سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

سوء استفاده از عزاداری

سوء استفاده از عزاداری
مقدمه
این مقاله از تراژدی کربلا؛ ابراهیم حیدری، ترجمه علی معموری و محمّد جواد معموری. چاپ اوّل: قم، دارالکتاب الاسلامی، گرفته شده است.
بررسی تاریخ عزاداری حسینی و تحولات و تطبیقات عملی آن در جامعه نشان می‏دهد که هر اندازه این مراسم در فضایی سالم برگزار شود به همان مقدار از افراط و خشنونت فاصله می‏گیرد. ضرورت استقلال عزاداری امام حسین‏علیه السلام از عوامل پیرامونی خود به ندرت مورد تردید واقع شده است؛ بویژه آنکه مراسم عزاداری حسینی از سوپاپهای اطمینانی در درون خود برخوردار بوده و آن قداست نهضت عاشورا و ارزش‏های انقلابی آن است که مانع هر گونه سوء استفاده از آن می‏شود؛ با این حال مراسم عزاداری حسینی نیز همانند هر رسم و سنّت ملی - فرهنگی در معرض تلاش‏هایی جهت سوء استفاده و تخریب از ناحیه سودجویان و مغرضان قرار گرفته است؛ بویژه در مقطع‏هایی که جامعه دچار اضطراب سیاسی و ناآرامی‏های اجتماعی و انحطاط اخلاقی بوده است. به طور مثال می‏توان از مقطع زمانی پس از جنگ جهانی دوم نام برد.
بنابراین همان‏طور که عزاداری حسینی در حرکت‏های ملی و نیروهای سیاسی تأثیرگذار است، حرکت‏های ملی و نیروهای سیاسی نیز با توجه به نقش خود سعی می‏کنند در عزاداری حسینی مداخله کرده و به قدر امکان از آن در جهت اهداف خود بهره‏برداری کنند؛ بویژه در خلال برخی مناسبت‏های دینی مانند دهه اول محرم و روز اربعین که اهمیت و تأثیر بسزایی برای شیعیان دارد. آنان سعی می‏کنند از مراسم عزاداری امام حسین‏علیه السلام در جهت اهداف و مصالح خود و یا گسترش نظریات و اندیشه‏های خود سوء استفاده کنند. همچنین دولت‏های حاکم بر عراق و وابستگانشان به این نتیجه رسیده بودند که می‏توان به درون نهادهای مذهبی نفوذ کرده و مراسم عزاداری را به ابزاری برای آگاهی یافتن از هر گونه تلاش جهت گسترش اهداف و شعارها و اندیشه‏های مذهبی بدل ساخته و در نتیجه امکان پیشگیری و مقابله با خطرات احتمالی آن را فراهم آورند.
اولین تلاش‏ها برای مداخله از ناحیه نمایندگان سیاسی انگلیس در عراق صورت گرفت. یکی از افسران اطلاعاتی انگلیس به نام رای، در سال 1949 م طی نامه‏ای به رییس پلیس مخفی عراق درباره راه‏های مبارزه با کمونیسم چنین اظهار نظر می‏کند:
موج افکار کمونیستی را نمی‏توان تنها از راه‏های پلیسی ریشه کن کرد؛ بلکه باید از اقدامات اصلاحی و تبلیغات دینی نیز کمک گفت و جریان کمونیستی را اساساً دشمن دین معرفی کرد. با اینکه کمونیست‏ها در عراق همه تلاش خود را به کار گرفته‏اند تا مسئله دین را مطرح نکنند؛ اما در هر حال می‏توان اندیشه‏های الحادی را حربه‏ای تبلیغاتی بر ضد جریان کمونیستی گرفت. از این رو حکومت باید با نزدیک شدن به شیعه که اکثریت ساکنین عراق را تشکیل می‏دهند، زمینه نفوذ در مراسم‏های عزاداری و جهت‏دهی به آنها در مسیر اهداف خویش را فراهم آورد." 1 ".
سفیر انگلیس در بغداد بعد از جنگ جهانی دوم و هم‏زمان با کاهش مواد غذایی و افزایش قیمت‏ها در بازار، مقدار زیادی چای و سیگار مورد نیاز هیئت‏ها و مجالس عزاداری را از طریق شخص ثالثی به بعضی از مسؤولین هیئت‏ها تقدیم کرد. همچنین مقدار زیادی پارچه سفید برای استفاده در مراسم قمه‏زنی اهدا نمود." 2 " هدف انگلیس در این مسئله روشن بود؛ از یک جهت جلب دوستی شرکت‏کنندگان و حاضران در این مراسم دینی و از جهت دیگر دخالت غیر مستقیم در مراسم عزاداری و گسترش پاره‏ای اهداف سیاسی که مورد نظرشان بود. آنان همواره خود را در چهره‏ای حامی و طرفدار این شعائر و اعمال دینی معرفی می‏کردند و در نتیجه از این طریق حمایت معتمدین شیعه را به دست آورده و بر دامنه اختلافات و منازعات سیاسی و اجتماعی و قومی افزوده و اهداف و آرمان‏های گروه‏های مبارز را منحرف می‏ساختند. این ترفند از آن جهت بسیار کارساز بود که فرماندهان عثمانی در خلال حکومت خود بر عراق همواره به مخالفت با این مراسم می‏پرداختند.
از دیگر تلاش‏های انگلستان جهت جلب توجه و اعتماد شیعه، دیدار سفیر آن کشور در دسامبر 1953 م با آیت‏اللَّه العظمی شیخ محمّد آل کاشف الغطاء در نجف بود. سفیر انگلستان در این ملاقات از خطر کمونیسم به عنوان دشمنی مشترک، سخن به میان آورده و از نفوذ آن در مراکز مقدس اسلامی ابزار نگرانی نموده بود؛ به گونه‏ای که با تبلیغات سوء خود روز به روز بر تعداد خانه‏های تیمی برای جذب جوانان پر شور در شهر نجف می‏افزاید. سفیر انگلیس تلاش کرد امام کاشف الغطاء را متقاعد به لزوم قیام علما و رهبران روحانی در مقابل موج کمونیستی کند تا جوانان را از مبانی و افکار ویرانگر آنکه دنیا را به تباهی می‏کشد برحذر دارند." 3 ".
احزاب سیاسی نیز در کنار این گونه تلاش‏ها هر کدام به شیوه خاصی در صدد برآمدند از مجالس یادبود عاشورا در جهت تثبیت بخشی از اهداف خود و انتشار شعارهای سیاسی خود استفاده کنند و در لابه لای آن به توزیع اعلامیه‏های حزبی خود بپردازند. تشکل‏ها و احزاب سیاسی نیز همچون کمونیست‏ها، دموکرات‏ها، احزاب مستقل، صلح‏طلبان، انجمن‏های جوانان و دانشجویان به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این مراسم‏ها شرکت می‏کردند. حضور بعضی از سوسیالیست‏ها و کمونیست‏ها در این مراسم‏ها از این جهت بود که اسلام را دینی انقلابی و دارای نشانه‏های کمونیستی می‏دانستند. آنان معمولاً برای اثبات ادعای خود به شعارهای ابوذر غفاری مبنی بر عدالت‏خواهی و جامعه‏گرایی (سوسیالیسم) و نهضت امام حسین و شهادت آن حضرت در راه حق و آزادی استناد می‏کردند. همچنین در اثبات مبانی خود به تأثیر و نقش اندیشه شیعی در تحریک و برانگیختن و رهبری حرکت‏های اجتماعی و نهضت‏های انقلابی در تاریخ اسلام اشاره می‏کردند. از این رو کمونیست‏ها در عراق از تحریک احساسات مذهبی یا اهانت به معتقدات اسلامی پرهیز می‏نمودند. این وضعیت در مجالس سوگواری امام حسین در عتبات عالیات کاملاً مشهود بود. در این‏گونه مراسم معمولاً صدها هزار زائر و مسافر از گروه‏ها و گرایش‏های مختلف فکری و سیاسی شرکت می‏جستند. کمونیست‏ها با حضور مستقیم یا غیر مستقیم در این مجالس به ترویج دیدگاه‏ها و اعتقادات خود پرداخته و به تناسب شرایط زمان و مکان، نظرات سیاسی و اجتماعی خود را بیان می‏کردند.
تعدادی از شخصیت‏های سیاسی، وابستگان احزاب و اتحادیه‏ها و سازمان‏های مردمی اعم از چپ‏گراها و راست‏گراها و بی‏طرف‏ها و غیره معمولاً در میان شرکت‏کنندگان در مراسم عزاداری دیده می‏شدند. آنان از این مناسبت‏ها برای توزیع نشریه‏های حزبی خود یا نصب پلاکاردهای خاص خود استفاده می‏کردند. طرفداران جنبش انصار السلام، در آغاز دهه پنجاه اعلامیه‏هایی در مجالس عزاداری توزیع کردند. آنان در این اعلامیه‏ها مردم را به صلح و آرامش دعوت کرده بودند. همچنین آنان در این مجالس به جمع‏آوری امضاهایی در حمایت از حزب خویش اقدام کردند. برخی از احزاب سیاسی نیز گاه به ایراد سخنرانی‏های حماسی و خواندن قصیده‏های انقلابی می‏پرداختند.
روزنامه کفاح السجین الثوری، ارگان سری حزب توده عراق در یکی از شماره‏های خود به اختلاف نظر شدید کمونیست‏ها درباره مراسم عزاداری اشاره کرده بود. برخی از آنها شرکت در این مجالس را به معنای تأیید مفاهیم فئودالی دانسته و معتقد بودند که نیروی سحرانگیز سنّت‏های پوسیده و کهن گاه موجب کشیده شدن برخی کمونیست‏ها به این گونه مراسم‏ها شده و آرمان آنها را که آزاد کردن توده مردم از یوغ سنّت‏های گذشته است، فراموششان می‏سازد. مقاله مذکور، عکس‏العمل‏های مختلف و مناقشات طولانی و تندی به دنبال داشته و سبب بروز اختلاف و شکاف در موضع‏گیری توده‏ای‏ها و تحلیل‏شان از شرکت در دسته‏جات عزاداری شد. روزنامه مذکور چندی بعد مقاله دیگری با امضای فردی به نام نصیر منتشر کرد. او معتقد بود که مشکل مذکور ناشی از موضع‏گیری غیر شفاف حزب در برابر مراسم عزاداری است. آیا حزب باید با دسته‏جات عزاداری مبارزه کرده و آنها را محدود سازد و یا تلاش خود را برای تبدیل آنها به سلاحی انقلابی در دست کمونیست‏ها متمرکز کند. نویسنده مقاله بر این عقیده بود که این دسته‏جات از زمان‏های کهن تاکنون وجود داشته و شواهد نشان می‏دهد که هرگز در آینده نزدیک از میان نرفته و محدود نخواهند شد؛ بلکه سال به سال بر رشد و شکوفایی آنها افزوده خواهد شد.
بنابراین بر ما لازم است که بجای موضع‏گیری تهاجمی در برابر آن مراسم‏ها به دفاع از آنها برخاسته و خود را از توده نیرومند ملت جدا نسازیم. بازداشتن مردم از زیارت کربلا و نجف و کاظمین بر فرض امکان، باز عمل درستی نیست. زیرا این تجمع انبوه در هیچ جای دیگر عراق امکان‏پذیر نیست؛ بویژه آنکه تنها تجمعات و تظاهرات مذهبی در عراق، مجاز و قانونی شمرده می‏شود. باید از این تجمعات قانونی در راستای منافع جنبش دمکراتیک و پیشبرد صلح، بیشترین بهره را برد. نوری سعید و طرفداران صالح جبر در این روزها از این دسته‏جات، کمال استفاده را می‏کنند. آنها موفق به ایجاد شکاف و تفرقه میان شرکت‏کنندگان در این مجالس و تقسیم آنها به دو گروه مخالف شده‏اند. مقاومت در برابر این حرکت‏ها ضروری است. تاریخ مبارزه انقلابی ما گواهی می‏دهد که این اجتماعات به عنوان ابزاری برای تحریک توده‏های مردمی علیه امپریالیسم از اهمیت و نقشی ویژه برخوردار است. طرفداران جنبش انصار السلام در چنین مناسبت‏هایی به توزیع اعلامیه‏های خود پرداخته و به نفع خود امضا جمع نموده و اندیشه‏های خود را میان مردم منتشر می‏کنند... این دسته‏جات به شفافیت شعارهای همه گروه‏ها یاری رسانده است... همچنان که انقلاب نوامبر 1952 م را پشتیبانی و تقویت نمود.
از سوی دیگر در این مراسم کشاورزانی که هرگز به فکر مسافرت به شهر مجاور روستایشان نمی‏افتند، صدها کیلومتر برای زیارت کربلا پیاده می‏روند ... اگر این گونه افراد را از اوضاع زمانه آگاه نمود؛ قطعاً متحول شده و بر ضد محیط فئودالی خود شوریده و خرافات ملایان نادان را کنار خواهند گذاشت ... چنین فردی به زودی از وجود مسلمانان دیگری در این عالم پهناور اطلاع یافته و از مشکلات و مبارزات آنها آگاه خواهد شد... آیا مگر حسین بر ضد ظلم قیام نکرد؟... آیا این آموزه در نهاد آنان، احساسی عمیق نسبت به ظلم و ستم حاکم بر محیط اطراف ایجاد نخواهد کرد؟...» بنابراین شیوه منطقی آن است که دسته‏جات عزاداری را به سلاحی در جهت حرکت انقلابی تبدیل نموده و در برابر آن بخش از رسوم و سنّت‏های عزاداری که از صبغه ارتجاعی بیشتری برخوردارند، نه تجاهل نماییم و نه مبارزه کنیم." 4 " بدین ترتیب مباحثات و مناقشات توده‏ای‏ها در روزنامه کفاح السجین الثوری با این تصمیم‏گیری به پایان رسید که: «از هر گونه اهانت به دین اسلام و نیروهای مذهبی پرهیز نموده» و به طور کلی از سخن گفتن در این باره خودداری کنند.
برگزاری مجالس عزاداری در دو ماه محرم و صفر و بویژه دهه اول محرم از سنّت‏های رایج در عراق است؛ اما هیئت‏های عزاداری تنها در خلال دهه محرم و روز اربعین برگزار می‏شوند. علاوه بر این، برخی مجالس عزاداری نیز در طول ایام سال مخصوصاً در برخی مناسبت‏های مذهبی و ملی و همچنین در ماه شعبان و رمضان بر پا می‏شود. در سالروز وفات ائمّه اهل بیت‏علیهم السلام و در مجالس فاتحه‏خوانی برای اموات و در مناسبت‏های دیگر نیز مجالس عزاداری منعقد می‏شود. پذیرایی در این مجالس با چای و سیگار و گاه نیز نان روغنی یا شام و ناهار و امثال آن مرسوم است. افراد سرشناس، تجار و رؤسای عشایر اموال هنگفتی را برای اقامه مجالس عزاداری خرج کرده و گاه به برخی هیئت‏ها و دسته‏جات نیز کمک مالی نموده و پاداش و هدایایی به سخنرانان، شاعران و نوحه‏سرایان تقدیم می‏کنند. آنان بر این باورند که این گونه اعمالِ نیک موجب تقربشان به خداوند شده و شفاعت امامان را در روز قیامت نصیبشان می‏گرداند.
برخی از مردم معتقدند که انجام شعائر و مراسم مذهبی، مهم‏ترین وسیله نجات در آخرت است. این اعمال موجب تقرب به خدا و نیل به شفاعت ائمّه اطهارعلیهم السلام می‏شود. این در حالی است که بسیاری از آنها به دنبال تقرب به خداوند از طریق عمل صالح، تقوا و امر به معروف و نهی از منکر نیستند. زیرا آنان می‏پندارند که خدا بدون تردید همه گناهانشان را به خاطر انجام شعائر دینی و مراسم مذهبی خواهد آمرزید؛ هر چند اگر از اهل کبایر باشند.
مجالس عزاداری به دلایل دیگری نیز برگزار می‏شوند. گاه برخی افراد نذر می‏کنند، در صورت موفقیت در تجارت و یا بهبودی اوضاع اقتصادی به برپایی مجلس روضه‏خوانی اقدام نموده یا مقداری پول به این گونه مجالس در مساجد و حسینیه‏ها اهدا کنند. همچنین در میان مردم مرسوم است که هر گاه ساخت خانه‏ای نو به پایان می‏رسد و یا محل جدیدی برای کار افتتاح می‏کنند و یا خانه خود را اعم از ملکی یا استیجاری تغییر می‏دهند، مجلسی برای عزاداری در آن محل برپا نموده و در پایان نیز با شام از حاضران پذیرایی می‏کنند. در حقیقت هر عمل خیری که به قصد قربت انجام می‏شود، منافع دیگری نیز برای افراد به دنبال دارد؛ منزلت اجتماعی و دینی آنها در اثر این اعمال بالا رفته و در چشم دیگران از افراد نیکوکار به حساب می‏آیند.
