحظه‏اى که داغ تو دیدم ‏
د) آن‏گاه که به درب خیمه زنها آمده و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زنها و بچه‏ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند: "یا نور عینى ... فاصبرى على قضاء الله ولا تشکى فان الدنیا فانیة والآخرة باقیة; اى نور چشمم! ... پس باید بر تقدیرات الهى صبر کنى و شکوه نکنى; چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است ." ‏
ه) آخرین پرده‏ها از نمایش صبر حسین علیه السلام: آن حضرت چون آهن آب‏دیده و تیغ صیقل خورده هر چه بیشتر مصیبت مى‏دید جلا و نورانیت‏بیشترى پیدا مى‏کرد . حمید بن مسلم مى‏گوید: حسین علیه السلام را در سخت‏ترین لحظه‏هاى عاشورا و جنگ دیدم . به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده‏اى] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قوى‏دل‏تر از آن بزرگوار باشد . چون پیادگان به او حمله مى‏کردند، او با شمشیر بر آنها حمله مى‏کرد و آنها از راست و چپ مى‏گریختند; چنان که گله روباه از شیرى فرار کند .آن‏گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپرى مى‏کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت: "صبرا على قضائک لااله سواک یا غیاث المستغیثین ولا معبود غیرک، صبرا على حکمک; در برابر قضاى تو صبر مى‏کنم، خدایى جز تو نیست، اى پناه پناه‏آورندگان، و معبودى جز تو وجود ندارد، بر حکم تو صبر مى‏کنم ." ‏
‏3 . خدمت گزارى ‏
از دیگر اوصاف انسانى، که نشانگر رشد روحى افراد است، بخشش و خدمت‏گزارى است . خدمت‏به دیگران راه میان‏برى است‏براى رسیدن به خدا و کمالات معنوى و همین‏طور راز موفقیت در همین دنیا است; به همین جهت در منابع دینى سخت روى خدمت‏گزارى و دستگیرى از دیگران تکیه و تاکید شده است . ‏
خدمت‏گزارى در قرآن ‏
در فرهنگ قرآن مصادیق خدمت‏گزارى را در مسائلى همچون انفاق، احسان، امداد، حمایت از محرومان و مظلومان و قضاى حاجت، قرض‏الحسنه و ... مى‏توان جستجو کرد که به برخى از آنها اشاره مى‏شود: ‏
‏1 . انفاق به دیگران: "لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون ..." ; "هرگز به نیکوکارى نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى‏دارید، انفاق کنید ." ‏
‏2 . احسان: "واحسنوا ان الله یحب المحسنین‏" ; "احسان کنید که خداوند نیکوکاران را دوست مى‏دارد ." ‏
‏3 . امداد دیگران: "وتعاونوا على البر والتقوى‏" ; "در راه نیکى و تقوا با هم تعاون کنید ." ‏
دانى که چرا خدا به تو داده دو دست
من معتقدم که اندر آن سرى است
یک دست‏به کار خویشتن پردازى ‏
با دست دگر ز دیگران گیرى دست
‏4 . حمایت از مظلومان: "وما لکم لا تقاتلون فى سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان‏" ; "شما را چه شده است که در راه خدا [و براى نجات] مردان و زنان و کودکانى که [به دست‏ستمگران] تضعیف شده‏اند پیکار نمى‏کنید ." ‏
خدمت‏رسانى در روایات ‏
در روایات هم از خدمت‏رسانى و خدمت‏گزارى با تعبیرات مختلف تشویق و بر آن تاکید شده است که به نمونه‏هایى اشاره مى‏شود: ‏
امام صادق علیه السلام فرمود: "ملعون ملعون من وهب الله له مالا فلم یتصدق منه شیئا; از رحمت‏خدا دور است، از حمت‏خدا دور است کسى که خداوند به او مالى عنایت کند، ولى چیزى از آن صدقه ندهد ." ‏
