تفاوتهای بیولوژیک زن و مرد (بدن، روان و هوش)
انسان در طول تاریخ از ناحیه زیادهروی و کمانگاری آسیبهای فراوان دیده است و این دو گرایش او را از پیمودن راه تعادل بازداشتهاند. مسأله شناخت زن و نگرش به ویژگیهای او نیز دستخوش این روند گردیده است و یک سونگریها دربارة زن در شرق و غرب رواج داشته است.
یک نگرش به تحقیر زن میپردازد، حقوق انسانی و جایگاه اجتماعی مطلوب را برای او به رسمیت نمیشناسد و شناخت ناقصی از ویژگیهای بدنی و روانی او ارائه میدهد و نگرش افراطی دیگر بر آن است تا تمایزات طبیعی دو جنس را نادیده انگارد و زن را به فضای مردانه بکشد و رفتار مرد را برای او بهشت آرمانی جلوه دهد و تفاوتهای طبیعی و روانی بین زن و مرد را صرفاً با عواملی چون فرهنگ، محیط، تربیت، شرایط اجتماعی و... توجیه کند و مسائل زیستی و ذاتی را ناچیز و بیاهمیت به حساب آورد. این نوشته بر آن است تا روش واقعبینانهتری را در این زمینه ارائه دهد و از دیدگاه علم، نظرات متخصصان را بازگوید و مسائلی را در سه زمینه روشن سازد.
1. مسائل فیزیولوژیکی و ساختمان بدن.
2. کیان روانی زن و مرد.
3. هوش و استعداد.
امید است این تحقیق زمینههای پژوهش ژرفتر دربارة زن و مرد را فراهم آورد.
یکم: تفاوتهای بدن زن و مرد
1. دستگاه تولید مثل
اساسیترین تفاوت میان زن و مرد، تمایز دستگاه تناسلی آنها از یکدیگر است که خود خاستگاه تفاوتهای بسیار دیگری است و از جنس آدمی، دو نوع متمایز با ویژگیهای جسمی و روانی مختلف پدید میآورد. رفتار جنسی زن و مرد و نوع تمایلاتشان، تفاوتهای اساسی دارد و منشأ تفاوت در احکام جنسی میان زن و مرد در شرع اسلام را از جمله باید در همین تفاوتهای طبیعی جست. اگر در احکام تمکین، دفعات مقاربت، جنابت، تعدد زوجات، حرمت مقاربت در دوران قاعدگی زن، منع چند شوهری زن در زمان واحد، تحریم روابط جنسی نامشروع، و... موارد دیگری احیاناً تفاوت در برخی احکام شرعی دیده میشود بیشک به تفاوتهای جدی طبیعی در بدن و اعصاب و روان آن دو نیز مربوط است. همچنین به احکام بارداری، احکام آمیزش، احکام بلوغ، احکام یائسگی، احکام شیردادن، احکام قاعدگی، احکام مربوط به زایمان، احکام نفقه و وظیفة مرد در تأمین اقتصادی زن و مجبور نبودن زن در تأمین مخارج زندگی، احکام ارث و نیز برخی تفاوتها در حدود و دیات و احکام جهاد و... میتوان اشاره کرد و برخی از علل تفاوتهائی در بعضی از احکام و حقوق را میتوان در همین تفاوتهای بیولوژیک و فیزیولوژیک تعقیب کرد. اینک برای روشن شدن اختلافهای تکوینی و طبیعی میان زن و مرد، به شمهای از این تفاوتها اشاره میکنیم و نظریات گوناگونی که در جهان علم جدید در خصوص تفاوتهای زن و مرد مطرح است ارائه میکنیم:
سلول تخم (اسپرم و تخمک) در دو جنس از نظر شکل، اندازه، تعداد، تحرک و عمر از هم متمایزند. زن در طور دوران باروری حدود 400 تخمک تولید میکند، حال آن که در هر بار انزالِ مرد 400 میلیون اسپرم وجود دارد. سلول تخم زن تنها کروموزوم جنسی X (ایکس) دارد، ولی اسپرمها دارای دونوعX و Y (ایگرگ)اند و جنسیت جنین بسته به این که کدام یک از اسپرمهای مرد با تخمک لقاح کند، معین میشود و زن در پسر یا دختر شدن نطفه نقش چندانی ندارد. بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ میدهد، و صفات ثانویه جنسی در دختران حدود 2 سال زودتر از پسران پدید میآید.
توان باروری مرد بسی بیشتر از زن است و تا 80 سالگی و پس از آن میتواند ادامه یابد، در حالی که میتوان باروری زن با یائسگی که در حدود 50 سالگی رخ میدهد، پایان مییابد. و بعلاوه عقیمی در زنان بسیار شایعتر از مردان است. در مراحل مختلف آمیزش جنسی: مرحله تحریک، میل به جنس مخالف، مرحله تهییج و استمرار شهوت، مرحله اوج لذت جنسی و نیز ارضای جنسی و فروکش نمودن شهوت، میان زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد. میل جنسی مرد شدیدتر از زن است و جنبة شهوانی بیشتری دارد. زن برایآمیزش به عوامل روانی، احساسی، ذهنی و فیزیکی نیازمند است. توان آمیزش در مرد با انزال پایان مییابد ولی در زن میتواند بارها تکرار شود.
در دستگاه تولید مثل زن تحولات هورمونی و نوسان آنها و تأثیر هورمونها بر مغز و دیگر اندامها به ویژه در اعضای تناسلی، پدیدههایی چون قاعدگی آبستنی، زایمان، شیردهی و یائسگی را پدید میآورد، و بر جسم و روان، کار، رفتار و فعالیت زن تأثیر میگذارد. زن با باردار شدن، احساس تمامیت و کمال میکند و حس جاودانگیاش ارضأ میشود. بهترین سن برای بارداری 17 تا 25 سالگی است و در 30 سالگی توان باروری زن کاهش مییابد و در طول دوران بارداری تغییرات زیادی در بدن مادر پدید میآید. در حدود 40 تا 50 سالگی با بینظم شدن قاعدگی و قطع آن و پایان کار تخمدانها یائسگی اتفاق میافتد که خود از بحرانیترین مراحل زندگی زن است.
2. نقش هورمونها
هورمون، یک رابط یا پیام رسان شیمیایی است که از غدد درون ریز ترشح میشود، در سراسر بدن انتشار مییابد و بر سلول خاصی (سلولهای هدف) تأثیر مشخص بر جای میگذارد و اعمال حیاتی بدن را سامان میدهد.
آ. تستوسترون
هورمون ویژه جنس نر تستوسترون نام دارد که در سراسر عمر از بیضهها ترشح میشود و در دوران بلوغ، میزان آن به سرعت فزونی میگیرد و باعث تمایزاتی با زن میشود:
آ/1. تمایز و صفات جنسی
در هفتههای نخستین رشد، جنین دختر و پسر از نظر اندامها بهم شبیهاند و از دو ماهگی به بعد، هورمون نر ترشح کرده و تفاوتها آغاز میشود.