نکته قابل توجه آنکه فعالیت‏های اقتصادی در دو ماه محرم و صفر بویژه در شهرهای مقدس نجف و کربلا و کاظمین، بسیار رونق می‏گیرد. مصرف کالاها و مواد غذایی افزایش یافته و قیمت‏ها بویژه در دکه‏ها، غذاخوری‏ها، قهوه‏خانه‏ها و مسافرخانه‏ها بالا می‏رود؛ همچنان که پاداش و درآمد خادمان و متولیان عتبات مقدسه و نیز سخنرانان مجالس مذهبی، شعرا، نوحه‏سرایان و ... بیشتر می‏شود. از سوی دیگر این مناسبت‏ها فرصت خوبی برای برخی افراد عاطل و بیکار و مردمان فقیر به شمار می‏رود. آنان با گردش در مجالس مختلف به مقداری آب و غذا و سیگار دست یافته و فرصتی نیز برای گذراندن اوقات فراغت می‏یابند. برخی نیز در طول دهه اول محرم در محل‏های تجاری، غذاخوری‏ها، قهوه‏خانه‏ها و اماکن دیگر به کار موقت مشغول می‏شوند. این گونه محلات تجاری در اثر رفت و آمد زوار معمولاً به نیروی کار بیشتری در دهه محرم احتیاج پیدا می‏کند. بنابراین بسیار طبیعی است که برخی از این افراد در انتظار برگزاری این گونه مناسبت‏های مفید روزشماری کرده و خبر تشکیل مجالس و هیئت‏های مختلف را پی‏گیری کنند. شایان ذکر است که بعضی از این افراد با تشکیل مجموعه‏های کوچکی به دنبال یکی از روضه‏خوان‏ها راه افتاده و در هر مجلس عزاداری دور منبر او گرد آمده و بخش آخر از هر مقطع مرثیه را با روضه‏خوان تکرار می‏کنند. در واقع این افراد از اطرافیان خطیب به حساب می‏آیند که برای به دست آوردن مقداری نان روغنی و چای و سیگار و احیاناً یک وعده غذای چرب به دنبال او راه می‏افتند. ضرب المثل‏های معروفی درباره این موجودات طفیلی در عراق رایج است از جمله: «برای نان می‏گرید؛ نه بر حسین» یا «برای حلیم می‏گرید؛ نه بر حسین».
بدیهی است که این گونه قضایا و نمونه‏ها را نمی‏توان به همه اشکال عزاداری حسینی تعمیم داد. در واقع عزاداران حسینی از گروه‏ها و طبقات مختلف اجتماعی بوده و تفاوت‏های بسیاری از جهات اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی میان آنها مشاهده می‏شود. در مجالس عزاداری علاوه بر علما و بازاریان عده‏ای از دانشگاهیان، فرهنگیان، کارمندان، کارگران و سیار اقشار جامعه نیز شرکت می‏کنند و بسیاری از اینان از روی محبت به اهل بیت و جهت ابراز همدردی با آن بزرگواران در مجالس عزاداری شرکت می‏کنند. البته تعداد اندکی نیز برای تماشا، تفریح یا گذراندن اوقات فراغت به این مجالس می‏آیند. به طور کلی دهه محرم یک مناسبت دینی و اجتماعی و در عین حال استراحتی تفریحی است؛ بویژه برای برخی بازاریان و صاحبان مشاغل‏که در طول سال به کار اشتغال داشته و هیچ فرصتی برای استراحت و رفع خستگی ندارند.
فقرا و اقشار کم‏درآمد نیز در این مجالس شرکت کرده و هر یک به حسب امکانات و توان خود، کمک مالی یا خدماتی را ارائه می‏دهند. برخی به رهگذران و افراد تشنه، آب خنک می‏دهند یا گلاب بر سر و روی عزاداران می‏پاشند، یا به هر نحو ممکن در مجالس و دسته‏جات عزاداری به خدمتگذاری در آستان امام حسین‏علیه السلام می‏پردازند. از سوی دیگر برخی روضه‏خوان‏ها رؤسای هیئت‏ها، شاعران، نوحه‏سرایان و نیز برخی خادمان و متولیان عتبات مقدسه از این مجالس در جهت منافع خود بهره برده و از این فرصت برای کسب درآمد استفاده می‏کنند. گرچه این عمل آنها در ظاهر بر خلاف شرع نیست؛ اما بعضی از آنها با به‏کارگیری برخی شیوه‏های نفاق و چاپلوسی و بعضی دیگر با انجام برخی خدمات به امتیازات متعدد مادی و معنوی از جانب افراد سرشناس یا مقامات محلی نایل می‏آیند. آنان برای دستیابی به منافع خویش از لطمه زدن و آسیب رساندن به اصول و اهداف این مجالس دینی باکی ندارند.
بسیاری از تجار سرشناس و رؤسای عشایر و افراد ذی‏نفوذ، با مصرف اموال هنگفتی برای اقامه مجالس عزاداری و تقدیم نذورات و هدایای نقدی و غیر نقدی به سخنرانان و روضه‏خوان‏ها به دنبال اهداف و منافع دیگری غیر از تقرب به خدا و دستیابی به شفاعت اهل بیت‏علیهم السلام هستند. آنان به منظور ارتقاء منزلت اجتماعی خود و گاه کسب درآمد بیشتر به این اعمال نیک دست می‏زنند. هر مجلس و مراسمی که شخصیت‏های مذهبی و افراد سرشناس و صاحب نفوذ بیشتری در آن شرکت کنند، از اهمیت و ارزش بیشتری برخوردار است. همچنین جایگاه مذهبی و اجتماعی صاحبان مجلس و نوع پذیرایی و شهرت واعظ و منزلت اجتماعی او نیز بر اهمیت مجلس می‏افزاید.
برخی نیز از این مجالس به طور مستقیم یا غیر مستقیم برای نیل به اهداف اقتصادی خویش استفاده می‏کنند؛ البته اقامه این گونه مجالس و ارائه خدماتی به عزاداران بر منزلت دینی و اجتماعی فرد در میان خویشان، آشنایان و اطرافیانش می‏افزاید. از این رو برخی با اقامه مجلس عزاداری یا کمک به هیئت‏های حسینی و احترام به سخنرانان و روضه‏خوان‏ها و مداحان تنها در اندیشه ارتقای منزلت خویش نزد مردم هستند تا به عنوان فردی باتقوا و نیکوکار شناخته شوند. آنان در این مراسم‏ها اموال زیادی خرج می‏کنند تا به طور مستقیم یا غیر مستقیم به برخی اهداف و مقاصد شخصی خود برسند. از باب مثال هدایایی به نام خویش یا نام دفتر تجاری و یا شرکت خود تقدیم می‏کنند و بدین وسیله از این هدایا به عنوان یک آگهی تبلیغاتی بهره می‏برند.
یکی از افراد مورد اعتماد، خاطره‏ای از یک تاجر معروف بغدادی نقل می‏کرد که صاحب یک شرکت فروش قطعات خودرو بود. او در اثر رکود بازار و تراکم کالاهایش در انبار در آستانه ورشکستگی قرار داشت. لذا نماینده‏ای به یکی از شهرهای جنوب برای تبلیغ کالاهایش فرستاد. این نماینده که شخصی زیرک و آگاه به امور مذهبی بود، از مجالس عزاداری امام حسین‏علیه السلام در دهه اول محرم برای منظور خویش استفاده کرد. او فوراً به یکی از این مجالس رفته و پیش از سخنران برای چند لحظه به منبر رفت. او ابتدا چند جمله درباره اهمیت مراسم عزاداری و اجر و ثواب آن نزد خداوند سخن گفت و سپس مبلغی پول برای استمرار مجالس عزاداری به آن مکان مبارک هدیه داد و از جود و بخشش آن تاجر و اعمال خیر و نیز کمک‏های نقدی و غیر نقدی او در راه خدا تجلیل کرد و از کمک‏های بسیارش به فقرا و نیازمندان و در راه ماندگان سخن به میان آورد.
آنگاه به آثار و برکات این خدمات اشاره کرده و آن تاجر را به همین سبب مشمول عنایات خداوند و موفق به خدمت گذاری در آستان امام حسین و اهل بیت آن حضرت دانست. از این رو خداوند به شرکت او برکت عطا بخشیده و محصولات آن را از مشهورترین و بهترین اتاقهای خودرو در عراق و بلکه در سطح جهان قرار داده است. در واقع آنچه او در این مجلس تقدیم کرد تنها جزء کوچکی از فضل خداوند و برکات ائمّه اطهارعلیهم السلام به او است و او این همه را مدیون توجه و عنایات بسیار به شعائر و مراسم مذهبی است. بسیاری از مردم ساده‏دل به طور طبیعی تحت تأثیر چنین سخنانی قرار گرفته و کمک‏های آن تاجر را به مراسم مذهبی در مسیر خدمت به دین و مردم می‏شمردند.
در واقع بیشتر خطبا و روضه‏خوان‏ها به صورت غیر مستقیم برای صاحبان مجلس و خانواده‏هایشان تبلیغ می‏کنند. سخنران معمولاً در پایان منبرش برای صاحبان مجلس، دعا نموده و از آنان تشکر می‏کند و ثواب الهی برایشان طلبیده و نیز آنها را به برگزاری بیشتر این گونه مجالس تشویق می‏کند. خطیب نیز به طور طبیعی از پاداش نقدی و احیاناً هدایای صاحب مجلس برخوردار می‏شود. بدین ترتیب مجالس حسینی به ابزاری برای کسب منزلت اجتماعی بدل شده است. از این رو هر صاحب ثروتی مایل است در خانه‏اش و یا در یکی از مساجد یا حسینیه‏ها، مجلس عزاداری برگزار کند و هیئت‏ها و دسته‏جات حسینی را با هدایای خویش یاری رساند. علاوه بر اینها دست‏اندرکاران مجالس و هیئت‏های عزاداری بویژه رؤسای هیئت‏ها، روضه‏خوان‏ها، نوحه‏سرایان، علمداران، بازیگران نقش‏های عباس و قاسم و امام سجاد و حتی بازیگران نقش‏های شمر و عمر سعد و ... در خود احساس فخر و غرور می‏کنند. نگاه‏های تماشاچیان که بیانگر احساس احترام و شیفتگی آنهاست، خود به نحوی مشوق آن بازیگران است؛ بویژه هنگامی که از مقابل انبوه زنان عبور کرده و صدای شیون و فریاد آنان بلند می‏شود. علی وردی در این خصوص اشاره می‏کند که جیغ و فریاد زنان سبب می‏شود مردان بازیگر خود را همچون سرداران فاتحی بپندارند که سپاه بزرگی را رهبری می‏کنند. وردی معتقد است که اگر این احساس فخر و غرور نبود، این گونه مراسم‏ها در همان گذشته‏های دور از میان رفته بود." 5 ".
معلوم نیست دکتر وردی چگونه به چنین نتیجه غیر علمی رسیده است. تحلیل او گرچه از حیث اجتماعی و روانی تا اندازه‏ای صحیح است؛ ولی دیدگاه او درباره عوامل بقاء و استمرار مراسم عزاداری چنان قابل قبول نیست. زیرا دوام و بقاء هر پدیده اجتماعی یا مذهبی و از جمله هیئت‏های عزاداری، ارتباط چندانی با شیفتگی و فریاد و شیون زنان ندارد؛ بلکه وابسته به عوامل مختلف دینی، اجتماعی و سیاسی است. اساساً چگونه ممکن است زنان در استمرار و شکوفایی این شعائر و مراسم تأثیرگذار بوده باشند؛ در حالی که آنها به ندرت در این گونه مجالس حضور داشته‏اند. هر پدیده اجتماعی یا دینی از نگاه جامعه‏شناختی در فضا و زمینه مناسب خویش رشد می‏کند. پیدایش و استمرار پدیده‏های اجتماعی و مذهبی بدون وجود بسترهای مناسب اجتماعی و سیاسی و روانی امکان‏پذیر نیست. در واقع تحرک، پویایی و تغذیه این پدیده‏ها در دامن این بسترها صورت پذیرفته و زمینه انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر، در این فضا فراهم می‏شود.
هزینه‏های پذیرایی و دیگر خدمات در این مراسم از طریق هدایای مردم تأمین می‏شود که به شیوه‏های مختلفی جمع‏آوری می‏گردد. برخی از مردم به هزینه خود مجلسی در خانه خود یا در حسینیه‏ها، مساجد و یا دیگر اماکن عمومی برگزار می‏کنند. برخی نیز اجرت واعظ و خطیب را می‏پردازند و عده‏ای هم هزینه چای، شکر، سیگار، کیک و غیره را می‏پذیرند و گاه نیز یکی از نیکوکاران هزینه اطعام عزاداران را بر عهده می‏گیرد. برخی نیز پارچه‏های سیاه، سبز و گاه قرمز برای پوشاندن دیوارهای محل عزاداری‏ها و تهیه پرچم و نوشته‏جات مختلف در اختیار هیئت می‏گذارند. شیرینی‏جات و شمع و گلاب و غیره نیز به همین ترتیب تهیه می‏شود.
علاوه بر این، تعداد زیادی از مردم در طول برپایی مراسم عاشورا و اربعین خود را به طور ویژه در خدمت امام حسین‏علیه السلام قرار داده و مسؤولیت جمع‏آوری هدایای مردمی را در اماکن مختلف و از اقشار مختلف بر عهده می‏گیرند. جمع‏آوری و نگهداری هدایا و مصرف آنها تحت نظر شورای ویژه‏ای متشکل از رییس هیئت‏ها و دستیارانش قرار دارد.
افراد فوق با حضور در محل‏های تجاری، شرکت‏ها، بازار، قهوه‏خانه‏ها و اماکن دیگر به جمع‏آوری هدایای مردم پرداخته و در برابر آن به هر یک از اهدا کنندگان رسید می‏دهند. برگ رسید معمولاً دارای مهر هیئت مورد نظر است. این اشخاص معمولاً در راه رضای خدا و به منظور خدمتگزاری در آستان مقدس امام حسین‏علیه السلام به این گونه خدمات دست می‏زنند.
راه‏های دیگری نیز برای جمع‏آوری کمک‏های مردمی به طور غیر مستقیم نظیر نصب صندوقی در اماکن تجاری، قهوه‏خانه‏ها، غذاخوری‏ها و مسافرخانه‏ها متداول است. این روش تنها به جمع‏آوری کمک‏های مردمی محدود نمی‏شود؛ بلکه شبکه‏ای منسجم برای انجام کارهای خیریه تشکیل می‏دهد.
در پایان دهه شصت، تعداد زیادی هیئت‏های عزاداری تشکیل شد که به صاحبان برخی مشاغل و اصناف تجاری مانند بازرگانان، آهنگران و قصاب‏ها اختصاص داشت. به عنوان مثال در آغاز دهه هفتاد در کاظمین در حدود 16 هیئت ویژه مشاغل و اصناف مختلف وجود داشت. هر یک از این هیئت‏ها دارای مسجد، حسینیه یا مکانی مخصوص به خود برای برگزاری مراسم‏ها و تنظیم دسته‏جات بود.
این گونه مجالس و مراسم مردمی برای تعدادی از سخنرانان، روضه‏خوان‏ها، نوحه‏سرایان، شعرا و ... منبع درآمد به شمار می‏رود. آنان همه درآمد خود یا بخشی از آن را از طریق این مراسم مذهبی به دست می‏آوردند. البته این اموال به عنوان هدیه و پاداش و نه مزد و درآمد به آنها داده می‏شود. پاداش سخنرانان و روضه‏خوانان به میزان ثابت و مشخصی نیست؛ بلکه بر اساس ویژگی‏های هر کدام تعیین می‏شود. بنابراین هر سخنرانی که صدای رساتر و خوشتری داشته باشد، در طول دهه محرم از پاداش بیشتری برخوردار می‏شود. از این رو تعدادی از سخنرانان به برکت صدای خود از تمکن مالی برخوردار شده و برخی نیز با هواپیما به شهرها و کشورهای مختلف برای برگزاری مجالس عزاداری مسافرت می‏کنند.
آنان در این سفرها به پاداش و هدایای بسیاری دست می‏یابند. با این حال تعدادی دیگر از سخنرانان و روضه‏خوان‏ها در وضعیت فقیرانه‏ای به سر برده و از درآمد کافی برای امرار معاش برخوردار نیستند. برخی مداحان و نوحه‏سرایان نیز در ایام عاشورا و روز اربعین، مبالغ هنگفتی دریافت می‏کنند. این مبالغ از سوی ثروتمندان حاضر در مراسم اهدا می‏شود. گاه نیز گردنبندی از اسکناس به نشانه رضایت از قصیده یا صدای خوب مداح بر سینه‏اش نهاده می‏شود.