‏2 . پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: "سید القوم خادمهم; رئیس و آقاى هر قومى، خدمت‏گزار آن قوم است ." ‏
‏3 . امام على علیه السلام فرمودند: "السید من تحمل اثقال اخوانه; آقا کسى است که بار مشکلات سنگین برادران دینى خود را به دوش کشد ." ‏
خدمت‏گزارى در سیره حسین بن على علیه السلام ‏
‏1 . اندیشه‏سازى ‏
امام حسین علیه السلام نه تنها انفاق و خدمت‏گزارى را در جامعه آن روز به نحو احسن و اعلى انجام مى‏داد بلکه تلاش داشت اندیشه عالى و دیدگاه بلند خویش را درباره خدمت‏رسانى به جامعه اسلامى القاء نماید . براى تحقق همین امر است که فرمودند: "اى مردم! با ارزشهاى والاى اخلاقى زندگى کنید و براى به دست آوردن سرمایه‏هاى سعادت شتاب کنید، کار خوبى را که براى آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهى کردن سرزنشها را به جان نخرید، اگر نیکى به کسى روا داشتید و آن شخص قدردانى نکرد نگران نباشید; زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد، و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است ." آن‏گاه فرمودند: "واعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم فتحور نقما; بدانید نیازهاى مردم به سوى شما، از نعمتهاى پروردگار براى شما است; پس نعمتها را [پس نزنید و] از دست ندهید که دچار عذاب الهى مى‏شوید ." ‏
امام حسین علیه السلام در ادامه همان حدیث‏باز به اندیشه‏سازى مى‏پردازد و مى‏فرماید: "ایها الناس من جاد ساد و من بخل رذل وان اجود الناس من اعطى من لایرجوا; اى مردم! هر کس بخشش کند، سرورى کند و هر کس بخل ورزد، پستى کرده است، و همانا بخشنده‏ترین مردم کسى است که به انسانى کمک کند که [به او] امیدى نداشته باشد ." ‏
همچنین آن حضرت درباره پاداش و پى‏آمد خدمت‏گزارى فرمودند: "من سعى فى حاجة اخیه المؤمن فکانما عبدالله تسعة الاف سنة صائما نهاره قائما لیله; کسی که براى برطرف کردن نیاز برادر مؤمنش تلاش کند، گویا خدا را نه هزار سال عبادت کرده است که روزهایش را روزه‏دار و شبهایش را بیدار بوده است ." ‏
چنان که در روایت دیگرى فرمود: "ان المسالة لاتحل الا فى احدى ثلاث دم مفجع اودین مقرح او فقر عدقع; کمک خواستن از دیگران حلال نیست مگر در سه مورد: ‏
‏1 . [پرداخت] خون بها، 2 . دین و قرض کمرشکن، و 3 . فقر ذلت‏بار ." ‏
‏2 . خدمت‏گزارى در عمل ‏
در ذیل نمونه‏هایى از خدمت‏گزارى امام حسین علیه السلام را برمى‏شمریم بدان امید که از آن امام خدوم الگو گیریم . ‏
الف) مردى از انصار نزد امام حسین علیه السلام آمد . مى‏خواست نیاز خود را مطرح کند، ولى امام حسین علیه السلام به او فرمودند: "یا اخا الانصار صن وجهک عن بذلة المسالة وارفع حاجتک فى رقعة فانى آت فیها ما سارک ان شاء الله; اى برادر انصارى! آبرویت را از اینکه آشکارا درخواست کنى نگهدار و درخواست‏خود را به صورت کتبى عرضه کن، و من نیز طورى عمل مى‏کنم که زمینه شادى و خوشحالى تو فراهم شود، ان‏شاءالله ." ‏
آن مرد به حضرت چنین نوشت: اى اباعبدالله! فلانى از من پانصد دینار [سکه طلا] طلبکار است و براى دریافت آن پافشارى مى‏کند . با او گفتگو فرمایید تا زمان میسر شدن مهلت دهد . ‏