رشد سریع قد، بیضهها، آلت، انزال، تمایل به جنس مخالف، روییدن مو در ناحیه زهار، سینه، زیر بغل و صورت، پهن شدن شانهها، رشد ماهیچهها و عضلات و بمی صدا از ترشح هورمونهای مردانه ناشی میشود.
آ/2. تفاوت در قدرت عضلانی و ترکیب استخوانها
قدرت عضلانی زن و مرد نیز بدین علت، متفاوت است و کارکرد بدن زن و مرد را متفاوت میکند. تستوسترون اثر سازنده پرقدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد، رشد بافتهای عضلانی را تحریک میکند، و بر قدرت بدنی مرد میافزاید. تودة عضلانی بدن مرد به طور متوسط 50 درصد بیشتر از بدن زن است، از این رو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری مییابد.
تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحکام آنها میافزاید، اینکه در مجموع استخوانهای مرد نسبت به زن درشتتر و با قوامترند، و لگن مرد شکل قیفی مییابد و برای تحمل بارهای سنگین آمادگی بیشتری دارد، از ترشح این هورمون ناشی میشود.
آ/3. پرخاشگری
تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمیانگیزاند، وجود این هورمون و نوسان آن گاه مردان را آن چنان خشمناک میسازد که ممکن است زندگی خود و دیگران را در خطر اندازند.
آ/4. افزایش گلبولهای قرمز و متابولیسم پایه
سطح بالای هموگلوبین و تعداد بیشتر گلبولهای قرمز در خون مردان ناشی از ترشح آندروژنها در جنس مرد است. تستوسترون حدود 10 تا 15 درصد بر میزان متابولیسم پایه میافزاید، اشتها را برمی انگیزد، و از عوامل فزونی نیازهای غذایی مردان نسبت به زنان به حساب میآید.
آ/5. ضخامت پوست
سختی بافت زیر جلدی و پوست سراسر بدن مرد ضخیمتر است.
آ/6. بیماریها و ایمنی بدن
میزان کلسترول(LDL) در خون مرد بیشتر است و در فزونی مقدار چربی موجود در گردش خون و نیز رسوب پلاکهای آترواسکلروزی اثر زیادی دارد و از این رو بیماریهای قلبی و سکتة مغزی را در میان مردان افزایش میدهد. و از سویی باعث کاهش پاسخ آنتیبادیهاست که خود آسیب پذیری دستگاه ایمنی بدن مرد را مینمایاند.
آ/7. رفتار و روان
اعتماد به نفس در مرد، بیشتر است و نیاز به نوازش و در آغوش کشیده شدن در زنان زیاد است.
آ/8. مغز
هورمونها به طور مستقیم سلولهای مغز را تحریک میکنند و بین هورمونهای جنسی و مغز، نوعی تعامل برقرار است. با برداشتن بیضه، به تدریج قدرت ابداع از بین میرود و فرد به کار و زندگی، کم اعتنا میشود. تستوسترون در تمرکز فکر اثر دارد، از خستگی میکاهد، و ادامه فعالیتها و اجرای کارها را آسان میکند.
ب. استروژن
استروژن را میتوان از هورمونهای ویژه جنس زن دانست که در طول عادت ماهانه نوسان دارد، و بیشترین میزان ترشح آن پیش از تخمگذاری است. استروژن در زندگی زن نقش اساسی و مهم دارد، بیش از 300 بافت مختلف بدن زن برای آن گیره دارد و کمبود آن با تغییرات فیزیکی شدیدی همراه است. موارد زیر نقشهای عمدة این هورمون را مینمایاند:
ب/1. صفات ثانویه جنسی و دستگاه تناسلی
ترشح استروژن اندامهای زنانه را تشکیل میدهد و رحم، پستانها و اندامهای تناسلی خارجی زن پس از بلوغ بر اثر افزایش ترشح این هورمون رشد میکنند. لگن، پهن و عمق آن کم میشود، چربی زیر پوست افزایش مییابد، و میل به جنس مخالف پدید میآید.
ب/2. آبستنی، زایمان و شیردهی
ترشح استروژن به رشد و تکامل غدد آندومتر (لایة داخلی رحم) میانجامد که دیواره رحم را برای پذیرش جنین آماده میکند. و شیردادن طبیعی با مصرف آن متوقف میشود.
ب/3. استخوانها و مفاصل
استروژن با آن که در تحریک رشد استخوانها و عضلات اثر دارد و از رشد زیاد آنها جلوگیری میکند. و از این روست که به طور نسبی قد زن از مرد کوتاهتر میماند. کاهش ترشح این هورمون عامل مؤثری در بروز پوکی استخوان به شمار میرود، واز روست که حدود 14 زنان در 60 تا 90 سالگی دچار یک شکستگی در استخوان میشوند. تحرک و نرمی مفاصل و نرمی و انعطافپذیری بیشتر بدن زنان را میتوان ناشی از آن دانست.
ب/4. قلب و عروق
استروژن در کاهش چربی خون مؤثر است، و از اینرو بیماریهای ناشی از تنگی عروق و تصلب شرائین در میان زنان کمتر است.
ب/5. سیستم ایمنی بدن و بیماریها
استروژن مقاومت طبیعی بدن را در برابر بیماریهای سوخت بالا میبرد.
ب/6. حس بویایی، پوست، چربی و...
استروژن بر حساسیت حس بویایی میافزاید و از عوامل رسوب چربی در بدن زنان است و در نرمی و صافی و کم مویی پوست بدن نقش دارد.
ب/7. روان و رفتار
از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست که در رفتار زن اثر میگذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل مییابد، زن بیتاب میشود و آرامش روانیاش بهم میخورد.
ب/8. مغز
پیداست که اثر هورمونها در بدن از طریق تأثیر آنها بر مغز است. زنانی که از هورمون استروژن برای جلوگیری از بارداری استفاده میکنند، علائم خستگی روحی و روانی در آنها بروز مییابد، مطالعات نشان میدهد که این افسردگی بااختلال در متابولیسم مغز ارتباط دارد. تأثیر استروژن بر مغز و در نتیجه بروز رفتارهای خاص در انسان و حیوانات مورد تأیید پژوهشگران است.
ج. پروژسترون
این هورمون نیز ویژه جنس زن است. و در تنظیم دورة جنسی آماده سازی رحم نقش دارد، ادامه بارداری بدون آن ممکن نیست، رشد غدههای شیری پستان ناشی از افزایش ترشح آنست. و عامل افزایش حرارت پایة بدن زن در زمان تخمک گذاری میباشد. پروژسترون یک هورمون آرام بخش به حساب میآید و در ایجاد صلح و آرامش در جنس ماده هنگام بارداری نقش دارد و از این رو برخی از محققان استفاده از آن را برای کنترل رفتارهای غیرقانونی و تجاوزها مطرح ساختهاند.