بزرگ‏ترین اشکال برخی شاعران و روضه‏خوان‏ها این است که در اشعار و سخنرانی‏های خود چندان به حقایق تاریخی و علمی پایبند نبوده و گاه مطالبی از کتاب‏های مبتذل و غیر معتبر نقل می‏کنند. اطلاعات و معلومات آنها برگرفته از مجموعه‏ای داستان‏ها و افسانه‏های خرافی است که هیچ عقل سلیمی آن را تصدیق نکرده و هیچ منطق درستی آن را نپذیرفته و در تضاد کامل با اصول و ارزش‏های اهل بیت‏علیهم السلام و نهضت بزرگ امام حسین، قرار دارند. اِشکال دیگری که به برخی سخنرانان و نوحه‏سرایان وارد است، نگاه نادرست آنها به عاشورا می‏باشد. آنان با تمرکز بر مظاهر و مراسم‏های عاشورا و وا نهادن اهداف بنیادی آن نهضت به تکوین خردی جمعی مبتنی بر عاشورا و بدون توجه به مناسبت‏های مذهبی دیگر پرداختند. گویا زندگی و حیات تنها در مظاهر و مراسم‏های عاشورا خلاصه شده است. در واقع اهداف عاشورا متنوع و پویا است که نمی‏توان آن را در بعدی محدود خلاصه کرد. حیات عاشورایی، عقیده عاشورا و مواضع انقلابی آن را نباید با نگاه‏های تنگ خویش محدود ساخته و آن مفاهیم بلند را به مراسمی خشک و بی‏روح تبدیل کرد." 6 " نکته مهم در این میان آن است که بیشتر شرکت‏کنندگان و تأثیرگیرندگان از این شعائر و مراسم از میان عامه مردم، کارگران، کشاورزان، و ... هستند که از سطح سواد و فرهنگ بالایی برخوردار نیستند. آنان معمولاً در ماه محرم برای زیارت و تبرک و شرکت در مجالس ذکر امام حسین‏علیه السلام به عتبات مقدسه سفر می‏کنند. از سوی دیگر روضه‏خوان‏هایی که در ماه محرم و صفر برای اقامه عزاداری به روستاها و مناطق عشایرنشین می‏روند، غالباً از سطح فرهنگ پایین و ساده‏ای برخوردارند؛ اما با این حال به خوبی می‏توانند با نقل داستان‏های کربلا و قهرمانی‏های شهیدان در ضمن برخی احادیث و اشعار به تحریک عواطف و احساسات مستمعین بپردازند و با صدای بلند و سوزناک خود قادرند بسیاری از مردم را به گریه واداشته و رنج و دردهای روزانه آنها را با مصایب غمبار و دردناک کربلا پیوند دهند.
روضه‏خوانان و سخنرانانی بیشتر مورد پسند مردم قرار می‏گیرند که حادثه غمبار دشت کربلا را با قصه‏ها و افسانه‏های عاطفی آمیخته و بدین وسیله شیون و اشک بیشتری از آنان جاری سازند. در این میان برای مردم اهمیتی ندارد که آن داستان‏ها و افسانه‏ها و روایات از نظر تاریخی و منطقی صحت داشته و یا با اندیشه و مواضع و اهداف امام حسین‏علیه السلام سازگار باشد. آنچه مهم است صدای رسا و زیبای روضه‏خوانان و لحن سوزناک اوست که اشک و شیون را به دنبال دارد.
از مباحث فوق به این واقعیت مهم اجتماعی می‏رسیم که شعائر و مراسم مذهبی بیش از مفاهیم و اصول دینی بر توده مردم اثر می‏گذارد. در واقع تأثیر آموزه‏های فقها و مجتهدان بر توده مردم بسیار کمتر از رسوم و سنن مذهبی است. این رسوم و سنن گاه موجب تهی شدن دین از محتوای حقیقی آن و در نتیجه ناکارآمدی آن در جامعه می‏شود. هرگاه اهداف و مبانی یک آیین از درون تهی شود، از آن دین به جز چند رسم و عادت خشک چیزی بر جای نمی‏ماند. اگر دین از بعد واقعی و عملی آن به عنوان یک شیوه زندگانی تهی گردد، در آن صورت نقش حقیقی خود را در بنای انسان، جامعه و تمدن از دست داده است.
تلاش‏های اصلاح‏ طلبانه

طبیعی است که رفتار ناشایست برخی روضه‏خوانان و بعضی هیئت‏های عزاداری بویژه شکنجه خویش و آسیب رساندن به بدن، توجه علمای روشنفکر و مجتهدان بزرگ و مصلحان را برانگیزد. آنان به ضرورت تغییر و تحول و پاکسازی عزاداری‏ها از اقدامات منفی دعوت نموده و خواستار تبدیل آنها به همایشی فکری و مراسمی فرهنگی هستند. این مخالفت‏ها از همه بیشتر متوجه دسته‏جات قمه‏زنی و زنجیرزنی بود و همچنین هر گونه مراسم و اقدامات بدعت‏آمیزی که ریشه تاریخی، علمی و منطقی نداشته و بلکه بر پایه قصه‏ها و اسطوره‏هایِ سر تا پا خرافی شکل گرفته‏اند.
برخی از علمای شیعه درباره شعائر و مراسم بدعت‏آمیزی همچون قمه‏زنی و زنجیرزنی معتقدند که آنها با روح اسلام ناسازگار است. اما عامه مردم و حتی آنان که مدعی فهم درست دین هستند به سخنان فقها و مجتهدان اهمیت نداده و نظر خود را این گونه توجیه می‏کنند که این قبیل شعائر در زمره اعتقادات دینی قرار داشته و هدف از آن خدمت به امام حسین و اهل بیت پیامبر و گسترش افکار آنهاست. آنها از این طریق به ابزار محبت و ولایت خود نسبت به اهل بیت پیامبر و نیز همدردی با آنها پرداخته و در عین حال، آن شعائر را راهی برای اظهار حق و انکار باطل می‏پندارند. این در حالی است که آنها به خوبی می‏دانند کسی که با شمشیر یا زنجیر از سر و پشت خویش، خون جاری می‏سازد و خود را در معرض خطر قرار می‏دهد با نظر علما و مجتهدان مخالفت کرده و به سخن آنان اهمیت نداده است. با این وجود آنها اعمال خود را با دلایلی به ظاهر منطقی توجیه می‏کنند.
در حقیقت، سکوت طولانی بر مثل این اقدامات منفی در طی دهه‏های گذشته، راه را برای رشد و تقویت و گسترش آن باز کرده است. تنها پاره‏ای تلاش‏های جسورانه برای مقابله با این اقدامات انجام شد تا عاشورا را از ناخالصی‏هایی که دامنگیر آن شده و جهل و تاریکی و عقب‏ماندگی فرهنگی، پیراسته کند. عملکرد برخی علما نیز در رشد و گسترش بدعت‏ها تأثیرگذار بوده است. آنان در برابر موج تمایلات بدعت‏آمیز مردمی کوتاه آمده و گاه موجب شرعیت بخشیدن به آن مراسم‏ها گشته‏اند. در حالی که سزاوار بود با صدور فتوایی قاطع به این مراسم‏ها، پایان داده و با اتخاذ موضعی منسجم و هماهنگ از استمرار آنها ممانعت به عمل آورند.
در واقع علما و مجتهدان تاکنون نه به صورت قطعی آن مراسم‏ها را حرام کرده‏اند و نه فتوا به جواز آنها داده‏اند. پرهیز از موضع‏گیری صریح در برابر این مراسم به این واقعیت برمی‏گردد که بعضی از علما مصالح شخصی را در نظر می‏گیرد و بعضی دیگر از تأثیر منفی این اعمال نادرست بر اصالت اسلام و صفای آن آگاهی ندارند. عامل اصلی این پدیده ناشی از این واقعیت است که علمای شیعه در امرار معاش خود به مردم و حقوق شرعیه آنها وابسته‏اند. این حقوق شرعیه به وسیله نمایندگان مراجع در گوشه و کنار عالم اسلامی جمع‏آوری شده و نهاد مرجعیت از طریق کانال‏های ویژه خود به توزیع آن حقوق شرعی میان مسلمانان می‏پردازد. ولی علمای اهل سنّت در امر معاش خود به وزارت اوقاف وابسته بوده و کارمند دولت به حساب می‏آیند. از این رو گرایش به اطاعت از حکومت نزد آنها قوی‏تر است. این در حالی است که علمای شیعه به انتقاد از حکومت، گرایش بیشتری داشته و به طور کلی از نزدیک شدن به حکومت اجتناب ورزیده و هیچ گونه عطا و بخششی را از صاحبان قدرت نمی‏پذیرند." 7 ".
این حالت از دیدگاه معارضه‏گرایانه شیعه در برابر حکومت ناشی می‏شود. شیعه در طول تاریخ دراز خود همواره بر علیه حکومت‏هایِ غاصب حق اهل بیت، قیام نموده است. اجتناب و استقلال علمای شیعه از حکومت‏ها، موجب نزدیکی هر چه بیشتر آنها به مردم شده است. این حالت مثبت گاه موجب سلطه توده مردم بر عده‏ای از روحانیان شده است. در چنین حالتی دیگر امکان نظارت علما بر توده مردم و مخالفت با اعمال و مراسم ناسازگار با روح اسلام و اصول امام حسین‏علیه السلام فراهم نخواهد بود. اجتناب روحانیون از اخذ حقوق دولتی گرچه موجب استقلال نهاد دین از حکومت شده، اما از سوی دیگر بسیاری از علمای شیعه را به حقوق شرعیه مردم وابسته نموده است.
انتقادات علما، مجتهدان و مصلحان اجتماعی نسبت به خرافه‏ها و بدعت‏ها در مراسم حسینی با استقبال گسترده‏ای مواجه شد؛ اما در همین حال آنان را در معرض حملات خشمگینانه و اتهامات ناروای بسیاری نیز قرار داد. از دهه سوم این قرن، حرکت اصلاحی و روشنگرایانه‏ای از سوی برخی علما و مجتهدان و مصلحان شیعه آغاز شد. این نهضت بر ضد افکار و آراء نادرست و ناخالص در مراسم عزاداری بویژه اعمال و رفتار ناشایست و غیر منطقی و نیز قصه‏ها و افسانه‏ها و خرافات مجعول شکل گرفته بود. این امور ناسازگار با عقل و منطق سلیم به نام دین و عقیده انجام می‏گرفت. در این میان، انتقادات اندیشمندان و مصلحان اجتماعی در کنار گریز بسیاری از جوانان بافرهنگ از این گونه اعمال و مراسم ناپسند، موجب تقویت و تثبیت مواضع علما و مجتهدان گشت.
اولین تلاش‏ها برای روشنگری و بالا بردن سطح فرهنگ مردم، از سوی برخی عالمان مصلح و در رأس آنها شیخ محمّد رضا مظفر انجام شد. وی در سال 1935 م جمعیت «منتدی النشر الدینیه» را به منظور اصلاح حوزه علمیه و پالایش شعائر دینی و مراسم عزاداری حسینی از خرافه‏ها و بدعت‏ها تأسیس نمود. این شعائر و مراسم ارزشمند باید به ابزاری کارآمد برای هدایت افکار عمومی و تزریق اندیشه‏ها و مفاهیم صحیح اسلامی بدل می‏گشت.
جمعیت «منتدی النشر الدینیه»، نخستین برنامه اصلاحی خود را در سال 1946 م با تأسیس مدرسه‏ای جهت آموزش خطابه و ارشاد آغاز کرد. در این مدرسه به آموزش و تربیت خطبای اندیشمند و آگاه برای منبرهای حسینی پرداخته می‏شد. دانشجویان در هر دوره با مجموعه‏ای از معارف علمی و تاریخی از جمله: ادبیات، شعر، تاریخ، فقه، فنون خطابه و دیگر درس‏های ضروری آشنا می‏شدند. این مواد آموزشی همگی برای پالایش منبرهای حسینی از ناخالصی‏ها و سخنان خرافی و غیر منطقی لازم و ضروری بود. این طرح اصلاحی با مخالفت منبریان و روضه‏خوانان و برخی از علما مواجه شد. این طرح در واقع تهدیدی برای پاره‏ای از مصالح شخصی آنها بود. از این رو به تحریک افکار عمومی و توده کم‏فرهنگ مردم علیه این طرح پرداختند." 8 " این پروژه گرچه چندان ادامه نیافت، ولی با این حال توانست تعدادی خطیب برجسته و شهیر همچون شیخ محمّد جواد قسام، سید جواد شبر و دکتر احمد وائلی را تربیت کند.
اقدام سید هبة الدین شهرستانی" 9 " در مبارزه با بدعت‏هایی نظیر انتقال جنازه از اماکن دور به شهر نجف و نیز مخالفت با مراسم‏های ناصواب در روز عاشورا یکی دیگر از تلاش‏های جسورانه‏ای بود که توانست زنجیر سکوت بر این اعمال ناصحیح را پاره کند.
وی با انتشار مقاله‏ای انتقادی در مجله العلم که خود وی آن را در بغداد منتشر می‏کرد به بحث درباره موضع علما نسبت به این شعائر و مراسم پرداخت. در بخشی از این مقاله، چنین آمده بود:
علما و مجتهدان به دلیل ترس از مردم بر خلاف اعتقاد خویش سخن می‏گویند. آنان با عامه مردم به یک نحو سخن گفته و در رساله‏های عملیه خود به نحوی دیگر اظهار نظر می‏کنند. فقیه به خاطر ترس از تحریک احساسات مردم علیه خویش، در فتاوایش با آنان همراهی می‏کند. این گونه موضع‏گیری‏ها به زیان دین و مذهب تمام شده و موجب عقب‏ماندگی جامعه دینی می‏شود. از آنجا که افراد جاهل همیشه به خرافات و بدعت‏ها تمایل دارند؛ لذا هنگامی که علما در مقابل آن سکوت کنند بدعت‏ها بر حقایق دینی غلبه کرده و دین اسلام به نوعی بت‏پرستی وحشیانه تبدیل شده و تمسخر سایر امت‏ها را به دنبال خواهد آورد." 10 ".
اصلاح‏طلبان با رواج و شیوع قمه‏زنی و زنجیرزنی یک صدا خواستار صدور فتوایی از جانب علما مبنی بر تحریم این اعمال زیانبار گشتند. گروهی از مردم به حمایت از قمه‏زنی برخاسته و گروهی دیگر با آن مخالفت می‏ورزیدند. این مسئله سید محسن امین" 11 " را وادار کرد تا به اقداماتی اصلاح‏طلبانه برای بررسی و ارزیابی مراسم عزاداری حسینی دست زند. او در صدد مبارزه با اعمال نادرستی برآمده بود که هیچ ارتباطی با اعتقادات اسلامی نداشتند. اعمالی نظیر قمه‏زنی و زنجیرزنی با قلاب‏های نوک تیز که افراد نادان به آن دست می‏زنند. او به صراحت اعلان کرده بود که تشکیل این گونه هیئت‏ها و نیز سایر بدعت‏های شیطانی و مضر، حرام است.
سید امین از افراط در گریه و ضجه زدن و لطمه به صورت نیز انتقاد نموده و تأکید کرده بود که این اعمال به تشویه چهره دین انجامیده و مستندی برای آنها به جز اوهام و خیالات وجود ندارد. اعمالی همچون قمه‏زنی که منجر به خونریزی و آسیب رساندن به بدن می‏شود در سالیان اخیر به مذهب تشیع داخل شده‏اند. علّامه امین از فتوای مجتهد بزرگ محمّد حسن شیرازی (متوفی 1895 م) مبنی بر تحریم این گونه مراسم‏ها نیز یاد کرده و خاطرنشان ساخته بود که افراد نادان با انجام این گونه بدعت‏ها در صدد تحمیل خواسته خود بر نظر علما برآمده و علما نیز توان جلوگیری از آن اعمال و مقابله با آنان را ندارند." 12 ".