هنگامى که امام حسین علیه السلام نامه را خواند، به منزل خود رفته، کیسه‏اى که در آن هزار دینار بود آورد و به او داد و سپس فرمود: "پانصد سکه آن را به قرضت‏بده و پانصد سکه دیگر را کمک خرج زندگى خود ساز و حاجت‏خود را فقط با سه گروه مطرح کن: دیندار، جوانمرد، و ریشه‏دار [و آن که از نظر خانوادگى اصالت دارد] . اما دیندار براى حفظ دین خود حاجت تو را برآورده مى‏سازد و جوانمرد از مردانگى خود شرم مى‏کند و انسان ریشه‏دار مى‏داند که تو با این رو انداختن به او، از آبرویت مایه گذاشتى، لذا با برآوردن نیازت آبروى تو را حفظ مى‏کند ." ‏
به جهت همین حفظ آبروى افراد بود که تمام ائمه ما از جمله امام حسین علیه السلام شبانه و مخفیانه و سر و صورت بسته به فقرا کمک مى‏کردند . ‏
ب) حضرت امام حسین علیه السلام آن‏قدر کمک و خدمت‏رسانى به فقراء داشت که پشت و بازویش زخم شده بود . از شعیب بن عبدالرحمان خزاعى نقل شده است که: "وجد على ظهر الحسین بن على یوم الطف اثر فسالوا زین العابدین عن ذلک فقال: مما کان ینقل الجراب على ظهره الى منازل الارامل والیتامى والمساکین; بر پشت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا اثر [زخمى] یافت‏شد، پس از امام زین‏العابدین علیه السلام درباره آن سؤال کردند، حضرت فرمود: [این اثر] مربوط به انتقال بارها است که حضرت [شبانه] به منزل بى‏سرپرستها و یتیمان و فقیران مى‏برد ." ‏
ج) روزى امام حسین علیه السلام براى عیادت "اسامة بن زید" به خانه او رفت که سخت‏بیمار بود، وقتى نگاه او به امام افتاد آهى کشید و از اندوه خود یاد کرد . حضرت فرمودند: "وما غمک یا اخى؟ اى برادر! چه اندوهى دارى؟" ‏
اسامه عرض کرد: اندوه من قرض فراوان است . من شصت هزار درهم بدهکارم . حضرت فرمودند: "اداى دین تو بر عهده من است . " اسامه گفت: مى‏ترسم از دنیا بروم و قرض من پرداخت نگردد . حضرت فرمودند: "لن تموت حتى اقضیها عنک; پیش از آنکه مرگ تو فرا برسد من قرض تو را مى‏پردازم ." ‏
د) روزى امام حسین علیه السلام با جمعى از دوستان وارد باغ خود در مدینه شد . غلام آن حضرت به نام "صافى‏" نگهبان آن بود . امام به گونه‏اى وارد شد که غلام متوجه او نشد، حضرت دید او مشغول غذا خوردن است، روش غذا خوردن او امام را به خود جلب کرد; زیرا او هر قرص نانى که برمى‏داشت نصف آن را به سوى سگى که در پیش روى او بود مى‏انداخت . ‏
ناگهان غلام متوجه آمدن حضرت شد . حضرت پرسیدند: چرا در غذا خوردن هر قرص نانى که برمى‏داشتى نصف آن را به سگ باغ مى‏دادى؟ غلام عرض کرد: من غلام شما و نگهبان این باغم و این سگ نیز نگهبان این باغ است . وقتى سفره انداختم، در مقابل من نشست و به من نگاه مى‏کرد . من حیا کردم که او گرسنه باشد و من غذا بخورم، از این رو هر قرص نان را مساوى تقسیم کردم . ‏
حضرت از پاسخ غلام به گریه افتاد و فرمود: "ان کان کذلک فانت عتیق لله تعالى ووهبت لک الفى دینار; اگر چنین است تو را در راه خدا آزاد کردم و دو هزار دینار نیز به تو بخشیدم ." ‏
غلام گفت: اگر مرا آزاد کنى من دست از تو برنمى‏دارم و باغبان تو در این باغ باقى میمانم . وقتى امام وفادارى او را دید، همه باغ را به او بخشید و فرمود: "انسان بزرگوار باید عمل او گفتارش را تایید کند ... این باغ را با آنچه در آن است‏بتو بخشیدم، پس دوستان مرا میهمانان من به حساب آور و به آنان احترام بگذار، خدا تو را در روز قیامت کرامت‏ببخشد، و اخلاق نیکو و ادب تو را مبارک گرداند ."