پرولاکتین، اکسی توسین، و ریلاکسین نیز از هورمونهایی هستند که در جنس مرد نقش چندان شناخته شدهای ندارند، و در جنس زن وظایف مهم برعهده دارند. پرولاکتین رفتار مادرانه را به وجود میآورد و در شیردهی، جلوگیری از تخمک گذاری، نقش دارد. و در پرندگان این هورمون موجب لانه سازی، و خوابیدن روی تخمها میگردد و برخی آن را هورمون محبت مادری نامیدهاند.
به این ترتیب میتوان دریافت که پس از عامل کروموزومی، هورمونهای جنسی متفاوت در زن و مرد، یک عامل بیولوژیکی تعیین کنندة جنسیت به حساب میآید، و هورمونهای جنسی نر و ماده با هم در تضاد هستند، تزریق هریک از آنها به جنس مخالف، به افول صفات جنسی مربوط به آن میانجامد، و همین خاصیت مورد استفادة کسانی قرار گرفته که با استفاده از هورمونها جنسیت خود را تغییر میدهند.
3. طول عمر و مرگ
براساس آمارها به طور متوسط زنان 7 سال بیشتر از مردان زندگی میکنند، و در دوران جنینی، نوزادی، کودکی و سالمندی، مرگ جنین مرد بیش از زن است. با آن که در بسیاری از کشورها تولید نوزاد پسر بر دختر پیشی دارد، در پایان عمر تعداد بیوه زنان بیشتر میشود، و آمار پیرزنهای بالای 100 سال در جهان به 9 برابر پیرمردان میرسد. و بی گمان در شرایط مساوی از نظر امکانات بهداشتی و رفاهی به طور محسوسی زنان بیشتر از مردان عمر میکنند. برای توجیه این پدیده موضوع زیر قابل توجه است:
تفاوت فیزیولوژیکی بدن و اندامها و نیازها
زن و مرد از نظر ساختمان بدنی نقاط تمایز آشکار دارند، سن بلوغ آنها با هم فرق میکند، نیازهای غذایی، ویتامینی و معدنی آنها از هم متفاوت است. تودة چربی بدن زن بیشتر و بافت عضلانی آنها کمتر است، متابولیسم پایه زنان حدود 5 درصد کمتر از مردان است، و در نتیجه آنان با طول عمر مساوی سوخت و ساز کمتری دارند، مقدار کالری که مرد در طول 70 سال برای اعمال حیاتی خود مصرف میکند برای 75 سال زن کافی است. این گونه تفاوتها میتواند در راستای توجیه عمر بیشتر زنان مطرح شود. گذشته از اینها، مقاومت جسمی و روانی در برابر بیماریهای عفونی و شرایط نامناسب در جنس زن بیشتر از مرد است، نقش هورمونهای جنسی را نیز در این میان نمیتوان نادیده انگاشت. وجود دستگاه تناسلی متفاوت و ایفای نقش فاعل مرد در آمیزش جنسی که طی آن حدود 150 کیلوکالری انرژی مصرف میکند، و مسائل خاص زنان همچون قاعدگی و یائسگی، همه در این راستا مطرحند. وجود کروموزومY در مردان و بیماریهای وابسته به جنس و نیز دیگر بیماریها که در مردان شیوع بیشتر دارد، مسائل درمانی و مراقبتهای بهداشتی، نوع شغل و حوادث نوید بخش عمر بیشتر برای زنان است. آنان با آنکه به بعضی از اختلالات همچون پوکی استخوان و رماتیسم و... بیشتر دچار میشوند،ولی بی آنکه از پا در آیند، به زندگی و روند طبیعی عمر ادامه میدهند.
4. یافتههای آزمایشگاهی
در یافتههای آزمایشگاهی تفاوتهای قابل توجهی بین دو جنس در اندازة هورمونهای هیپوفیز، تستهای کلیه، دفع کراتی نین، باز جذب گلوکز و... مشاهده میشود:
1. ارزشهای خونی
محدوده طبیعی گلبولهای قرمز در مردان به طور متوسط 4/5 و در زنان 8/4 میلیون در هر میکرولیتر است. و به طور کلی مقادیر اجزأ خونی در زنان در گروه سنی باروری 10 درصد کمتر از مردان است.
2. هورمونهای جنسی
پیداست که محدودة طبیعی تستوسترون، استرادیول و پروژسترون در زن و مرد فرق میکند.
5. نیازهای غذایی
تغذیه کافی و مناسب در سلامت جسمی و روانی انسان نقش مهمی دارد، برای رشد مغز و اندامها لازم است و بر مقاومت بدن در برابر عفونتها و بیماریها میافزاید، و از بسیاری بیماریها پیشگیری میکند. تفاوتهای جنسی در نیازهای غذایی به گونه زیر است:
1. چربیها
با آن که در ساختمان بدن زن حدود 10 درصد چربی بیشتر از بدن مرد است، و چاقی مرد با زن تفاوت دارد. نیاز به اسیدهای چرب ضروری در جنس مرد بیشتر از زن است.
2. پروتئینها
نیاز به پروتئین در پسران بیش از دختران، و در مردان بیش از زنان است. مرد برای هر کیلوگرم وزن بدنش به 57/0 گرم پروتئین نیاز دارد، این رقم در زنان به 52/0 گرم میرسد. و در دوران بارداری و شیردهی نیازهای پروتئینی زنان حدود 20 تا 30 گرم در روز افزایش مییابد.
3. انرژی
نیاز به انرژی به عواملی چون فعالیت، اثر غذا و... وابسته است، ولی همواره فرد درشت اندام بیشتر از ریزاندام به انرژی نیاز دارد. نیاز به انرژی در زنان روزانه 1500 و در مردان 2000 کالری برآورد شده است.
4. ویتامینهای محلول در چربیK , E , D , A) )
در حالات عادی به جز موارد اندک نیازهای ویتامینی مردان از زنان بیشتر است، تنها در دوران بارداری و شیردهی است که نیازهای ویتامینی زنان افزایش مییابد.
5. ویتامینهای محلول در آب
از میان این ویتامینها، نیاز مردان به ویتامینC ، فولاسین، نیاسین، تیامین (1B)، یبوفلاوین (2(B و پریدوکسین (6(B از زنان بیشتر است.
6. مواد معدنی
حدود 4 درصد وزن بدن را عناصر معدنی تشکیل میدهد، کمبود آنها در بدن اختلالاتی پدید میآورد، نیاز زن و مرد به برخی از این عناصر مساوی است، و بجز آهن در دیگر عناصر، مردان بیشتر از زنان نیاز دارند.