سید محسن امین در مقدمه کتابش المجالس السنیه در انتقاد از روضه‏خوانان می‏گوید:
بسیاری از روضه‏خوان‏ها احادیثی بی‏پایه و غیر مستند درباره مصایب اهل بیت جعل کرده و بعضی از احادیث صحیح را نیز با اضافاتی از خویش تغییر داده‏اند. آنان با این کار خود درصدد تأثیرگذاری بیشتر بر شنوندگانی هستند که از صحت و سقم آن اخبار بی‏اطلاعند. این گونه روایات به تدریج بین مردم شهرت یافته و در مجالس مختلف خوانده می‏شود؛ اندیشمندان و آگاهان نیز به مخالفت با این روند برنمی‏خیزند. این در حالی است که دروغ بستن بر اهل بیت‏علیهم السلام موجب خشم و نارضایتی آنها شده و راه عیب‏جویی و طعنه به مذهب شیعه را برای مخالفان می‏گشاید؛ در حالی که ائمّه اطهارعلیهم السلام به شیعیان خود سفارش کرده‏اند: «مایه زینت ما باشید و لکه ننگ و عار بر ما نگردید». این گونه افراد و پیشگامان و مؤیدانشان برای خود گناهانی بزرگ و آشکار ثبت کرده‏اند. چرا که اطاعت از خداوند هیچ گاه از طریق معصیت محقق نمی‏شود و او تنها اعمال پرهیزکاران را می‏پذیرد. دروغ از گناهان بزرگی است که انسان را به هلاکت می‏اندازد؛ بویژه اگر به پیامبر و اهل بیت آن حضرت نسبت داده شود. قمه زدن و آسیب رساندن به بدن از اعمال زشتی است که وسوسه‏های شیطان، آن را برای مردم آراسته و زیبا نشان می‏دهد. امام حسین از این گونه اعمال به خشم آمده و ما را از خود می‏راند. آن حضرت در راه احیای دین جدش کشته شد و دین جدش از این اعمال نهی کرده است. پس چگونه می‏توان با این گونه اعمال به خدا تقرب جست؛ در حالی که خدا از طریق معصیت اطاعت نمی‏شود ... .
سید امین در ادامه می‏گوید:
برخی افراد نادان برای توجیه علم قمه‏زنی به دروغ نقل می‏کنند که بانویی از اهل بیت، پیشانی خود را به کجاوه زده و خون از سر خویش جاری ساخت. این قصه نیز بر سیاق همان خرافات و بر وزن همان اباطیل است... نمایش شبیه‏خوانی و تعزیه مشتمل بر محرمات زیادی است و موجب هتک حرمت اهل بیت‏علیهم السلام می‏شود. از آنجا که این مراسم نیز زمینه عیب‏جویی و توهین به مذهب را فراهم می‏آورند، بنابراین مشمول نهی امام معصوم هستند که فرمودند: «مایه ننگ ما نباشید». البته اگر شبیه‏خوانی با کارهای حرام همراه نبوده و موجب وهن مذهب نگردد اشکال ندارد؛ اما در کجا چنین مراسمی برگزار می‏شود؟
آنگاه اضافه می‏کند:
هر کس قصد دارد با گریه و اندوه بر مصیبت حسین‏علیه السلام به خدای تعالی و پیامبر و اولیای او تقرب جوید، نباید از حد و مرزی که امام رضاعلیه السلام به نقل از پدر خود تعیین کرده است قدم فراتر گذارد و گر نه از زمره کسانی خواهد بود که اعمالشان در دنیا تباه گشته و در عین حال خود را از نیکوکاران می‏پندارند." 13 ".
سپس او درباره اصلاح مجالس عزاداری می‏گوید:
در این مجالس، احادیث ناصحیح خوانده می‏شود و صحنه‏هایی دروغ به ام کلثوم نسبت داده می‏شود و اعمال ناشایستی همچون قمه‏زنی انجام می‏شود. از همه بدتر آنکه لباس دین بر آنها پوشانده شده و به صورت عاداتی ریشه‏دار و به عنوان بخشی از عزاداری امام حسین‏علیه السلام جلوه داده می‏شوند. این گونه منکرات، موجب ناراحتی و خشم رسول خداصلی الله علیه وآله و امام حسین‏علیه السلام می‏شود." 14 ".
سید محسن امین در این دعوت اصلاحی به هدفی برتر و بالاتر از تحول مراسم عزاداری می‏اندیشد. او به دنبال اصلاح بنیادین امور دینی بود که اصلاح مراسم عزاداری امام حسین‏علیه السلام را نیز به دنبال داشت." 15 ".
سید محسن امین در پی مبارزات شجاعانه خود با بدعت‏های عزاداری حسینی در معرض حملات ظالمانه و اتهامات ناروایی قرار گرفت و توده مردم بر علیه او به خروش آمده و او را کافر و بی‏دین شمردند." 16 " مخالفان و دشمنان امین از این دعوت اصلاحی برای حمله به وی سود جستند. بسیاری از مردم و روضه‏خوان‏های مجالس حسینی نیز از این حملات ناجوانمردانه حمایت کردند. چرا که سخنان و نظرات سید محسن امین بر خلاف تمایلات و مصالح آنان بود. سید عبدالحسین شرف‏الدین در شهر صور و شیخ عبدالحسین صادق در نبطیه نیز در زمره مخالفان سید محسن امین قرار داشتند. زرکلی ذکر می‏کند که سید عبدالحسین شرف‏الدین به این دلیل که اجازه داده بود مردم در عزاداری سیدالشهدا زنجیر و قمه بزنند مورد سرزنش قرار گرفته بود." 17 ".
حامیان و طرفداران هر یک از دو گروه به تدریج در کنار یکدیگر قرار گرفته و دو جبهه مخالف تشکیل دادند. کشمکش‏ها و درگیری‏های زبانی از لبنان به عراق رسیده بود و به روزنامه‏ها و مجلات نیز کشیده شد. به تدریج مصالح و اغراض و کینه‏های شخصی نیز در این مناقشات داخل شده و بر شدت درگیری‏ها افزود. همچنین سخنرانان و روضه‏خوان‏ها و واعظان نیز این مسئله مهم و حساس را به منبر کشانده و مردم را بر ضد فتوای تحریم شوراندند. در نتیجه توده مردم که همواره اکثریت را تشکیل می‏دهند به آنان پیوستند. هواداران سید محسن امین به حزب بنی‏امیه و مخالفان آنها به حزب علوی نامیده شدند. به دنبال آن تعداد دیگری از علما نیز در معرض توهین و تهدید قرار گرفتند." 18 " بدین ترتیب، این قضیه از حالت اصلاحی به درآمده و به نزاعی شخصی تبدیل شد. هر گروه با استدلال‏های منطقی، به توجیه گفتار و اعمال و اهداف خود می‏پرداخت. برخی نیز نظر مراجع تقلید را درباره قمه‏زنی جویا شدند.
سید ابوالحسن اصفهانی در سال 1926 م در نجف اشرف به حرمت قمه‏زنی فتوا داد. سید مهدی قزوینی نیز در بصره فتوایی در تأیید فتوای اصفهانی صادر کرد. علمای دیگری نیز از ایشان تبعیت کردند. مضمون فتوای سید ابوالحسن اصفهانی از این قرار بود:
به‏کارگیری شمشیر، زنجیرهای آهنی، بوق و امثال آن در هیئت‏های عزاداری که به نام امام حسین‏علیه السلام و به منظور ابراز حزن و اندوه بر مصایب آن حضرت صورت می‏گیرد، حرام و غیر شرعی است." 19 ".
در مقابل میرزا محمّد حسین نائینی به جواز این اعمال فتوا داده بود. تعدادی از اهالی بغداد طی نامه‏ها و تلگراف‏هایی از او درباره حکم هیئت‏های عزاداری سؤال کرده بودند. ایشان در پاسخ گفته بود: «انجام این اعمال که ضرر قابل توجهی ندارند، جایز است». فتوای نائینی مورد تأیید بیش از ده عالم بزرگ از جمله محمّدحسین کاشف‏الغطاء، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی قرار گرفت." 20 " متن فتوای شیخ محمّدحسین نایینی درباره جواز و استحباب اقامه عزاداری‏های حسینی از این قرار است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
1. شکی نیست که راه افتادن هیئت‏های عزاداری در کوچه‏ها و خیابان‏ها در دهه عاشورا و دیگر مناسبت‏ها از امور مباح و بلکه شایسته است. این دسته‏جات از روشن‏ترین مصادیق عزاداری و ساده‏ترین ابزار تبلیغ به منظور رساندن پیام امام حسین به همگان است. در عین حال لازم است این شعائر بزرگ را از هر عمل ناشایستی پیراست.
اعمالی نظیر ترانه‏خوانی، به کار بردن آلات لهو و سبقت و درگیری بین هیئت‏های محله‏های مختلف حرام است؛ ولی حرمت این امور به معنای تحریم هیئت‏های عزاداری نیست؛ بلکه همچون نگاه کردن به زن نامحرم در حال نماز است که خود عملی حرام است ولی نماز را باطل نمی‏کند.
2. سینه‏زنی و لطمه زدن به صورت اگر چه پوست را قرمز یا سیاه نماید اشکال ندارد؛ بلکه اقوی آن است که زنجیرزنی تا حد مذکور نیز جایز می‏باشد. خارج شدن اندکی خون در اثر این گونه اعمال نیز بنابر اقوی منعی ندارد. و اما حکم جاری ساختن خون از پیشانی با شمشیر و قمه بنابر اقوی جواز است تا آنجا که منجر به ضرر و زیان به بدن نگردد (به این معنا که انجام آن عمل به مرگ شخص نیانجامد و یا او را به بیماری شدید و دائمی و غیر قابل تحمل یا نقص عضو دچار نسازد.) اما مجرد خروج خون از پیشانی بدون آنکه به استخوان پیشانی صدمه برسد یا در اثر خونریزی زیاد به بدن آسیب رسد جایز است؛ به همان شکلی که افراد با تجربه و آشنا به قمه‏زنی انجام می‏دهند. حال اگر شخص به شیوه‏ای بی‏ضرر قمه زند ولی اتفاقاً خون زیادی که برای بدن ضرر دارد از او خارج شود، در این صورت نیز عمل او حرام نخواهد بود. چرا که او همچون کسی است که می‏پندارد وضو و غسل و یا روزه برای او ضرری ندارد، اما بعد کشف می‏شود که برایش ضرر داشته است. در هر حال بهتر و بلکه احتیاط آن است که افراد بی‏تجربه و ناآشنا به این عمل اقدام نکنند؛ بویژه جوانانی که به خاطر بزرگی مصیبت و شدت عشق به امام حسین از صدمه رساندن به بدن باکی ندارند. خداوند آنان را در دنیا و آخرت ثابت قدم بدارد.
3. شبیه درآوردن و برپایی نمایش تعزیه که مراسمی رایج میان شیعه برای عزاداری و گریه زاری است جایز به نظر می‏رسد. پوشیدن لباس زنان توسط مردان نیز در این مراسم‏ها بنابر اقوی جایز است.
4. حکم شیپورهایی که در هیئت‏های عزاداری مورد استفاده قرار می‏گیرد تاکنون برای ما روشن نشده است. بنابراین در صورتی جایز است که مورد استعمال آن در مراسم عزاداری بوده و یا برای اعلام آغاز مراسم و اطلاع دادن به اسب‏سواران برای سوار شدن بر اسب‏ها باشد و یا از رسوم ویژه مراسم پایکوبی عربی و امثال آن باشد. همچنین استعمال آن در مراسم لهو و طرب رایج نباشد. واللَّه اعلم »5 ربیع الاول سال 1926 /1345 م الاحقر محمّد حسین غروی نایینی." 21 ".
فتوای میرزای نایینی و دیگر علما سبب شد، شورش مردم علیه حامیان دعوت سید محسن امین افزایش یابد. سید صالح حلی از سخنرانان مشهور مجالس حسینی با خطبه‏های حماسی خود احساسات و عواطف مردم را بر علیه اصلاح‏طلبان تحریک می‏کرد. گروهی از مردم در اثر این سخنرانی‏ها و تبلیغات شدید با حمله به دشمنان سید صالح، آنان را اُمَوی می‏خواندند. سید صالح حلی خود نیز سید ابوالحسن اصفهانی و سید محسن امین را مورد توهین و ناسزاگویی قرار داده و سید امین را به بی‏دینی متهم می‏کرد." 22 " از جمله توهین‏های او به سید محسن امین، بیت شعری به این مضمون بود: «ای سواره اگر از دمشق گذر کردی / آب دهان بر صورت امین، زندیق آن دیار بینداز».
شاعری دیگر در پاسخ به او چنین سروده بود: «ای محسن، در مقابل ستم و حسدورزی که نسبت به تو می‏شود / به جد خود اقتدا کن که به او نیز آزارها رسید».
جعفر خلیلی از حامیان دعوت سید محسن امین با انتشار مقالات تندی در برخی روزنامه‏ها و مجلات به انتقاد از علمای مخالفِ فتوای سید ابوالحسن اصفهانی و سید محسن امین پرداخت که توهین و ناسزای بسیار و تهدید به قتل را برای او در پی داشت. کار هتاکی و توهین به اصلاح‏طلبان تا حدی بالا گرفت که برخی در مجالس حسینی به هنگام توزیع آب میان عزاداران با صدای بلندی گفتند: «خدا امین را لعنت کند، آب بنوش». این در حالی بود که سابقاً به هنگام توزیع آب می‏گفتند: «آب بنوش و یزید را لعنت کن» یا «آب بنوش و حرمله را لعنت کن».
با اوج گرفتن خشم و ناسزا گویی مردم، تعدادی از علما به حمایت از سید ابوالحسن اصفهانی و سید محسن امین برخاستند که در رأس آنها سید هبة الدین شهرستانی در کاظمین و سید مهدی قزوینی در بصره بودند. همچنین شیخ عبدالکریم جزایری، شیخ محسن شراره، شیخ علی قمی و شیخ جعفر بدیری در نجف نیز در کنار آنان قرار گرفتند." 23 " در این مدت کتاب‏های متعددی نیز در رد رسالة التنزیه سید محسن امین منتشر شد که از جمله آنها کتاب سیماء الصلحاء فی اثبات جواز اقامة العزاء لسید الشهداء، تألیف شیخ عبدالحسین عاملی بود. وی در این کتاب از شعائر و مراسم عزاداری دفاع کرده و عدم تنافی این اعمال با احکام شرع اسلامی و بلکه استحباب آنها را اثبات نموده بود." 24 ".
شیخ عبدالحسین حلی نیز کتاب النقد النزیه لرسالة التنزیه را در رد کتاب سید محسن امین منتشر کرد؛ گرچه او مدتی بعد به نقل دامادش، دکتر تقی بحارنه، از نگاشتن این کتاب اظهار ندامت نموده و از آن به بعد در سخنرانی‏های خود همواره بر ضد عادات و رسوم زیانبار عاشورا صحبت می‏کرد. او در این کتاب با استدلالاتی منطقی به توجیه زیان‏ها و مضرات قمه‏زنی پرداخته و تأکید نموده بود که دلیل نقلی بر حرمت آن وجود نداشته و ضرورت نیز اقتضای حرمت آن را ندارد. خون انداختن سر از دیدگاه او تنها نوعی آزار مجاز و ایجاد ناراحتی بوده و ضرر محسوب نمی‏شود. بویژه آنکه آزار رساندن اهل بیت‏علیهم السلام به خود نیز دلیل بر جواز قمه‏زنی است. همچنین استفاده از آلات لهو و موزیک در مراسم عزاداری و نیز تشبه مردان به زنان و کارهای نظیر آن در مراسم شبیه حرام نیست." 25 ".
کتاب دیگری نیز با عنوان کشف التمویه عن رسالة التنزیه، تألیف شیخ محمّد گنجی در این باره منتشر شد." 26 " میرزا ابوالقاسم حسن گیلانی معروف به فضل قمی (متوفی 1231 ه / 1816 م) نیز فتوایی در جواز برخی از مراسم عزاداری صادر نموده بود. وی سال‏ها پیش از میرزای نایینی می‏زیست و از مجتهدان بزرگ ایران در زمان قاجار بود. مراسم شبیه و تعزیه در دوره او در سرتاسر ایران گسترش داشت. از این رو برخی علما به اظهار نظر در این باره پرداخته بودند. میرزا ابوالقاسم قمی برای نخستین بار فتوایی صریح در جواز این مراسم‏ها صادر کرد. در بخشی از این فتوا چنین آمده است: «مراسم شبیه و تعزیه، اعمالی شرعی بوده و حرمتی بر آنها مترتب نیست؛ بلکه آنها را باید از بزرگ‏ترین شعائر دینی به حساب آورد». این فتوا برای اولین بار در سال 1234 ه / 1818 م در کتاب معروف وی جامع الشتات انتشار یافت." 27 ".
شیخ خضر بن شلال آل خدام نجفی (متوفی 1840 م) نیز اولین نفر از علمای عراق بود که به جواز سینه‏زنی و گریه زاری شدید برای امام حسین‏علیه السلام اشاره نمود. او در کتاب ابواب الجنان و بشائر الرضوان در این باره چنین می‏نویسد:
از مجموع ادله و از جمله روایاتی که زیارت حسین مظلوم را حتی به هنگام وجود خطر مرگ نیکو می‏شمرد، استفاده می‏شود که زدن به صورت و سینه و بی‏تابی نمودن برای مصایب آن حضرت در هر حال جایز است؛ اگر چه در همان لحظه به مرگ انسان منجر شود." 28 ".
با این حال، شیخ خضر بن شلال و همچنین میرزای قمی از قمه‏زنی و زنجیرزنی یادی به میان نمی‏آورند. در حقیقت علمایی که قمه‏زنی را مطلقاً حرام نمی‏شمردند، غالباً در فتاوای خود میان دو نوع قمه‏زنی تفاوت قائل می‏شوند. قمه‏زنی در نظر آنان در صورتی حرام است که منجر به ضرر فوق‏العاده همچون مرگ شود؛ اما اگر به ایجاد زخم‏هایی کوچک بسنده شود دیگر دلیلی برای منع آن نیست. سایر اعمال دیگری نیز که در مراسم عاشورا انجام می‏شود تا زمانی که موجب تمسخر مخالفان یا تحریک دشمنان و یا مستلزم فساد نباشد، جایز است. البته آنان صریحاً در فتاوای خود از قمه زدن با شمشیر نام برده‏اند.
اشاره به جواز قمه‏زنی و دیگر مراسم نظیر آنکه در روز عاشورا برگزار می‏شود به احتمال زیاد برای اولین بار در دهه 1920 م به دنبال استفتائات برخی از مردم درباره جواز یا حرمت این اعمال مطرح شده است. این گونه مراسم قبل از این تاریخ در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از آغاز این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه‏زنی و زنجیرزنی از خارج عراق به آن کشور وارد شده و از ریشه‏ای عربی برخوردار نیست. شیخ کاظم دجیلی در تأیید این نظر می‏گوید:
عرب‏های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم‏ها شرکت نمی‏کردند؛ این اعمال در ابتدا تنها در میان ترکهای عراق، فرق صوفیه، برخی ایرانیان و کردهای غرب ایران مرسوم بود." 29 ".
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919 م در نجف حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک و فارس در آن سال به قمه‏زنی پرداخته بودند." 30 " خاطره‏ای از سید محمّد بحرالعلوم، این نظر را تأیید می‏کند:
هنگامی که حدود 50 یا 60 سال پیش در نجف بودم، تنها چند هیئت ترک در آن شهر حضور داشت. آنان در ایام عزا به منزل سید بحرالعلوم بزرگ می‏رفتند و با کسب اجازه از ایشان به خواندن ابیاتی سوزناک درباره امام حسین می‏پرداختند. برخی از آنان نیز در ضمن ذکر مصیبت برای همدردی با امام حسین، جراحت‏های خفیفی به خود وارد می‏آوردند. به تدریج این گونه اعمال رو به تحول و گسترش گذاشته تا آنکه پس از ممنوعیت قمه‏زنی در دوره نسخت وزیری یاسین هاشمی در سال 1935 م به اوج خود رسید. در واقع این ممنوعیت تأثیری معکوس داشت؛ به نحوی که یک هیئت قمه‏زنی به سه هیئت تبدیل شد." 31 ".
حاج حمید راضی (متوفی 1953 م) از معمرین اهل کربلا که نزدیک به 110 سال عمر کرده بود در خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین نقل می‏کند که مراسم قمه‏زنی و زنجیرزنی در ایام جوانی او در شهر نجف و کربلا مرسوم نبود." 32 " همچنین در خاطرات شفاهی هیچ یک از کهن‏سالان نجف و کربلا از برگزاری مراسم قمه‏زنی و زنجیرزنی قبل از نیمه قرن نوزدهم یاد نشده است. این گونه مراسم برای اولین بار توسط برخی زایران ترک از طائفه قزلباش رواج یافت. آنان به هنگام زیارت امام حسین با شمشیرهایی مخصوص به سرهای خود ضربه می‏زدند." 33 ".
مراسم زنجیرزنی نیز برای اولین بار در یکی از محلات شهر نجف به مناسبت وفات مجتهد بزرگ سید کاظم یزدی در سال 1919 م برگزار شد." 34 " البته پیش از آن نیز به صورت محدود در میان برخی از زایران غیر عراقی برپا می‏شد. در هر حال مراسم سینه‏زنی از قرن‏ها پیش در عراق رواج داشت. اما قمه‏زنی از اواخر قرن 19 و آغاز قرن 20 در میان عراقیان شیوع یافته و زنجیرزنی نیز بعد از جنگ جهانی دوم مرسوم شد. هیئت‏ها و دسته‏جات مختلف عزاداری پس از جنگ جهانی دوم در سرتاسر شهرهای جنوب و مرکز عراق گسترش یافته بود. از این رو شیخ محمّد خالصی" 35 " در آغاز دهه پنجاه به فکر پالایش مراسم‏ها از بدعت‏ها و خرافات افتاده و مردم را به بازگرداندن اسلام به شیوه صحیح خود فرا خواند. وی در سخنرانی‏های خود تصریح می‏کرد که بسیاری از عادات و سنّت‏های مرسوم میان برخی از مردم از جمله بدعت‏هایی است که ارتباطی با اصول اعتقادی اسلام ندارد؛ اموری همچون مراسم شبیه، قمه‏زنی و مراسم صوفیه در تکیه‏ها و خانقاه‏ها همگی از همین قبیل است. همچنین وی اضافه کردن شهادت علیاً ولی اللَّه را به اذان، حرام می‏پنداشت. سخنان و خطبه‏های او در نماز جمعه، خشم بسیاری از رجال دین، خطیبان و رؤسای هیئت‏ها را برانگیخت و اختلافات و منازعات تندی میان حامیان اندیشه‏های وی و مخالفین آنها به راه انداخت.
جامعه‏شناس معروف عراقی، علی وردی، نیز از برخی اعمال و مراسم عاشورا همچون: قمه‏زنی و زنجیرزنی و همچنین از برخی روضه‏خوان‏ها و واعظان درباری انتقاد می‏نمود. انتقادات وی، خشم توده مردم را به دنبال داشت. کتاب‏های وی نیز عکس‏العمل‏های متفاوتی در جامعه داشت. برخی عوام متعصب او را شخصی کافر می‏انگاشتند و خواستار محاکمه و دستگیری او بودند. آنان معتقد بودند که کتاب‏های او را باید سوزاند و خودش را نیز گاه واجب القتل می‏شمردند. در مقابل، روشنفکران از او به عنوان اندیشمندی فرهیخته و مصلحی اجتماعی یاد کرده و نوشته‏های انتقادی او را اقدامی شجاعانه می‏شمردند که برای پالایش مراسم و مجالس عاشورا از خرافات و بدعت‏ها و افسانه‏ها لازم و ضروری بود؛ زیرا این گونه امور به مقام والای اهل بیت و رسالت انقلابی آنها لطمه وارد می‏آورد؛ در حالی که اهداف و آرمان‏های آنان به مراتب بالاتر و ارزشمندتر از این سنّت‏های کهنه و ناسازگار با عقل است." 36 ".
وردی در کتاب مهزلة العقل البشری درباره مواضع و پیام علمای مصلح پیشین می‏گوید:
دو نفر در عصر حاضر مرا به شگفتی وا داشته‏اند: شیخ محمّد عبده در مصر که دعوت اصلاحی او با ناسزاها و مخالفت‏های بسیاری مواجه شد و حتی او را همان دجال آخرالزمان نامیدند؛ اما اکنون نامش چنان جاودانه گشته که هیچ یک از عمامه به سرها را جرئت ادعای همتایی با او نیست.
وردی در ادامه از سید محسن امین یاد می‏کند:
هیچ گاه فراموش نمی‏کنم آن جنجالی را که 25 سال پیش در برابر تلاش‏های اصلاح‏طلبانه سید محسن امین برپا شد. سید با شجاعت تمام پابرجا و پایدار ماند و به خود تردیدی راه نداد. گرچه سید سرانجام از دنیا رفت؛ اما یاد او از میان نخواهد رفت و او هرگز نخواهد مرد. پیام او سال‏ها و سال‏ها خواهد ماند تا آنکه سرانجام آن اعمال سفیهانه را منسوخ ساخته و چهره زیبای دین را از آن زشتی‏ها پیراسته و زمینه تمسخر و توهین را از میان ببرد." 37 ".
نهضت خونبار حسین‏علیه السلام بسیار برتر و باارزش‏تر از آن است که یادمان آن به صورتی غیر عقلایی باز تولید شود. عزاداران در برخی از این مراسم خود را به ذلت و خواری انداخته و به اعمالی کاملاً مخالف با اهداف و آرمان‏های امام حسین‏علیه السلام دست می‏زنند؛ همو که فرمود: «به خدا سوگند ذلیلانه دست بیعت با شما نمی‏دهم و همچون بردگان به حکومت شما اقرار نمی‏کنم». علاوه بر این در بسیاری از اشعار مردمی به افسانه‏ها و خرافات و تخیلاتی برمی‏خوریم که در تناقض کامل با وقایع تاریخی قرار داشته و اموری غیر منطقی به شمار می‏روند. در چنین وضعیتی بر همگام لازم است که امور عقلانی و قابل قبول را از افسانه‏های خیالی و دروغی تمییز دهند.
دین اسلام بر پایه عقل و خرد استوار بوده و همواره در مقابل جهل و خرافه‏پرستی و اعمال کورکورانه مقاومت نموده است. رسول اکرم و ائمّه اهل بیت‏علیهم السلام از لطمه زدن و آزار رساندن به خویش و گریه بیش از حد بر مردگان پرهیز می‏دادند. در واقع شکنجه خویشتن و آزار رساندن به بدن تنها نوعی توهین و اسائه ادب به دین اسلام و مکتب اهل بیت است. هدف اهل بیت از سفارش و تشویق شیعیان به اندوه و گریه بر مصیبت امام حسین‏علیه السلام ارائه الگویی آموزنده و پیامی ارزنده و درس عبرتی از آن وقایع جانخراش بوده است. همدردی با مصایب اهل بیت ابداً به معنای آزار رساندن به بدن و شکافتن سر با قمه و زنجیر زدن نیست. در واقع زیاده‏روی در ابراز حزن و اندوه، نتیجه‏ای جز مشوش ساختن چهره تشیع و سنّت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله نداشته و تنها به نفرت و بدبینی دیگر مسلمانان می‏انجامد.
شیخ محمّد تیجانی در یکی از سخنرانی‏هایش در مؤسسه آیت‏اللَّه خوئی به سال 1994 م خاطره‏ای از نخستین برخورد یک مسلمان اهل سنّت با مراسم قمه‏زنی نقل کرده است. تیجانی در یکی از سفرهایش به عراق، برادرش را جهت آشنایی با مذهب تشیع به همراه آورده بود. ورود آنها به نجف مصادف شده بود با روز عاشورا که مراسم قمه‏زنی در آن روز برگزار می‏شد. برادر تیجانی با دیدن سرهای خونین قمه‏زنان از آن منظره هولناک به شدت متأثر شده و بلافاصله به تونس بازگشت و بدین گونه این مراسم، موجب فرار او از تشیع شد. تیجانی در ادامه سخنان خود از این گونه مراسم و اعمال به عنوان بدعت‏های ناسازگار با روح اسلام یاد کرده و بویژه قمه زدن را از جمله اعمال ناصوابی شمرد که هیچ ارتباطی با اعتقادات و باورهای دینی ندارد.
علما و مجتهدان معاصر غالباً به مخالفت با هیئت‏های قمه‏زنی و دیگر انواع شکنجه‏های بدنی برخاسته‏اند. این جمله معروف از سید محسن حکیم نقل شده است که «قمه‏زنی استخوانی در گلوی ما است». همچنین از شهید سید محمّد باقر صدر نقل شده که اعمالی همچون قمه‏زنی را جایز نمی‏شمرد. شیخ محمّد جواد مغنیه نیز از این گونه مراسم انتقاد کرده و زیاده‏روی در عزاداری را ناصواب می‏شمرد:
برخی از عَجَمیان، بدعت‏هایی در مراسم عزاداری وارد ساختند که خشم خداوند و مردمان را برمی‏انگیزد. بر لباسشان خون می‏پاشند و نمایش درمی‏آوردند. علمای شیعه از این گونه اعمال بیزار بوده و عموم مردم نیز در شهرهایی که این عادت‏ها رواج دارد به این گونه اعمال اعتقاد ندارند." 38 ".
نهضت امام حسین از اهدافی انقلابی و مفاهیمی بلند و ابعادی انسانی برخوردار است. این نهضت بزرگ به وسیله برخی مردم از درون تهی شده و تنها به برخی مراسم و مجالس اندوهبار محدود شده است. شکنجه بدن و اعمال خشونت علیه خویش به روشی کاملاً عقب‏مانده و زیانبار، از جمله این مراسم است. در همین حال، ملت عراق در اثر شکاف‏های درونی و عجز و عقب‏ماندگی در بدترین وضعیت و شدیدترین مصیبت قرار دارند. بنابراین اگر ما به دنبال حرکت در راه امام حسین و تأسی از اهداف بلند و انقلابی آن حضرت هستیم، باید همچون او به شخصیت انسانی احترام گذاشته و از کرامت انسان دفاع کنیم و در برابر هر گونه ذلت، خواری و عقب‏گرد به شدت مقابله و مبارزه کنیم.
بدعت گذاری‏ها و تحریفات

بررسی تاریخچه عزاداری و مراحل تحول آن نشانگر تأثیرپذیری آن مراسم از عوامل مختلف داخلی و خارجی است. در طول این تاریخ دراز، سنّت‏های شگفت و غریبی به آن مراسم راه یافته است. نمونه بارز این واقعیت، مراسم قمه‏زنی است که هیچ ریشه تاریخی در عراق نداشته و در نیمه دوم قرن نوزده به وسیله زوار ترک آذربایجان وارد شعائر عزاداری امام حسین‏علیه السلام شد. این زوار به هنگام بازگشت از سفر حج به زیارت کربلا رفته و در آنجا برای همدردی با امام حسین‏علیه السلام قمه بر سر می‏زدند و لذا بهترین نوع قمه تا به امروز همان قمه‏های روسی و آذربایجانی است. همان گونه که زنجیرزنی با قلاب‏های آهنی نیز توسط هندیان مهاجر به بصره و کربلا و کاظمین، به مراسم عزاداری امام حسین‏علیه السلام وارد شد. همچنین علم زنگی نیز که در دسته‏جات عزاداری به کار می‏رود از آنان است. اما ریشه نمایش‏های تعزیه یا شبیه به دوره حکومت آل بویه بر عراق بازمی‏گردد. در آن دوره نمایش‏هایی از ماجرای کربلا در خیابان‏های بغداد به اجرا درمی‏آمد. این مراسم در عصر صفویان به ایران انتقال یافته و در آنجا شکوفا گشته و میان تکیه‏های مختلف رواج یافت. داستان‏ها و افسانه‏های اجتماعی و خرافی بسیاری نیز وارد مراسم عزای امام حسین‏علیه السلام شده که بخش زیادی از آن توسط ایرانیان و در اثر برخی عوامل مذهبی، اجتماعی، سیاسی و ملی صورت گرفته است.
برخی بر این باورند که مجموعه بحارالأنوار علّامه محمّد باقر مجلسی که شیخ الاسلام اصفهان در عصر شاه سلیمان و شاه حسین صفوی بود از کتاب‏هایی است که ضرر آن بیش از نفعش بوده است." 39 " سید مرتضی عسکری معتقد است که 9485 حدیث ضعیف از مجموع 16199 حدیث در الکافی موجود است. همان‏گونه که علّامه مجلسی نیز در کتاب شرح کافی خود بیان می‏کند که تنها نیمی از احادیث کافی، صحیح یا موثق به شمار می‏روند. عسکری نقل می‏کند که یکی از نویسندگان معاصر به تألیف کتابی تحت عنوان صحیح کافی همت گمارده و تنها 4428 حدیث از مجموع 16121 حدیث آن را صحیح شمرده است. این امر نشانگر آن است که هیچ کتاب حدیثی نزد شیعه کاملاً صحیح محسوب نمی‏شود؛ حال چه کتاب کافی باشد چه هر کتاب دیگر. آنان تنها به کتاب خدا ایمان دارند که از ابتدا تا انتهای آن صحیح است. عسکری به این حدیث مشهور از امام زمان که «کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است» اشاره کرده و آن را به دلیل نقل از یک راوی گمنام نادرست می‏شمرد." 40 ".