7. آب
میزان آب موجود در بدن زنان در سنین مختلف (حتی با قد و وزن یکسان) از مردان کمتر است. نسبت آب به وزن بدن پس از بلوغ در دختران 5 درصد کاهش و در پسران 5 درصد افزایش مییابد. میزان آب بدن در جنس مرد در سن 18 تا 40 سالگی 61 درصد وزن بدن است، در مورد زنان این رقم به 51 درصد میرسد. در 40 تا 60 سالگی میزان آب بدن مردان 55 درصد و در بالای 60 سال 52 درصد وزن بدن است. این ارقام به ترتیب در مورد زنان 47 و 46 درصد است.
8. مغز و اعصاب
مغز زن و مرد را میتوان از هم متمایز دانست و این امر دلایلی دارد از جمله:
8/1. تمایز سلولی
از آن جا که کروموزومها در زن و مرد متفاوت است در مرد یک جفت کروموزومXY و در زن یک جفت کروموزومXX وجود دارد (به جز سلولهای جنسی)، سلولهای مغز آن دو نیز متفاوتند، سلولهای مغز زن دارای کروموزومXX و سلولهای مغز مرد دارای کروموزومXY است، مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است.
8/2. اندازه و وزن
در وزن مغز و اندازه آن انسانها متفاوتند، ولی به طور متوسط وزن مغز زن 110 کمتر از وزن مغز مرد است. و از آن جا که مغز راهنمای هوش است، و توجیه آن با در نظر گرفتن جثة کوچکتر زن و مقایسه انسان با حیوانات، چندان درست به نظر نمیآید، و نیز با توجه به حساسیت و توان بالای سلولهای مغز، این تفاوت اساسی به نظر میرسد. و چه بسا تحقیقات بیشتر با توجه به این نکته حقایق بیشتری را روشن سازد.
8/3. هیپوتالاموس و هیپوفیز
این دو غده از مهمترین بخشهای دستگاه عصبی مرکزیاند، و بسیاری از فعالیتهای زیستی تحت کنترل آنها انجام میشود. در عین حال کارکرد آنها در زن و مرد فرق میکند و حساسیتهای متفاوتی را در برابر هورمونهای مردانه و زنانه از خود نشان میدهند، تمایز غدة هیپوتالاموس در زنان و مردان است با توجه به ارتباط آنها با سیستم عصبی مرکزی، به نوعی تفاوت در مغز زن و مرد به حساب میآید.
8/4. نیمکرههای مغز
در این بخش نیز تفاوتهایی بین زن و مرد قابل توجه است. در پسران یک طرفه شدن کارهای فضایی در 6 سالگی پدید میآید، ولی در دختران این کنشها تا 13 سالگی در هر دو نیمکره رشد یکسان دارد، اختلالات زبانی ناشی از آسیب دیدن نیمکرة چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع مغز زن از نظر کنش با قرینهتر از مغز مرد است. و برای پردازشهای کلامی آمادگی بیشتر دارد.
8/5. بیماریها
بیماریMS ، آتروفی لوبر، سردردهای میگرنی، بی اشتهایی و یا پر اشتهایی عصبی در میان زنان شیوع بیشتری دارد، و از آن سوی بیماری پارکینسون،ALS ، تیک، مننژیت ویروسی در میان مردان شایعتر است. این تفاوتها نیز به عنوان یک فاکتور در راستای ناهمسانی مغز زن و مرد میتواند در نظر گرفته شود.
8/6. تفاوت کارکردها و استعدادها
برخی حواس در مردان و برخی در زنان قویتر است. رشد و نمو هریک از دو جنس مکانیسم خاص خود را دارد، حالات روانی در دو جنس فرق میکند. زنان در کارهای دستی و فعالیتهای ظریف هنری چابک ترند، و پسران و مردان در درسهای ریاضی و استدلالی قویترند. از آن جا که این امور به مغز مربوط میشود، میتوان نتیجه گرفت که تفاوت در کارکردها و استعدادها نشان میدهد که مغز زن و مرد به طور نسبی از هم متمایز است.
عوامل دیگری نیز مانند سن رشد، و تکامل دستگاه عصبی نسبت وزن مغز به نخاع شوکی، اختلالات روانی، و اختلاف در کارکرد شیمیایی مغز، در این زمینه قابل توجه است و بررسیهای بیشتری را میطلبد. و در مجموع با توجه به پیچیدگی مغز آدمی داوری دربارة مغز انسان و این که مغز زن و مرد درهمة جهات یکسانهستند، عاقلانهبهنظر نمیرسد.
8/7. هوش و استعداد
دربارة رابطه هوش با جنسیت میتوان مسائلی را مطرح ساخت، از جمله آنها موضوع رشد جسمی و هوش است که در جنس مرد بیشتر ادامه مییابد و طی آن سلولهای مغز کاملتر و پیچیدهتر میگردد. مسأله دیگر قشر مخ است که در هوش و استعداد نقش اساسی دارد، و از آن جا که برخی از کارکردهای آن در دو جنس متفاوت مینماید، تمایز جنسی در هوش قابل بحث مینماید. در بهره هوشی نیز تفاوتهای جنسی دیده میشود. ضریب هوشی در حد نوابغ میان پسران 57 درصد و میان دختران 43 درصد است. و براساس مطالعات و برخی آزمونها در ضرایب بالای هوشی درصد پسران افزایش مییابد.
از 56 تحقیقی که در آمریکا صورت گرفته، میتوان برتری هوشی پسران را مشاهده کرد. در این تحقیقات در 28 مورد پسران بر دختران برتری داشتند، و برتری دختران بر پسران 25 مورد بود.
در زمینه خلاقیت و نبوغ مطالعات حاکی است که خلاقیت مردان بیش از زنان است، و پسران در فعالیتهای اکتشافی بیباکتر و کنجکاوترند، و در میان نوابغ رشتههای مختلف علوم تعداد زنان اندک است. زنان در حافظه فوری از مردان برترند، و در حافظه غیرفوری مردان بر زنان برتری دارند.
دربارة تواناییهای کلامی و عوامل هوشی نیز تفاوتهای ناشی از جنسیت وجود دارد.
8/8. استخوانها و اسکلت
استخوان، داربست قوی و محکم بدن است، شکل آن را حفظ میکند، و تکیه گاه آن به حساب میآید، محل اتصال رباطها و عضلات است و مانند اهرمی برای آنها عمل میکند، از اندامهای بدن (مغز، نخاع، قلب و...) محافظت میکند، محل ذخیرة مواد معدنی است و با تولید انواع سلولهای خونی در بیشتر فعالیتهای حیاتی بدن نقش دارد. در پزشکی قانونی با بررسی استخوانها میتوان به زمان مرگ، سن، و جنس فرد پی برد.