افسانه‏ها و خرافاتی در ارتباط با امام حسین‏علیه السلام میان عوام شایع شده و برخی روضه‏خوانان نیز آنها را در مجالس حسینی بازگو می‏کنند؛ در حالی که تناقض کامل با منطق جدید علمی و تجربی داشته و فاقد سند تاریخی نیز هستند. از آن جمله می‏توان به افسانه سرخی آسمان به هنگام طلوع و غروب اشاره کرد که پس از شهادت امام حسین‏علیه السلام پدیدار شده و قبل از آن ظاهر نمی‏گشت. این اسطوره را معمولاً به نقل از کتاب ینابیع الموده قندوزی و الصواعق المحرقه ابن حجر بر منبرها می‏خوانند و یا منابع دیگری که حاوی داستان‏ها و افسانه‏ها و خرافات عجیب و غریب دیگری نیز است. قندوزی از ابن عباس نقل می‏کند که آسمان در روز شهادت امام حسین‏علیه السلام خون گریست و سرخی آسمان از آن روز پدیدار گشت. همچنین حکایت می‏کند که آسمان به اندازه‏ای خون گریست که کوزه‏ها و مشک‏ها پر از خون گشت." 41 " ابن حجر نیز در صواعق نقل می‏کند که آسمان در روز شهادت حسین‏علیه السلام خون گریست و مردم آن سرزمین همگی خود و همه وسایلشان خون‏آلوده شدند." 42 " طبرانی نیز در معجم کبیر روایت می‏کند که سرخی آسمان تا پیش از شهادت حسین‏علیه السلام پدیدار نمی‏شد." 43 " خوارزمی نیز از ابن سیرین روایت می‏کند که از او پرسیدند: آیا می‏دانی سرخی افق از چیست؟ او پاسخ داد: از روز شهادت حسین بن علی‏علیه السلام به وجود آمد." 44 " روایتی دیگر نیز در مجالس روضه‏خوانی حکایت می‏شود که دیوارهای دارالاماره ابن زیاد در کوفه به هنگام ورود سر مبارک امام‏علیه السلام به حرکت افتاده و ابن زیاد را دنبال کرد. او از ترس پا به فرار گذاشت و سر مبارک با او چنین سخن گفت: ای ملعون به کجا می‏گریزی. مشعل‏های آتش نیز همچنان شعله کشیده و سر مبارک، سخن می‏گفت تا آنکه آتش‏ها خاموش شده، حاضرین همگی به دهشت آمده بودند. مردم تا دو یا سه ماه به هنگام طلوع و غروب، دیوارها را خون آلود می‏دیدند." 45 ".
این خرافات و افسانه‏ها تفاوت بسیاری با گفته‏های منابع تاریخی دارند. علّامه قمی درباره سرخی آسمان چنین می‏نویسد: «هر گاه آسمان را همچون خون به رنگ سرخ دیدید به یاد امام حسین‏علیه السلام افتید»." 46 " در واقع تحریف روایات معتبر و آمیخته ساختن آنها با خرافات عامیانه، نشانگر جهل و نادانی نسبت به ساده‏ترین حقایق علمی بوده و تنها به منظور افزایش حزن و اندوه مخاطبان انجام می‏پذیرد. چرا که سرخی شفق از آغاز آفرینش خورشید و زمین موجود بوده و تا به امروز نیز بر اساس سنتی طبیعی پدیدار می‏شود. بنابراین ارتباطی بین آن و شهادت امام حسین‏علیه السلام برقرار نیست.
شهید مطهری در تأیید این دیدگاه به بررسی و تحلیل حادثه کربلا پرداخته و درباره تحریفات شکلی و محتوایی عاشورا چنین می‏نویسد:
در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا، ما هزاران تحریف وارد کرده‏ایم. هم تحریف‏های لفظی، یعنی شکلی و ظاهری که راجع به اصل قضایا، راجع به مقدمات قضایا، راجع به متن مطلب و راجع به حواشی مطلب است و هم تحریف در تفسیر این حادثه. با کمال تأسف این حادثه هم دچار تحریف‏های لفظی شده و هم دچار تحریف‏های معنوی ... در این قضیه هم گویندگان و علمای امت و هم مردم تقصیر داشته‏اند.
سپس ادامه می‏دهد:
برای مصیبت حسین بن علی باید گریست ولی نه برای شمشیرها و نیزه‏هایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد، بلکه به خاطر دروغ‏ها.
او در ادامه از مسؤولیت همه شرکت‏کنندگان در این گونه مجالس عصیان و گناه یاد کرده و وظیفه نهی از منکر را نه فقط بر دوش علما و خطبا، بلکه بر عهده همگان واجب می‏شمرد. بنابراین مردم «وقتی می‏فهمند و می‏دانند که اغلب هم می‏دانند که دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینند که حرام است و باید مبارزه کنند». به علاوه شهید مطهری، همگان را موظف می‏داند که تمایلات نادرست خویش را در گرم‏تر ساختن مراسم کنترل کنند:
از بین بردن تمایلی که صاحب مجلس‏ها و مستمعین به گرم بودن مجلس دارند و به اصطلاح مجلس، باید بگیرد، باید کربلا شود. روضه‏خوان بیچاره می‏بیند اگر هر چه می‏گوید راست و درست باشد آن طور که شاید و باید مجلس نمی‏گیرد و همین مردم هم دعوتش نمی‏کنند، ناچار یک چیزی اضافه می‏کند... این انتظاری که مردم برای کربلا شدن دارند، خود دروغ‏ساز است و لهذا غالب جعلیاتی که شده مقدمه گریز زدن بوده است... می‏گویند روزی امیرالمؤمنین علی‏علیه السلام بالای منبر بود و خطبه می‏خواند. امام حسین‏علیه السلام فرمود: من تشنه‏ام و آب می‏خواهم. حضرت فرمود: کسی برای فرزندم آب بیاورد. اول کسی که از جا بلند شد، کودکی بود که همان حضرت ابوالفضل عباس بود. ایشان رفتند و از مادرشان یک کاسه آب گرفتند و آمدند. وقتی که وارد شدند در حالی که وارد شدند که آب را روی سرشان گرفته بودند و قسمتی از آن هم می‏ریخت که با یک طول و تفصیلی قضیه نقل می‏شود. بعد امیرالمومنین‏علیه السلام چشمشان که به این منظره افتاد اشکشان جاری شد. به آقا عرض کردند: چرا گریه می‏کنید؟ فرمود: قضایای اینها یادم افتاد... شما که می‏گویید علی در بالای منبر خطبه می‏خواند، باید بدانید که علی فقط در زمان خلافتش (36 تا 41 ه) منبر می‏رفت و خطبه می‏خواند. پس در کوفه بوده است و در آن وقت امام حسین‏علیه السلام مردی بوده که تقریباً سی و سه سال داشته است. اصلاً آیا این حرف معقول است که یک مرد سی و سه ساله در حالی که پدرش دارد موعظه می‏کند و خطابه می‏خواند ناگهان وسط خطابه بگوید: آقا من تشنه‏ام آب می‏خواهم؟ اگر یک آدم معمولی این کار را بکند، می‏گویند چه آدم بی‏ادب و بی‏تربیتی است... آیا این قضیه در شأن امام حسین‏علیه السلام است؟ آیا این شأن امام حسین‏علیه السلام را بالا می‏برد یا پایین می‏آورد؟ مسلم است که پایین می‏آورد.
نمونه دیگر از تحریف در وقایع عاشورا که از معروفترین قضایا شده است و حتی یک تاریخ هم به آن گواهی نمی‏دهد قصه «لیلا» مادر حضرت علی اکبر است... علی اکبر که به میدان رفت، حضرت به «لیلا» فرمود که از جدم شنیدم دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت موهایت را پریشان کن و در حق فرزندت دعا کن؛ شاید خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند. اولاً لیلایی در کربلا نبوده که چنین کند. ثانیاً اصلاً این منطق، منطق حسین‏علیه السلام نیست... نمونه دیگر بعد از اینکه «لیلا» رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، نذر کرد که اگر خدا علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز:

نَذْرٌ عَلَیَّ لَئِنْ عادُوا وَ إِنْ رَجَعُوا
لأََزْرُ عَنَّ طَریقَ الطَّفِّ رَیْحانًا

این «طفّ»، سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است که لیلی در آن سرزمین سکونت می‏کرد و این شعر مال «مجنون عامری» است برای «لیلی» و این آدم، این شعر را برای لیلا مادر علی اکبر و کربلا می‏خوانده است. اگر یک مسیحی یا یهودی این قضایا را بشنود نخواهد گفت: تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد؟ العیاذ باللَّه زنهای اینها چقدر بی‏شعور بوده ا ند که نذر می‏کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرف‏ها یعنی چه؟ از این بالاتر در آن گرما گرم روز عاشورا که می‏دانید مجال نماز خواندن هم نبوده است و امام نماز خوف خواند و با عجله خواند، حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند و تا امام این دو رکعت نماز را خواند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی از پا درآمدند. ولی گفته‏اند در همان وقت اما فرمود: حجله عروسی راه بیندازید، من می‏خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم را در اینجا لااقل شبیه آن هم که شده ببینم. من آرزو دارم، آرزو را که نمی‏شود به گور برد. در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب‏های تاریخی معتبر وجود ندارد.
شهید مطهری با استناد به کتاب لؤلؤ و مرجان حاجی نوری ادامه می‏دهد:
ملا حسین کاشفی اولین کسی بود که این مطلب را در کتابی به نام روضة الشهداء نوشته است... ملا حسین، واعظ بوده است. این بی‏انصاف مرد ملا و باسوادی بوده و کتاب‏هایی هم دارد و صاحب انوار سهیلی است. تاریخش را که می‏خوانیم معلوم نیست شیعه بوده یا سنی و اساساً مرد بوقلمون صفتی بوده است؛ بین شیعه‏ها که می‏رفته خودش را شیعه و بین سنی‏ها که می‏رفته خودش را حنفی نشان می‏داد. همچنین در کتاب محرق القلوب نوشته شده است که یکی از اصحابی که روز عاشورا از زیرزمین جوشید، هاشم مرقال بود، در حالی که یک نیزه هیجده ذرعی هم در دستش بود. یک کسی هم گفته بود سنان بن انس که بنا به نقلی سر امام حسین را برید نیزه‏ای داشت که شصت ذرع بود. گفتند نیزه شصت ذرعی که نمی‏شود! گفت: خدا برایش از بهشت فرستاده بود. در حالی که این هاشم مرقال از اصحاب حضرت امیر بوده و در بیست سال پیش کشته شده بود. در کتاب اسرار الشهاده نوشته شده است که لشکر عمر سعد در کربلا یک میلیون و ششصد هزار نفر بود و امام حسین‏علیه السلام در روز عاشورا سیصد هزار نفر را با دست خودش کشت و حضرت ابوالفضل‏علیه السلام بیست و پنج هزار نفر را کشت." 47 ".
وقایع تاریخی بسیاری دچار تحریف و تغییر گشته‏اند. از باب نمونه می‏توان به داستان جون حبشی اشاره کرد که ابتدا غلام ابوذر بود و سپس به ملکیت امام حسن و امام حسین‏علیه السلام درآمد. هنگامی که امام حسین‏علیه السلام از اصحاب خود خواست او را ترک گفته و به خانه و دیار خویش بازگرداند، چون بر دو پای امام‏علیه السلام افتاد و گریه کنان چنین گفت: «رنگ بدنم سایه و نژادم پست و بوی بدنم گنده است، نسیم بهشت را بر من بِدَم تا رویَم سفید و نژادم پاک و بدنم خوشبو گردد»." 48 " این گفتار و رفتار با روحیه ایمانی جون سازگار نمی‏باشد؛ کسی که در مکتب ابوذر پرورش یافته و پس از او به درخواست خود در خدمت امام حسن‏علیه السلام و سپس امام حسین‏علیه السلام بوده است. همچنان که امام حسین‏علیه السلام هیچ گاه به این گونه ذلت و خضوع دیگران در برابر خویش، رضایت نمی‏دهد، آیا جون که اسلام اصیل را در مکتب امامان آموخته بود و روح مساوات میان عرب و عجم و نفی هر گونه برتری جز به تقوی را با جان و دل درک کرده بود چنین سخنی بر زبان می‏آورد؟
افسانه‏ها و خرافات بسیار دیگری نیز در میان مردم شایع است که برخی از آنها در کتاب داستان‏های شگفت گردآوری شده است. خواب‏ها و رؤیاهای بسیاری نیز به منظور تقویت ایمان به غیب در این کتاب آمده که باور آنها ممکن نیست. از آن جمله می‏توان به داستان مردی اشاره کرد که راه صد کیلومتری کربلا تا نجف را هر شب جمعه بدون هیچ وسیله‏ای با طی الارض گذرانده و نماز مغرب خود را در حرم امام حسین‏علیه السلام و نماز عشاء را در حرم امام علی‏علیه السلام می‏خواند. هنگامی که از او در این باره جویا شدند تنها اشاره‏ای به گنبد حرم امیرالمؤمنین‏علیه السلام نموده و از دیدگان پنهان گشت و دیگر کسی او را نه در کربلا و نه در نجف ندید." 49 " همچنین از هندویی کافر یاد می‏کند که روزهای عاشورا در مراسم سینه‏زنی مسلمانان شرکت می‏کرد. پس از مرگ به رسم هندوان، بدن او را می‏سوزاندند ولی با تعجب بسیار مشاهده کردند که مچ دست راست او و بخشی از سینه‏اش همچنان در میان خاکستر بدنش سالم مانده است." 50 ".
همچنین از خانمی ایرانی در منطقه سردزک نقل می‏کند که تربتی از امام حسین‏علیه السلام را در جعبه کوچکی نگهداری می‏کرد. این تربت در عاشورای هر سال، خون آلوده گشته و اطراف خود را نیز خونین می‏ساخت. سپس به تدریج خون‏ها خشک گشته و به حالت اولیه بازمی‏گشت." 51 " از همه شگفت‏تر داستان شیری است که روزهای عاشورا در جمع عزاداران حاضر گشته و با آنها به گریه می‏نشست و یا مراسم گریه و زاری حیواناتی همچون: شیر و آهو و گاو و پلنگ و ببر بر دامنه کوه الوند در نزدیکی‏های همدان که هر ساله در روز عاشورا برگزار می‏شود." 52 ".
در حقیقت خواب و رؤیا از آن جهت که برخاسته از ضمیر ناخودآگاه و انعکاس واقعیات خارجی است از اهمیت ویژه‏ای در مجالس حسینی برخوردار می‏باشد. در واقع خواب و رؤیا موجب پیوند عمیق واقعیات خارجی با حالات درونی می‏شود. ویژگی مهم آنها این است که بشارت و امید را از یک سو و نگرانی و امید را از سوی دیگر یک جا با خود داشته و ابعاد پنهان افراد را آشکار می‏سازند. رؤیاها موجب شفاف‏سازی آینده یا تأیید یک واقعه و یا نفی یک دیدگاه شده و لذا برخی، آنها را واقعی‏تر از پیشگویی‏های فالگیران می‏دانند که آمیخته با دروغ و غل بسیار است. تأویل رؤیا در روزگاران قدیم بر عهده فیلسوفان آن جوامع بود که دین و حکمت را در یک جا در خود داشتند. از آن جمله می‏توان به ابن سیرین اشاره کرد که رؤیاهای صادقه را بخشی از چهل جزء نبوت شمرده و کتابی در تعبیر خواب نیز نگاشته بود. او تنها کسی را سزاوار تعبیر خواب می‏شمرد که دانای به کتاب خدا و سنّت پیامبر بوده و آشنای به زبان عرب و اشتقاقات الفاظ باشد و نسبت به حالات مردمان، آگاه بوده و پاکدامن و خوش‏سیرت و راستگو باشد." 53 " بنابراین یک معبر خواب باید روانشناس و فیلسوف و دین‏شناس و زبان‏دان و بااخلاق باشد. این ویژگی‏ها نشانگر جایگاه ویژه معبران خواب‏ها و اهمیت خاص رؤیاها در آشکار ساختن حالات و شخصیت انسان و پیشگویی آینده او هستند. دیدگاه عامه مردم نسبت به تعبیر خواب برخاسته از باور آنها نسبت به معنادار بودن رؤیا و توانایی آن بر پیشگویی آینده است. رؤیاها برای آنان همواره حامل بشارتی فرحناک و یا خبری ناگوار می‏باشد. این در حالی است که رؤیاها از دیدگاه علمی زمینه‏تحقق امیال و انگیزه‏های درونی می‏باشند؛ حال چه آن تمایلات به صورت آشکار یا پنهان بوده و چه از مضمونی نیکو یا ناپسند برخوردار باشند. چرا که رؤیا زبان ضمیر ناخودآگاه انسان است که در خواب به سخن می‏آید. تعبیر خواب در میان عامه مردم بیشتر بر محور تحلیل انگیزه‏های درونی انسان صورت گرفته و به رابطه آن انگیزه‏ها با پیامدهای مثبت یا منفی آنها توجه می‏شود. روابط انسان با دیگران در فرایندی خود متناقض در این تعبیرها نمود یافته و محبت‏ها و دشمنی‏ها، کشش‏ها و گریزها، همگرایی‏ها و درگیری‏ها به روشنی نمایش داده می‏شوند." 54 ".