در زمینه تفاوتهای جنسی، در مجموع استخوانهای یک زن بالغ از مرد بالغ کوچکتر است و زن و ستیغها و زوائد کوچکتر و کمتری دارد، نسبت به طول قطر آنها کمتر است، زمان بهم پیوستگی مراکز استخوان سازی در زنان زودتر روی میدهد. و استخوان زنان استحکام استخوان مردان را ندارد. طول، قطر و وزن استخوانها و قفسة سینه و ستون مهرهها، استخوان لگن و سر و گردن زن و مرد متفاوت است.
جمجمه مرد بهطور مشخص از جمجمه زن متمایز است. جمجمه زن از جمجمة مرد سبکتر است، استخوانهای آن نازکترند، حجم آن 10 درصد کمتر است. پیشانی در زن نسبت به مرد بیشتر حالت عمودی دارد، سوراخ کاسة چشم در زنان گردتر است. کنارههای بالای کاسه چشم در زن تیزتر از مرد است. در زن گلابلا، کمانهای ابرویی و زوائی پستانی برجستگی کمتری دارند، سینوسهای هوایی اطراف بینی دارای حجم کوچکترند، و قسمت صماخی استخوان گیجگاهی در زن کوچکتر است و زبری و سختی کمتری دارد، رشد قاعده کاسه سر در زنان 2 سال زودتر از مردان توقف مییابد. برآمدگیهای پیشانی و آهیانهای در زن برجستهتر است و سقف جمجمه کمی پهنتر است و... و در مجموع جمجمه زن پس از بلوغ گرایش به حفظ خصوصیات دوران کودکی دارد.
زنان بالغ توده استخوانی کمتری نسبت به مردان دارند و با افزایش سن، از دست دادن تودة استخوانی در آنان زودتر از مردان شروع میشود و شتاب بیشتری نیز دارد.
9. ورزش و فعالیت بدنی
تفاوتهای موجود در انجام اعمال ورزشی بین مردان و زنان ناشی از تفاوت ابعاد و ترکیبات بدن آنهاست. به طور متوسط قد زنان کوتاهتر و وزن آنها سبکتر از مردان است، دارای نسوج چربی بیشتر و توده عضلانی کمتری هستند. دستگاه انرژی آنان ظرفیتی کمتر از مردان دارد، قدرت مطلق آنها حدود23 قدرت مردان است. به دلیل کمتر بودن تودة عضلانی بدن، کل ذخائر فسفاژن آنها در مقایسه با مردان کمتر است. و نیز مستعد داشتن سطح اسیدلاکتیک کمتری در خون (پس از تمرینات حداکثر) هستند، مقدار هموگلوبین زنان و همچنین حجم خون آنان کمتر از
مردان است، قلب و شش کوچکتری دارند، و حداکثر اکسیژن مصرفی آنان در مقایسه با مردان در سطح پایینتری قرار دارد، تعداد میتوکندریهای زنان در هر تارچه عضلانی کمتر و اندازة آن کوچکتر است. این عوامل همراه با بسیاری از عوامل دیگر که به تفاوت فیزیولوژیک زنان نسبت به مردان مربوط میشود، تواناییهای ورزشی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. این گونه تفاوتهاست که مردان را در فعالیتهای ورزشی در موقعیت برتر قرار میدهد و آنان در رکوردهای ورزشی از زنان جلو میافتند. شانههای پهن و قوی، دستهای بزرگ و بافت عضلانی بیشتر، مردان را در بازیهایی که مستلزم پرتاب و ضربه زدن است ممتاز میکند، وضعیت پاها و لگن سبب میشود که آنان تندتر از زنان بدوند و از نظر سرعت عمل و هماهنگی حرکات بر زنان پیشیگیرند، و در برابر خستگیها مقاوم باشند، و در ورزشهای سنگین موفقیت بهتری به دست آورند.
10. دستگاه ادراری
مجموعه کلیهها، حالبها، مثانه و پیشابراه را دستگاه ادراری گویند، این دستگاه در زن و مرد دارای تفاوتهایی است. طول پیشابراه نقش بخش اسفنجی مجرا در تولید مثل شکل خارجی دستگاه ادراری، و جایگاه مثانه در دو جنس فرق میکند، اندازة کلیه در زن کوچکتر از مرد است، و سرعت پالایش گلومرولی در زنان حدود 15 درصد کمتر از مردان است، و باز جذب گلوکز در کلیههای مردان بیشتر از زنان صورت میگیرد، دفع کرآتینین در مردان بیشتر از زنان است، و نیز شیوع برخی از بیماریها و اختلالات دستگاه ادراری در زن و مرد متفاوت است. به عنوان نمونه عفونت ادراری در دختران زیادتر از پسران مشاهده میشود، و شب ادراری در جنس پسر شیوع بیشتری دارد.
11. قلب و ریه
حجم قفسه سینه زنان کمتر از مردان است، شانههای باریکتری دارند، و به تناسب قلب و ششهای آنان به طور نسبی کوچکتر است. و ظرفیت حیاتی زنان در سطح پایینتری قرار دارد در مردان، زمان استراحت قلب در هر ضربان، کمتر است، هنگام انقباض بطنها فشار خون بیشتر است، و قلب در موارد فشار یا کارهای بدنی برای فعالیت مجال بیشتری دارد.
12. ماهیچهها و عضلات
بدن مرد بهطور مشخص از بدن زن عضلانیتر است، به گونهای که عضلات یک مرد بالغ 40 درصد بیشتر از زن همسن اوست، و قدرت بدنی یک پسر 18 ساله به طور متوسط 2 برابر نیروی یک دختر 18 ساله است. این تفاوت از دوران جنینی که جنس مرد سریعتر از جنس زن رشد میکند شکل میگیرد، و تا دوران بلوغ و پس از آن ادامه مییابد. و از این روست که مردان در تواناییهای بدنی و جسمانی ماهرتر از زناناند.
13. حواس پنجگانه
حس بینایی مردان از زنان بهتر است، نسبت نابینایان مادرزادی در جنس نر بیشتر مشاهده میشود، در برابر تاری و خیرگی چشم زنان حساستر است و نزدیکبینی شدید درمیان مردان شیوع بیشتری دارد.
برخی از گزارشها از حساستر بودن حسن شنوایی زنان نسبت به مردان حکایت دارد، آنان صداها را بهتر از هم تمیز میدهند و در تشخیص محل صدا ماهرترند، با افزایش سن، شنوایی زنان با سرعت کمتری کاهش مییابد و درصدی کمتر از آنان در سنین بالا به سمعک نیازمند میشوند.
در حس بویایی گزارشها حاکی است که مرد بالغ نسبت به بعضی بوها بیتفاوت است، در حالی که زنان نسبت به همان بوها حساسیت نشان میدهند، و بهطور عمومی حسن بویایی در زنان تیزتر از مردان است. برخی نیز حس بویایی مردان را بسیار حساستر از زنان میدانند. از نظر حس چشایی نوزادان دختر به محلولهای شیرین علاقة بیشتری از خود نشان میدهند و زنان به مزههای ترش حساسترند.