علی وردی می‏گوید که عرب‏ها و مسلمانان بیش از هر ملت دیگری از حیث اجتماعی تحت تأثیر رؤیاها قرار دارند و لذا بسیاری از باورها و عادات مقدس ما از رؤیاها برخاسته‏اند تا آنجا که گاه برخی از متدینان، رؤیا را همچون وحی غیر قابل تردید و انکار می‏پندارند. گاه نیز دیدگاه برخی از علمای دین نسبت به خواب و رؤیا تأثیراتی منفی در زندگی و منش عوام داشته است. به نحوی که اگر امام یا نیک‏مردی به خواب کسی می‏آمد و او را به انجام کاری دستور می‏داد وی بلا درنگ در صدد تحقق آن خواسته برمی‏آمد. همه فرق اسلامی به جز معتزله و زیدیه به صحت گفتار پیامبران و امامان و اولیاء در خواب اعتقاد دارند. این عقیده موجب ورود باورها و دیدگاه‏های باطل بسیاری در حوزه اندیشه اسلامی شده، بدون آنکه صحت و اعتبار آنها مورد بررسی قرار گیرد. از باب نمونه به احادیثی در کتاب الصواعق المحرقه برمی‏خوریم که سرانجامِ پادشاهان را بهشت می‏دانند؛ هر چند ستمگر و ظالم بوده باشند؛ زیرا خداوند به شفاعت پیامبر و اهل بیت او از گناه آنان در خواهد گذشت." 55 " در واقع مشکل اصلی از آنجاست که تأثیر خواب‏ها تنها در حوزه عقل و اندیشه آدمیان محدود نمانده و به قلمرو رفتار و عملکرد اجتماعی و اخلاقی آنان نیز کشیده می‏شود.
علّامه سید محمّد حسین فضل اللَّه در سالیان اخیر به دلیل موضع‏گیری نسبت به عادات و رسوم عاطفی و غیر منطقی با حملات شدیدی مواجه بوده است. این عادات و رسوم که از طریق فرایند تقلید، شیوع می‏یابند نوعی انعکاس ناخودآگاه از محبت افراد نسبت به اهل بیت‏علیهم السلام به شمار می‏روند. از سوی دیگر افرادی که این شعائر را انجام می‏دهند خود نیز از پیوند آنها با اظهار حالات درد و رنج آگاه هستند؛ به طوری که می‏پندارند اگر آن شعائر کنار گذاشته شود مراسم سوگواری امام حسین‏علیه السلام نیز به کلی از میان خواهد رفت.
تلاش‏های اصلاح‏طلبانه در سالیان اخیر نیز موجب پیدایش این پندار گردید که مخالفت با قمه‏زنی و اعمالی امثال آن در واقع برنامه‏ای برای الغای مراسم سوگواری امام حسین‏علیه السلام می‏باشد. فقها تحت فشار این پندار در موقعیتی دشوار قرار گرفته و گاه برخی فتاوا نیز در این باره صادر کردند. برخی در اثر عدم تمییز میان این عادات و رسوم نادرست با مراسم سوگواری امام حسین‏علیه السلام به طور کلی از اندیشه اصلاح و پالایش این مراسم فارغ گشته و تلاشی برای ابداع عادات و رسومی سازگار با تحولات دنیای جدید بجای عادات و رسوم نادرست سابق ننمودند. اما دیگرانی که با آن عادات و رسوم نامعقول مخالف بودند «از جانب عامه مردم تحت فشار بوده و هر گونه موضع‏گیری خود را موجب از دست دادن جایگاه اجتماعی خویش می‏دیدند. زیرا غوغاسالاری عوام در اندک زمانی به شیوع تهمت‏هایی همچون بی‏ولایتی یا دشمنی با اهل بیت می‏انجامید. این گونه اتهامات معمولاً در برابر هر گونه تلاش جدی برای اصلاح امور به جریان می‏افتاد... به همین دلیل فقها غالباً از زاویه عناوین کلی فقه به این گونه قضایا نگریسته و به آثار و پیامدهای منفی آن عادات و رسوم در جامعه که چهره مذهب و دین را مخدوش می‏ساخت توجه کمتری می‏نمودند... بر همین اساس، حکم به جواز آنها صادر می‏کردند»." 56 ".
بسیاری از صاحبان این فتاوا نیز آزار رساندن به بدن را تا آنجا که به خطر جانی نیانجامد بلامانع می‏شمردند و لذا وارد آوردن زخم‏های شفاپذیر را جایز می‏دانستند. در مقابل برخی دیگر از علما بر این اعتقاد بودند که زیان رساندن به بدن خویش در هر صورت حرام و ممنوع است؛ زیرا آزار رساندن به بدن، نوعی ظلم به نفس به شمار رفته و ظلم چه به خود و چه به دیگری حرام و گناه است. عقل نیز هیچ تفاوتی میان ظلم به خویش و به دیگری قائل نشده و هر دو حالت را قبیح و ناشایست می‏شمرد. در قرآن نیز ادله‏ای مبنی بر حرمت ظلم به نفس وجود دارد. بسیاری از فقهای بزرگ همچون شیخ مرتضی انصاری بر این نظر بوده و مجروح ساختن بدن را با قمه یا قلاب‏های آهنی یا کتک زدن شدیدِ خود را حرام و ضرر به نفس می‏شمردند." 57 ".
علّامه سید فضل اللَّه نیز به فتوایی از مرجع بزرگ سید ابوالقاسم خویی اشاره می‏کند که در پاسخ به سؤالی درباره این گونه عادات و رسوم و خصوصاً قمه‏زنی فرموده بود: «اگر منجر به هتک و وهن مذهب گردد جایز نیست». در پاسخ به چگونگی هتک مذهب نیز گفته بود: «هنگامی که موجب تمسخر مردم و اهانت به مذهب شود». با این حال مرحوم خویی درباره زیان رساندن به بدن اعتقاد داشتند تا آنجا که منجر به خطر جانی نشود حرام نیست." 58 ".
در کتاب استفائات الامام الخوئی - المسائل الشرعیه، نیز به برخی فتاوای دیگر درباره عزاداری امام حسین‏علیه السلام برمی‏خوریم. هنگامی که سؤال می‏شود: «آیا خون آوردن سر با انجام عمل قمه‏زنی برای اظهار حزن و اندوه به مناسبت شهادت امام حسین‏علیه السلام در صورتی که منجر به ضرر و زیانی نشود اشکال دارد؟» در پاسخ گفته می‏شود: «بنابر فرض مذکور بی‏اشکال است». و هنگامی که سؤال می‏شود: «لطفاً نظر خود را درباره قمه‏زنی و زنجیرزنی با قلاب‏های فلزی که در ماه محرم انجام می‏پذیرد و موجب زیان رساندن به بدن و برانگیخته شدن انتقادات مخالفان می‏شود بیان فرمایید؟» در پاسخ گفته می‏شود: «اگر منجر به ضرر و زیان قابل توجهی شده و یا هتک و توهین به دین و مذهب را به دنبال آورد جایز نیست». همچنین سؤال می‏شود: «از شما درباره قمه‏زنی و زنجیرزنی با قلاب سؤال شد و شما فرمودید اگر منجر به زیانی قابل توجه و یا هتک دین شود جایز نیست. لطفاً منظور خود را روشن‏تر بیان فرمایید؟» پاسخ داده می‏شود: «زیان قابل توجه آن است که موجب مرگ یا بیماری و مرضی شبیه آن شود و اما هتک و وهن دین به نظر عرف باز می‏گردد»." 59 ".
در ایران نیز برخی مظاهر آزار جسمانی در مراسم سوگواری امام حسین‏علیه السلام بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیوع داشت تا آنجا که امام خمینی‏رحمه الله را وادار به موضع‏گیری ساخت؛ ایشان از این گونه اعمال به عنوان اموری مضر و بی‏فایده یاد کردند. همچنین از ایشان نقل است که «هر قطره خون در قمه‏زنی‏ها باید به مجروحان جنگی اهداء شود». آیت‏اللَّه سید علی خامنه‏ای نیز پس از شیوع مجدد قمه‏زنی در ایران، فتوای حرمت آن را در محرم سال 1415 ه/ 1994 م صادر کرده و این گونه اعمال را بدعتی غیر اسلامی و بر خلاف رضایت خداوند شمرد.
ایشان در سخنرانی خود در شهر گچساران از شیوع این گونه اعمال ناشایست در سال‏های اخیر یاد کرده و تأکید کردند که این اعمال غلط موجب بدنام ساختن مراسم یادمان امام حسین‏علیه السلام و قیام مبارک آن حضرت شده و از ارزش مکتب اهل بیت کاسته و تشیع را مذهبی خرافی و غیر منطقی جلوه می‏دهد. همچنین آیت‏اللَّه خامنه‏ای از عمل برخی ناآگاهان در آویختن وزنه‏های فلزی قلاب‏دار به بدن که انسان از مشاهده آن به چندش می‏آید، انتقاد کردند و سینه‏خیز رفتن برخی زوار امام رضا بر صورت خویش از فاصله دور تا مرقد مبارک را نیز عملی نادرست شمردند. بر همین اساس وزارت کشور ایران در ژوئن 1994 م طی بیانیه‏ای از هر گونه قمه‏زنی در سرتاسر شهرهای ایران ممانعت به عمل آورده و مخالفان با این دستور را به مجازات تهدید نمود." 60 " آیت‏اللَّه خامنه‏ای در محرم 1995 م نیز از انجام برخی اعمالی که شیعیان را خرافی و نابخرد معرفی می‏کند به شدت انتقاد نمود." 61 ".
فتوای آیت‏اللَّه خامنه‏ای با عکس‏العمل‏های متفاوتی در جهان اسلام مواجه شد؛ از یک سو بسیاری از علما و مصلحان و مؤسسات اسلامی به حمایت از این اقدام شجاعانه برخاسته و آن را تلاشی آگاهانه برای محافظت از اصالت و خلوص اسلام شمردند؛ چرا که این فتوا بیانگر عزمی والا برای پاکسازی نهادهای مذهبی از بدعت‏ها و گمراهی‏ها و مظاهر انحراف بود که از دوران عقب‏ماندگی و رکود مسلمانان بر جای مانده بود. از سوی دیگر احساسات و عواطف برخی عوام بر ضد آقای خامنه‏ای به هیجان آمده و یا ایشان را مورد توهین و ناسزا قرار داده و متهم به کفر و خروج از اسلام کردند. همانا قمه‏زنی و اعمالی شبیه آن در واقع به فرهنگ ارزشمند کربلا و قیام امام حسین‏علیه السلام و اهداف والای آن ضربه زده و بر جهل و ناآگاهی مردم نسبت به آن آرمان‏ها و ارزش‏ها می‏افزاید. در نتیجه مردم همچنان در فضای خرافات و بدعت‏ها مانده و عادات و رسوم مذکور به ابزاری برای تحمیق مردم و تسلط بر آنها از طریق برانگیزاندن احساسات پوچ و بی‏محتوایشان درمی‏آیند. همچنین موجب افزایش درگیری‏های مذهبی و دوری از مسائل اساسی و سرنوشت‏ساز می‏شوند.
از سوی دیگر گاه این عادات و رسوم از جنبه اعتقادی برخوردار شده و وارد حوزه مقدساتی می‏شوند که ایمان به آنها بدون هیچ بحث و بررسی لازم شناخته می‏شود. در این صورت دیگر به بدعت‏آمیز بودن آنها و تضادشان با روح اسلام و اهداف قیام امام حسین‏علیه السلام توجهی نمی‏شود و هر گونه پرسش یا نقد و تردید در آنها نیز موجب گرایش بیشتر عوام به آن خواهد شد تا آنجا که دیگر حقیقت دین به فراموشی سپرده شده و عقلانیت اجتهادی و تفکر انتقادی به کنار زده می‏شود. علاوه بر آن برخی ابزارهای دفاعی نیز برای مقابله با مخالفان پدید آمده و گاه به‏کارگیری خشونت نیز مجاز شناخته می‏شود.
این گونه اعمال از نگاه جامعه‏شناسی به طور ناخودآگاه موجب پیدایش حالتی از هیجان و حماسه می‏شود و از شدت اندوه‏ها و فشارهای روانی و اجتماعی و سیاسی کاسته و عقده‏های متراکم از تجاوزهای دیگران و گناهان انسان را از هم می‏گشاید. این تخلیه و پالایش روانی تنها در قالب رفتاری جمعی تحقق می‏یابد که برخاسته از حس مشترک و ناخودآگاه فشار و سرکوب است. در واقع این گونه عادات اجتماعی را می‏توان نوعی عصیان و تمرد بر علیه خویشتن، جامعه و نظام حاکم شمرد که به طور موقت و به شکلی منفی جلوه کرده است. این عصیان بیش از آنکه متوجه جهان خارج باشد در فضای روانی و داخلی انسان‏ها به جریان افتاده و انسان را وامی‏دارد از طریق شکنجه بدنی خویش درصدد پاکسازی گناهانی برآید که الزاماً عامل پیدایش آن نبوده‏اند. در واقع این عادات و رسوم با نفوذ در عمق ضمیر جامعه به بخشی جدایی‏ناپذیر از پندار جمعی انسان‏ها بدل شده است و لذا به هیچ وجه نمی‏توان آنها را از پیکره جامعه جدا ساخت؛ زیرا در جایگاهی مقدس از نظام فکری و فرهنگی جامه قرار گرفته‏اند. از یک سو به شخص امام حسین‏علیه السلام و شخصیت والا و اهداف بلندش و از سوی دیگر به تراژدی خونبار وی در کربلا و از سوی سوم به واقعیت اجتماعی و سیاسی حاضر پیوند خورده‏اند.
تحریف و تغییر مراسم سوگواری امام حسین‏علیه السلام همچون هر سنّت مردمی دیگر به تدریج و در اثر برخی عوامل تاریخی، اجتماعی و روانی صورت گرفته است. با این حال از همه بیشتر در دوره تاریخی اخیر که عقب‏ماندگی جوامع اسلامی را به دنبال داشت به این پدیده اسفبار برمی‏خوریم. در واقع تبدیل آن گونه اعمال غیر منطقی به نوع جانبازی و فداکاری در راه امام حسین‏علیه السلام نشانگر افول عقلانیت است." 62 " خردی که توان تمییز شایست از ناشایست و مفاهیم سازگار با اسلام و قیام امام حسین از مفاهیم ناسازگار را از دست داده است. این هبوط اندیشه‏ها در عرصه منور تفکر حسینی تا بدانجا پیش رفت که اضافات و تحریفات و خرافات بسیاری وارد آن گشته، در حالی که علمای دین از مقابله با آن خودداری ورزیده و از کنار آن به آهستگی گذشتند. در نتیجه، زمینه برای رواج و شیوع بدعت‏ها فراهم گردید و به تدریج صواب و خطا و مفید و مضر به هم آمیخته شده و غیر قابل شناخت شدند. برخی از این بدعت‏های خشونت‏آمیز به کلی ناسازگار با کرامت و شخصیت انسانی است که امام حسین‏علیه السلام در واقع برای حفظ آن برخاسته بود. این حد از کوته‏اندیشی و ساده‏انگاری به ناچار موجب گشوده شدن باب اعتراض و انتقاد می‏شود؛ لیکن بیشتر تلاش‏ها و موضع گیری‏ها در حوزه مباحث نظری و علمی صورت گرفته و نمود اجتماعی، مذهبی و سیاسی در عرصه واقع نداشته است. بدین ترتیب نوعی جدایی خرد و علم از عرصه واقع و اجتماع در اندیشه شیعی پدید آمد.
آداب و رسوم جاهلانه، بزرگ‏ترین خدشه را به چهره زیبای قیام امام حسین‏علیه السلام و اهداف والای آن وارد می‏آورند. مشکل اصلی از آنجاست که برخی با ادعای شناخت انحصاری نسبت به قیام امام حسین‏علیه السلام با حماسه بسیار به بحث درباره آن می‏پردازند؛ در حالی که هنوز شناختی درست از این پدیده نداشته و توان تشخیص خطا را از صواب نیافته‏اند. بنابراین بر همه دست‏اندرکاران و شرکت‏کنندگان در مراسم سوگواری امام حسین‏علیه السلام لازم است که گفتمانی جدید برای عاشورا باز تولید نمایند تا مسلمانان در فضایی پویا و خلاق و نه خشک و منزوی با قیام و راه مبارک امام حسین‏علیه السلام پیوند برقرار نمایند. باید با تجدید نظر در بیشتر مفاهیم و مراسم حسینی، نقش و جایگاه ویژه آن را بدان بازگردانده و سپس اندیشه متشتت و جامعه ناتوان خود را در پرتو آن اصلاح نماییم. نمادهای عاشورا نباید تنها در حد حکایت و داستان در فضایی تاریخی وا بمانند؛ بلکه باید آنها را همواره به شیوه‏ای ابتکاری در قالب نمادها و راهکارهایی برای مبارزه و جهاد عرضه کرد. چرا که اساساً هویت و حقیقت کربلا و عاشورا همان مفاهیم انسانی و فضایل اخلاقی آن است.