در حس لامسه میتوان اظهار داشت که پوست زن از پوست مرد لطیفتر است، و نسبت به لمس و درد حساسیت بیشتر دارد، میانگین تحمل فشار برای مردان 7/28 پوند (بر اینچ مربع)، و در زنان 9/15 پوند است. و از این روست که آنان با کمترین ضربه احساس درد میکنند، و درکارهای دستی چابکترند.
14. چربی بدن
نوزادان دختر نسبت به نوزادان پسر چربی بیشتر دارند، با شروع بلوغ میزان چربی زیر پوست افزایش مییابد، و در بعضی بافتها (کفلها، پستانها) ذخیره میشود. پس از بلوغ گاه تا 30درصد وزن بدن زنان را چربی تشکیل میدهد که به حدود دو برابر چربی موجود در بدن مردان میرسد.
15. زبان
دختران در تقلید آواها از پسران ماهرترند و به طور معمول زودتر از پسران سخن گفتن را میآموزند، از نظر دستوری، کاربرد واژهها و... دختران بر پسران برتری دارند. لکنت زبان در میان پسران بیشتر دیده میشود. و تلفظ زنان درستتر از مردان است.
16. صدا
صدای مردان به طور مشخص از صدای زنان بمتر است، مردان از سه سطح تقابلی زیر و بمی آهنگی برخوردارند، در حالی که زنان دارای 4 سطحاند، و این خود سبب میشود که بتوانند به راحتی عواطف گوناگون را ابراز کنند.
17. پوست و ناخن و مو
تفاوت پوست زن و مرد ناشی از ماهیت زمینهای ساختمان بافت همبندی رشتهای زیرجلدی است، همچنین بافت روپوست زنان نازکتر از مردان است و مقاومت کمتری نسبت به برآمدگیها و فرورفتگیهای سطحی از خود نشان میدهد. لطافت، صافی و چربتر بودن پوست زن و نیز حساسیت آن نسبت به لمس و درد، در آمادگی جنسی وی دارای اهمیت است. در بیماریها و عوارض پوستی نیز بین زن و مرد تفاوتهایی دیده میشود.
18. قد و وزن و نسبت اندامها
در اندازه قد و وزن هم عوامل جنس دخالت دارد. در یک جامعه با شرایط نسبی یکسان به طور معمول مرد از زن سنگینتر و بلند قدتر است. این تفاوت از دوران جنینی و نوزادی موجود است و تا زمان بلوغ دختران ادامه مییابد، در رشد جهشی این دوران طول قد و اندازة وزن دختران افزایش مییابد و سپس با فرا رسیدن بلوغ پسران، آنان دوباره جلو میافتند. در زمان بلوغ نسبت پهنای شانه به عرض لگن در پسران بیشتر میشود، و در دختران عرض لگن نسبت به شانه افزایش مییابد. دختران پاهای کوتاهتری نسبت به پسران دارند.
دوم: تفاوتهای روانی زن و مرد
آ. ویژگیهای روانی
زن و مرد چنانچه از نظر ساخت بدنی از هم متمایزند، تفاوتهای روانی آنان نیز از نظر علم روانشناسی در فرهنگهای مختلف به اثبات رسیده است، و این تفاوتها را نمیتوان تنها زاییدة تربیت و محیط دانست.
توجه به این تفاوتها و شناخت بهتر از هر یک از دو جنس به زندگی سعادتمندانهتر آنها میانجامد و آدمی را به سوی زیست بایستهتر رهنمون میگردد. تلقین زیست مردانه به زن نابودن انسانیت و هستی او و پایمالی شرف و امتیازات انحصاری زن است. اثری که به سرگردانی و استثمار زن منجر میشود، و روان و جسم او را در وادی هلاکت ساز بیهویتی میفرساید و استعدادها و تواناییهای بینظیر او را به انحراف میکشاند و هستی پایدار و ارجمند زن را متزلزل میسازد. برخی از تمایزات عمده روانی دو جنس چنین است:
1. شکلگیری هویت
خانواده، محیط و فرهنگ در شکلگیری هویت نقش دارند، و در آن تفاوتهای جنسی مشاهده میشود. تحقیقات حاکی است که شکلگیری هویت دختران برای استقلال شخصی نیست. بلکه برای صمیمیت و مراقبت از دیگران نیز هست. در حالی که هویت پسران از اساس برای استقلال و رقابت و فردیت شکل میگیرد.
2. شخصیت
شخصیت از مجموعهای سرشتها پدید میآید؛ حسادت، کنجکاوی، خیالبافی، اعتماد به نفس عزت نفس، مکانیسمهای دفاعی و شیوة زندگی از عناصر سازنده شخصیت آدمی است، و در آنها میان زن و مرد تفاوتهایی جلب توجه میکند، به عنوان نمونه، زنان از مردان حسودتر و کنجکاوترند. اعتماد به نفس کمتری دارند، خیالبافی و تخیلات در دو جنس فرق میکند.
3. گرایش معنوی
گرایش قلبی به دین در میان زنان بیشتر از مردان مشاهده میشود. زن مسائل روحی و معنوی را با روان خودسازگارتر مییابد.
4. گرایش به مادیات
براساس تحقیقات مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی و مسائل دنیوی، گرایش دارند.
5. رشد اخلاقی
اندیشه اخلاقی زنان به طور عمده به روابط بین فردی توجه دارد و با احساس مسئولیت نسبت به دیگران همراه است و جنبة از خودگذشتگی دارد. برای مردان خودمختاری و شایستگی مبنای قضاوت اخلاقی است و اخلاق پسران بیشتر بر مبنای عدالت شکل میگیرد.
پسران بیشتر از دختران از سخنان رکیک لذت میبرند و بیشتر از آنها از قوانین اخلاقی سر میپیچند. زنان گرچه احساسیترند ولی در مسائل اخلاقی سختگیرترند.
6. عواطف و احساسات
زن از مرد عاطفیتر است و با این سرشت به دنیا میآید و زندگی میکند و به ارتباطهای عاطفی علاقه نشان میدهد، احساس محبت در دختران بیش از پسران است. مرد بیشتر بر ارتباطهای فعالیت مدار توجه دارد و دنیای بیرون را هدف قرار میدهد و انرژی خود را صرف تسلط آن میکند.
7. هیجان
جنس زن هیجانیتر از جنس مرد است، و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میکند.
8. استرس (فشار)
بر اساس تحقیقات 15 درصد مردان از فشار روانی رنج میبرند، این رقم در مورد زنان به 21 درصد میرسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود.
9. پرخاشگری
به طور قطع جنس نر از ماده پرخاشجوتر است، در فرهنگهای متفاوت این ویژگی را میتوان دید و تا سالمندی ستیزهجویی در مرد بیشتر از زن مشاهده میشود.