از این رویکرد جامعه‏شناختی می‏توان به واقعیتی اجتماعی درباره گفتمان عاشورا پی برد؛ در واقع امروزه جهت‏گیری این گفتمان به سمت خویشتن افراد بوده و دفاع یا مجازات و یا فرار از خود را مد نظر دارد. در حالی که شایسته آن بود با نگاهی جامع به پیام امام حسین‏علیه السلام گفتمانی جهان شمول برای آشنایی بشریت با آرمان و اهداف والای آن بزرگوار برقرار می‏گردید. بر همین اساس ضروری است با دقت و تأمل بیشتری به حقیقت و محتوای قیام امام حسین‏علیه السلام نگریسته و فلسفه دینی و اجتماعی و ابعاد فلسفی و سیاسی آن را استخراج نماییم و آن را از چارچوب‏های سنتی و فضاهای وهم‏آلود و محدودیت‏های عاطفی برهانیم تا توان برانگیختن خردها و روشنگری درونها را باز یابد. عادات و رسوم سنتی از نگاه روانشناسی اجتماعی برانگیزاننده نوعی شور و هیجان صوفیانه بوده که به طور ناخودآگاه موجب پالایش روان از فشار و سرکوب‏های تراکم یافته و احساس گناه و خطاکاری می‏گردد. این فرایند پالایشی همواره در خلال یک رفتار جمعی و در فضای یک احساس ناخودآگاه مشترک تحقق می‏یابد. در واقع آن را باید نوعی دفاع از خویشتن و مقابله با فشارهای بیرونی برشمرد که بیش از توجه به خارج و دیگران به جانب درون روی دارد تا با طلب مغفرت و شستشوی گناهان از درد و رنج خویش بکاهد. این انتقام درونی گاه از روی آگاهی صورت می‏پذیرد که نوعی احساس کاذب و غیر واقعی است. احساس ظلم و ذلت نیز گاه انسان را به انتقام از خویشتن بجای انتقام از ستمگران قدرتمند وامی‏دارد؛ این فرایند معکوس ناشی از حالت ضعف درونی و ناتوانی در مقابله با ظلم است. مشارکت عاطفی مردم در مراسم عزاداری امام حسین‏علیه السلام به روشنی نشانگر نوع پاسخ و میزان واکنشی است که انسان تحت ستم در برابر فشار ظلم از خود بروز می‏دهد. هر شخص عزادار به اندازه ظرفیت خود با مصایب و فداکاری‏های حسین‏علیه السلام تعامل برقرار می‏کند. این دگردیسی اجتماعی و روانی جهت همگونی با قهرمان این تراژدی و جایگزینی خویش بجای او پدید می‏آید.
احساس ظلم و ستم گاه ممکن است آثار سوء روانی بر جای گذارد؛ بویژه اگر این حالت برای افراد ستم‏پذیر پدید آید. مطالعات روانشناسی اجتماعی از برخی از این نتایج رایج زیانبار پرده برداشته است. احساس شکست و ناکامی در بسیاری موارد به واکنش‏هایی معکوس می‏انجامد. از سوی دیگر جبر و اکراه گرچه ممکن است دیگران را به تسلیم وا دارد، اما در حقیقت افراد پیش از تسلیم در برابر آن در خود ابزارها و روش‏هایی برای دفاع از خویشتن ایجاد می‏کنند. در واقع غریزه طغیان و تمرد و آزادی‏خواهی در زیر فشار ظلم و قهر و تهدید، واکنش‏هایی انقلابی از خود بروز می‏دهد. زیرا گونه‏های مختلف استبداد و ستم سرانجام پلی ارتباطی میان وضعیت بحران‏زده اجتماعی و احساس کرامت انسانی برقرار می‏کنند. ظلم و ستم آشکار به افراد بویژه در مواردی که ایدئولوژی‏های پوچ به توجیه آن بپردازند فشار بیشتری بر روح و روان آدمیان وارد می‏سازد." 63 ".
اقدام ماجراجویانه امام حسین‏علیه السلام در مخالفت و مبارزه انقلابی با نظام حاکم بر مبنای اندیشه و تفکری استوار بود که فلسفه شهادت را به عنوان الگویی زنده به جهانیان عرضه نمود. بنابراین هر گاه خویشتن را مورد تهدید و تجاوز دیده و حاضر به گذشت از هویت و کرامت خود نبودیم باید با اندیشه‏ها و آرمان‏های حسین‏علیه السلام همراه شویم؛ اما نه از آن روی که ضعیف و عاجز و ناتوانیم، بلکه با الهام از آن ارزش‏های انقلابی که حسین‏علیه السلام به آنها تجسم و عینیت بخشید. این ارزش‏ها و آرمان‏ها یکی از ابزارهای خودآگاهی و تسلط بر خویشتن و نقد آگاهانه آن است. از این ابزار می‏توان برای مقابله با هر تجاوز و تهدید احتمالی علیه خویشتن استفاده کردپاورقی
________________________________________
1- ر. ک: حنا بطاطو، العراق، کتاب دوم، ص 361
2- Ibrahim Al - Haidari, Sozioloyie. p. 176
3- ر. ک: کتاب محاورات الامام کاشف الغطاء مع السفیرین البریطانی و الامریکی، نجف، 1954 م، ص 5 - 4 و 16 - 15، به نقل از: بطاطو، العراق‏کتاب دوم، ص 362 - 261
4- کفاح السجین الثوری، سال 2، شماره 30 ،3 مارس 1954 م، ص 6 به نقل‏از حنا بطاطو، العراق، کتاب دوم، ص 364-361
5- علی وردی، لمحات، ج 2، ص 111
6- ر. ک: صادق رکابی، عاشورا...التراجیدیا، صوت العراق، شماره 154، لندن، 15 / 6 / 1994 م، ص9
7- ر. ک: علی وردی، دراسة فی طبیعة المجتمع العراقی، ص 230
8- نک: حسن شبر، همان، ص 336 - 334
9- این عالم فقیه و مصلح نواندیش و سیاستمدار شهیر در سال 1883 م در سامرا به دنیا آمده و در سال 1967 م در کاظمین وفات یافت. از تألیفات او کتاب الهیئة فی الاسلام (1907 م) است که در آن به اثبات پیشگامی عرب و مسلمانان در کشف مسائل مهم علم فلک و نجوم پرداخته است. همچنین وی در سال 1910 م مجله العلم را منتشر کرد که نخستین مجله علمی در نجف بود. این نشریه در دوره خود، نقش مهمی در باروری فکر و اندیشه ایفا کرد. شهرستانی در قیام 1920 م عراق و همچنین در تأسیس حکومت ملی عراق، نقش فعالی داشت. او در سال 1921 م وزیر معارف شد. همچنین وی از نمایندگان پارلمان و رییس مجلس شرعی مذهب جعفری بود. (نک: ابراهیم عانی، هبة الدین الشهرستانی، مجله النور، شماره 74، لندن 1997 م، ص 53 - 51)
10- هبة الدین شهرستانی، علماؤنا و التجاهر بالحق، مجلة العلم، سال دوم، نجف 1930 م، ص 266. حکومت ایران در آن زمان با استناد به فتوای شهرستانی از برگزاری مراسم قمه‏زنی ممانعت به عمل آورد. (نک: جعفر خلیلی، هکذا عرفتهم، ج 2، ص 212)
11- سید محسن امین (1952 - 1865 م) در منطقه شقرا از کشور لبنان به دنیا آمد و در جبل عامل به تحصیل پرداخت. سپس برای ادامه تحصیل به نجف اشرف عزیمت نموده و در حوزه علمیه آن شهر به فراگیری علوم دینی پرداخت. در سال 1902 م به دمشق بازگشت تا حرکت اسلامی و اصلاحی خود را آغاز کند. او با جهل، خرافات، عقب‏ماندگی و اعمالی که موجب ننگ و نقص دین می‏شود مبارزه کرده و به وحدت اسلامی، عربی و ملی دعوت می‏نمود. همچنین وی به تلاش‏های بسیاری برای از میان بردن فقر، جهل و ارتقاء موقعیت زنان دست زد. او در اندیشه اجتماعی خود به شدت با ایمان کور و اسلام تنگ نظر مخالف بود. هدف دین از نظر او تنظیم شؤون مختلف زندگی مردم است. بر همین اساس، دین در خود همه عناصر تحول و پیشرفت را دارد. این دیدگاه‏های مترقیانه امین از مبانی او در فلسفه دین نشأت گرفته بود. او اسلام را آیین دین و دنیا می‏دانست. ر. ک: محمّد قاسم حسینی نجفی، ثورة التنزیه، دار الجدید، بیروت، 1996 م، ص 100
12- سید محسن امین عاملی، رساله التنزیه فی اعمال الشبیه، صیدا، 1928 م، ص 18 - 14
13- اشاره به آیه 104 سوره‏کهف دارد. سید محسن امین، المجالس السنیه فی مناقب و مصائب العترة النبویه، ج 1، نجف، 1953 م، ص 7 - 6
14- حسن امین، سیرة السید محسن الامین، صیدا، 1957 م، ص 73 - 72
15- محمّد قاسم حسینی، ثورة التنزیه، ص 12
16- علی وردی، دراسة فی طبیعة المجتمع العراقی، ص 252
17- خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج 3، بیروت، 1989 م، ص 179
18- جعفر خلیلی، هکذا عرفتهم، ج 3، ص 299 - 230
19- همان، ص 207
20- محمّد عبدالرسول بلاغی، الشعائر الحسینیة العقائدیه عبر التاریخ، لندن، بی‏تا، ص 115 - 92
21- عبدالحسین حلی، الشعائر الحسینیه فی المیزان الفقهی، تحقیق: نزار حائری، دمشق، 1995 م، ص 213 - 211
22- جعفر خلیلی، هکذا عرفتهم، ج 1، ص 208
23- همان، ص 210 - 209
24- عبدالحسین عاملی، سیماء الصلحاء فی اثبات جواز اقامة العزاء لسید الشهداء، لبنان، 1345 ه . ق
25- عبدالحسین حلی، الشعائر الحسینیه فی المیزان الفقهی، همان مشخصات، ص 55 - 57
26- محمّد قاسم حسینی نجفی، ثورة التنزیه، ص 51
27- ر. ک: Baktash. M. Taziyeh. p. 801 - 701
28- محمّد عبدالرسول بلاغی، همان، ص 98
29- ر. ک: کاظم دجیلی، عاشوراء فی النجف و کربلا - لغة العرب، 1913 م، ص 287؛ محمود دره، حیاة عراقی من وراء البوابة السوداء، قاهره، 1976 م، ص 24 و Mesopotamia, London. 1923. p. 67.Thomas Lyell. The Ins & auts of (به نقل از نقاش، شیعة العراق، ص 270 - 269)
30- به نقل از نقاش، ص 962:Division, 1919 co 696 / 2.Great Britain Administration Report of The Shamiyya
31- در گفتگویی با سید محمّد بحر العلوم پیرامون عزاداری حسینی، لندن، ژوئن 1997 م، که به طور کامل در مجله «النور» شماره 74، ژوئیه 1997 م منتشر شد
32- در گفتگویی با دکتر شاکر لطیف، لندن 1996/4/12 م
33- طالب علی شرقی، النجف الاشرف عاداتها و تقالیدها، نجف، 1987 م، ص 223 - 220
34- همان، ص 271
35- وی فرزند شیخ مهدی خالصی از مجاهدان بزرگ و رهبران انقلاب 1920 م عراق و همچنین از مخالفان سرسخت سلطه بریتانیا بر عراق بود. شیخ محمّد خالصی با پدرش شیخ مهدی در سال 1923 م به هند تبعید شد. علت این تبعید، اختلاف شیخ مهدی با ملک فیصل اول درباره شرایط بیعت مردم با او و ادعای نقض بیعت توسط ملک فیصل بود. آن دو سپس از هند به ایران آمدند. شیخ محمّد بعد از وفات پدرش نیز تا آغاز دهه پنجاه در ایران ماند. آنگاه به عراق بازگشت و مدرسه امام خالصی را که پدرش در کاظمین تأسیس کرده بود، احیا کرد و در آن به تدریس فقه پرداخت. همچنین برخلاف عادت علمای شیعه در آن زمان به اقامه نماز جمعه در صحن کاظمین پرداخت. این در حالی بود که سایر علما معتقد بودند نماز جمعه باید به امامت امام مهدی منتظر (عج) که اکنون غایب است برپا شود. همچنین شیخ محمّد خالصی تلاش‏های مختلفی برای نزدیک ساختن شیعه و اهل سنّت به یکدیگر به عمل آورد که از جمله آنها اقامه نماز جمعه در مساجد شیعه و اهل سنّت بود
36- علی وردی، وعاظ السلاطین، بغداد، 1945 م، ص 254 و مهزلة العقل البشری، بغداد، 1955 م، ص 299
37- علی وردی، مهزلة العقل البشری، بغداد، 1955 م، ص 299
38- محمّد جواد مغنیه، الشیعة فی المیزان، ص 98
39- در ارزش و ضرورت تدوین بحارالانوار همین بس که اگر مجلسی به این کار بزرگ اقدام نمی‏کرد قطعاً بسیاری از احادیث شیعه از میان می‏رفت و هرگز به دست ما نمی‏رسید. البته کتاب بحار برای کارشناسان علوم اسلامی نوشته شده که توان ارزیابی صحت و سقم احادیث را داشته و با تفسیر و تأویل درست روایات آشنایند. نه برای هر سخنران مذهبی یا مبلغ دینی و یا عموم علاقه‏مندان که با فنون علوم حدیث آشنا نیستند. این ادعا نیز که مجلسی، منصب شیخ‏الاسلامی در عصر خود را داشته است، اشتباه تاریخی مشهوری است. ر. ک: یادنامه مجلسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379، ج 1 و 2. (مترجم)@ این کتاب که نقش بسیاری در گسترش تشیع داشت شامل اخبار و روایات و احادیث و داستان‏ها و گاه افسانه‏های مختلفی است. او همان گونه که در مقدمه کتابش توضیح داده بنا به جمع‏آوری احادیث بدون جداسازی صحیح از غلط داشته است. این کتاب در اختیار عموم مردم و بویژه روضه‏خوانان مجالس حسینی قرار گرفته و آنان نیز برای برانگیختن احساسات و عواطف مردم به نقل افسانه‏های خرافی آن پرداخته و از نقل بخش‏های مهم و مفید آن صرف‏نظر نمودند.**زیرنویس=ر. ک: محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، 1983 م
40- سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج 4، مجمع علمی اسلامی، تهران، 1993، ص 255
41- قندوزی، ینابیع المودة، چاپ استامبول، ص 365
42- همان
43- احمد بن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة، همان مشخصات، ص 116
44- خوارزمی، مقاتل الحسین، ج 3، ص 90
45- عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص 295 - 293
46- Ibrahim Al-Haidari.Ibid.S.163
47- مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص 54 - 18، تهران 1368. مؤلف در نقل دیدگاه شهید مطهری از ترجمه عربی حماسه حسینی استفاده کرده است که اشتباهات چندی در آن وجود داشت. لذا این بخش را کاملاً از نسخه فارسی کتاب نقل نمودیم. (مترجم)
48- عبدالحسین دستغیب، القصص العجیبة، مؤسسه نعمان، بیروت 1410 ه . ق (1990 م، ص 19 - 18)
49- همان
50- همان، ص 75
51- همان، ص 101
52- همان، ص 150 - 148
53- مصطفی حجازی، التخلف الاجتماعی، بیروت، 1984 م، ص 165 - 164
54- همان، ص 166
55- ابن حجر، همان، ص 116
56- المجالس الحسینیة احیاء امر الاسلام فی خط اهل‏البیت، مجله النور، ش 75، لندن، 1997 م، ص48
57- همان
58- همان
59- ر. ک: مسائل حول العزاء الحسینی، از کتاب استفتائات الامام الخوئی، مجله النور، ش 72، لندن، 1997 م، ص 63
60- ر. ک: نشریه صوت العراق، ش 154، لندن، 15 ژوئن 1994 م، ص 1
61- ر. ک: محمّد قاسم حسینی، ثورة التنزیه، همان مشخصات، ص 54
62- ر. ک: عبدالوهاب کاشی، مأساة الحسین بین السائل و المجیب، بیروت، 1973 م، ص 128
63- ر. ک: جیمس سکوت، المقاومة بالحیلة، همان مشخصات، ص 145