10. وابستگی و استقلال
موضوع وابستگی زن به مرد و استقلال خواهی مرد، از نظر وضعیت جسمانی یک امر طبیعی است، روان زن به وابستگی گرایش دارد، از تنهایی میترسد، و در ارتباط با دیگران کارآمدتر میشود. و از آن سوی مرد استقلال طلب است. زمانی که نیازمندی دیگران را به خود در یابد احساس توانمندی میکند.
11. عشق
عشق از زیباترین مفاهیم زندگی است و آن را میتوان به انواعی تقسیم کرد. برای زنان عشق یک ارزش است. در روابط جنسی آنان به آغوش گرم و آکنده از محبت نیاز دارند. پوست آنان از پوست مرد 10 بار حساستر است و با نوازش، نشاط روانی به زن دست میدهد. در مرد عشق با ارائه محبت نمود مییابد.
12. درونگرایی و برون گرایی
بهطورکلی مرد برونگرا و زن درونگراست. و این ویژگی از کودکی در جنس زن وجود دارد.
13. خودکشی
بر اساس بیشتر آمارها خودکشی در جنس مرد بیشتر از زن است، و از نظر سن، فصل در خودکشی تفاوتهایی بین دو جنس دیده میشود. در زنان اقدام به خودکشی و تمایل به آن بیشتر است. پسران 3 برابر دختران خود را میکشند، و دختران 3 بار بیشتر از پسران اقدام به خودکشی میکنند.
ب. مراحل رشد:
در مراحل رشد نیز تفاوتهایی بین دو جنس دیده میشود:
1. مرحله کودکی
رشد جنس مرد آهستهتر از زن است، دختر زودتر از پسر مینشیند، میخزد، به راه میافتد و به سخن میآید. پیش از پسران در پوشیدن لباس و دیگر کارها مهارت مییابد. در روابط با دوستان، بازی و نقاشی، فعالیت، ترس و... تفاوتهایی بین دو جنس قابل توجه است. به عنوان نمونه دختران از پسران کم تحرکتر و ترسوترند. و روابط دوستانه با همسالانشان پایدارتر است.
2. دوران نوجوانی
این دورة حساس با مسائلی همه چون بحران هویت،بلوغ جنسی همراه است. و در موضوعاتی چون تفکر، هیجان و احساس، آرزو و خیال، علاقهها، خود وارسی، خودآرایی، دوستیابی اعتماد به نفس، همرنگی، مشکلات و رفتار اجتماعی، بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود، به عنوان نمونه دختران زودتر بالغ میگردند، احساسات شدیدتر و عمیقتر دارند، آرزوهای خاص خود را دارند دختران دارای علایق بیشتر هستند، بیشتر از پسران به ظاهر خود توجه میکنند و به خودآرایی میپردازند، تواناییهای خود را ناچیز میانگارند و به وابستگی رو میآورند و تلقین پذیرترند.
3. مرحله جوانی
این مرحله شامل 20 تا 35 سالگی است، و مسائل عمده در آن، شغل، ازدواج، گرایش دینی و زندگی اجتماعی است. و در آنها زن و مرد با هم تفاوتهایی دارند. روحیة رقابت شغلی در زنان کمتر است در مساله ازدواج توجه جنس مرد به جنبههای جسمی رفتار جنسی متمرکز است و به تدریج متوجه دیگر جنبهها میشود و در جنس زن به عکس است. گرایش معنوی زنان قویتر و با ثباتتر از مردان است.
4. میانسالی
سالهای 35 تا 55 و 60 سالگی را میانسالی نامند. تغییرات جنسی، تواناییهای عقلی، ذهنی و حسی، فشار روانی، روابط با دیگران از مسائل این مرحلهاند. و در آنها تفاوتهایی قابل توجه بین زن و مرد مشاهده میشود. در این دوران زنان با بحران زنانگی (یائسگی) مواجه میشوند، توانمندیهای عقلی و ذهنی آنان بیشتر از مردان کاهش مییابد. و مرگ و خودکشی در این مرحله میان مردان بیش از زنان است.
5. مرحله سالمندی
این دوران مرحله پایانی عمر است، نیروی جنسی مرد کاهش محسوسی مییابد و بحران مردانگی را پدید میآورد، بازنشستگی رابطه جنسی و مرگ از مسائل مهم این دورهاند و رفتار زن و مرد فرقهایی دارد.
ج. آسیبشناسی روانی و بیماریها
انواع اختلالات روانی میان زنان و مردان مشاهده میشود، برخی از آنها در هر دو جنس مشترک است. و شیوع دستهای از آنها در زن و مرد فرق میکند.
اختلالهای ارتباطی (لکنت زبان، واجشناسی و...)، اختلالهای فراگیر رشد، عقبماندگی ذهنی، برخی از انواع اختلالهای شخصیت (پارانوئید، خودشیفته، اسکیزوئید...) اسکیزوفرنی، تیک و توره، اختلال حرکات کلیشهای، اختلال سلوک، اختلال کاستی توجه. بیش فعالی، لجبازی و نافرمانی، هراس اجتماعی، اختلال هذیانی، آتش افروزی، بیمارگونه، اختلال ساختگی، اختلالات دفع در میان مردان شیوع بیشتر دارد. اختلالات مربوط به مصرف مواد، مانند الکل، آمفتامین، کافئین، مصرف حشیش مواد توهمزا، مواد استنثاقی، مصرف نیکوتین و مواد افیونی نیز در میان مردان بیشتر مشاهده میشود. همچنین انواع انحرافات جنسی مانند چشمچرانی، آلت نمایی، هم جنسبازی، شیئی گرایی، استمنا، زن جامگی و رفتار سادیستیک، در میان مردان بیشتر به چشم میخورد و در مجموع روان شناسان بر این عقیدهاند که هرزگیها و انحرافات جنسی اصولاً مربوط به جنس مرد است. و مرتکبان جرایم جنسی بیشتر مردان مجرد و جواناند. و از آن سوی اختلالاتی چون، اختلال اضطراب جدایی، لالی انتخابی، روان پریشی مشترک، روان آشفتگی، زوال عقل، اختلال دو قطبی، اختلال افسردگی عمده، افسرده خویی، اختلالهای اضطراب (وحشتزدگی، گذر هراسی، هراس مشخص، اضطراب فراگیر و...) اختلالات جسمانی شکل (شکایت جسمانی، هیستری، درد)، اختلال هویت تجزیهای، بیاشتهایی و پراشتهایی عصبی، برخی از اختلالات خواب (بیخوابی اولیه، کابوس و...) اختلالات کنترل تکانه (دزدی بیمارگونه، وسواس موکنی) دستهای از اختلالات شخصیت (شخصیت مرزی، نمایشی، وابسته) در میان زنان شیوع بیشتر دارد.
سوم: هوش و استعداد
به بخشی از ادراکات آدمی که مربوط به فعالیت مغز و قشر آن است، هوش گفته میشود. هوش از مرحله احساس تا مرحله فعل، نمود دارد و قسمتی از شخصیت و عامل مشترک عقل، معلومات و دانستنیهاست که در واکنشهای طبیعی و شرطی در اعمال عادی و ارادی نقش دارد. احساس، حافظه و درک بهتر روابط بین اشیأ و تناسب واکنشها در هیجانات، انفعالات و عواطف و میزان دقت و ظرافت آنها همه به هوش مربوط است. برخی هوش را ترکیبی از استعداد عددی (روابط و مسائل ریاضی)، آمادگی روانی کلامی (حضور ذهن و کاربرد هر سخن در جای خود)، درک معانی (نقلی، عقلی، فلسفی و علمی)، حافظه، استدلال، فهم روابط فضایی و سرعت ادراک، دانستهاند و تعریفهای دیگری نیز ارائه شده است. هوش به دو نوع نظری و عملی قابل تقسیم است. هوش نظری برای شناخت روابط و واقعیتها بهکار میرود و هوش عملی، شناخت محیط زندگی و سازگاری با آن است.
در عرصة بیولوژی، از نظر فراوانی هوش، انسانها با توجه به سه عامل از یکدیگر متمایز میگردند:
-1 ساختمان مغز بهویژه چین خوردگیهای سطح خارجی آن.
-2 رشد و تکامل مغز در دوران کودکی و بلوغ.
-3 وقایع و امکاناتی که برای فرد پیش آمده است.
انسانها از نظر بهرة هوشی طبقهبندی شدهاند. از آنجا که مغز، سمبل هوش است و با (1013) سیناپس (اتصال عصبی) مشخص میشود که رقمی بسیار بزرگ است و رفتارهای متفاوت و غیرقابل پیشبینی ممکن است در هر انسانی بروز کند، و نیز بهخاطر عوامل وراثتی، محیطی و چگونگی رشد مغز، هیچ دو انسانی حتی دوقلوهای همسان، رفتار و اندیشة یکسانی ندارند و آدمیان از نظر فکر و هوش متفاوتند.
همچنین از عوامل مهم تمایز انسانها به لحاظ اندیشه و روان و استعدادها عامل جنسیت است. آیا هوش نیز با جنسیت ارتباط دارد؟ بین حجم و اندازه مغز با هوش چه رابطهای میتوان یافت؟
در زمینه هوش و جنسیت، سه نظریه مطرح است:
الف. نظریة «عدم تفاوت»
در این دیدگاه ادعا شده که بهرة هوشی زنان و مردان یکسان بوده و از برتری مختصر هوشی پسران بر دختران میتوان چشم پوشید، زیرا از شرایط محیطی و اجتماعی ناشی میشود.
ب. نظریة «نفی هوشِ زنان»
برخی در زمینة کاستی مغز و توان هوشی زن گفتهاند:
«زنان مغز ندارند. اگر سر کوچکشان را پر از مطلب کنیم از کار میافتد.»
«شناختهای فکری برای زن به بهای از دست دادن ویژگیهای زنانه پدید میآید. زنان با هوش، سترون (نازا) هستند و همه تأیید میکنند که زنِ باهوش، صفات و حالات مردانه دارد.»
«عدم رشد عقلی در برخی اندیشهها از بزرگترین نقطه ضعفهای شخصیت زن به حساب آمده است، امری که ناستواری و غیرقابل اعتماد بودن شخصیت زن به حساب آمده و سبب میشود دیر یا زود نتواند معنویات و کمالاتی را که بهدست میآورد، نگاه دارد. و بر اثر دخالتهای عاطفی عقل از مسیر خودش انحراف یابد.»
علیرغم اینکه کسانی معتقد به بهرههای هوشی نزدیک زن و شوهر هستند، دیگرانی میگویند:
«فقط زنانی که شوهران خود را با هوش میپندارند احساس نیک بختی دارند.»
دکتر پُل ژولیوس موبیوس مینویسد:
«ناتوانی ذهنی یا ضعف فکری زن نه فقط واقعیت، بلکه یک ضرورت است. مواهب فکری زن از مرد کمتر است و آنها را بسیار سریعتر نیز از دست میدهد. سر زن کوچکتر از مرد است و سر کوچک بهطور طبیعی مغز کوچک را جای میدهد و ضعف فکری، او را از استدلال دور میکند.»
اوگوست کنت، پدر جامعهشناسی جدید غرب و از برجستهترین مدافعان علوم تجربی و مخالفان مذهب نیز میگوید:
«مرد برای اندیشیدن ساخته شده است و زن برای دوست داشتن.»
پرودون از پدران سوسیالیزم مدرن معتقد است:
«زن، حد وسط میان مرد و دنیای حیوانی است و بهخودی خود، علت وجودی ندارد، زمانی که هوش خود را به کار گیرد، زشت، دیوانه و ایکبیری میشود.»
شوپنهاور میگوید:
«زن حیوانی است با گیسوان بلند و افکار کوتاه.»
ژان ژاک روسو، از برجستهترین نظریه پردازان دمکراسی و قرارداد اجتماعی در غرب نیز دربارة زن، چنین قضاوت میکند:
«تقریباً تمام دختر بچهها خواندن و نوشتن را با اکراه میآموزند، اما کاربرد سوزن را همیشه داوطلبانه یاد میگیرند... هیچ هنری را نه دوست دارند و نه یاد میگیرند و هیچ نبوغی هم ندارند.»
و نیچه فیلسوف بزرگ پستمدرن غرب معتقد است:
«وقتی زن دانشمند میشود، نشان آن است که در اندامهای تناسلی او اختلالی روی داده است.»
پُل بروکا میگوید:
«نباید از نظر دور داشت که زن بهطور متوسط، اندکی کم عقل و هوشتر از مرد است. ممکن است دربارة این تفاوت مبالغه شده باشد اما در هر حال، تفاوتی بسیار واقعی است. بنابر این میتوان فرض کرد که کوچکی مغز زن در عین حال، تابع کهتری جسمانی و کهتری فکری او است.»
هاولاک الیس اظهار میدارد:
«هزاران زن به نقاشی پرداختهاند، اما فقط مردان در این رشته نبوغ داشتهاند.»
ج. نظریة «تفاوت در توانمندیهای هوشی»
این دیدگاه، عامل جنسیت را در توانمندیهای هوشی مؤثر میداند و به امتیازات نسبی در عوامل هوشی اشاره میکند و آن را ناشی از عوامل زیستی و هورمونی و مسائل وراثتی و امور طبیعی مانند دیگر تفاوتهای موجود بین زن و مرد میداند اما در این نکته، افراط نمیکند. ضمن آنکه محیط و عوامل اجتماعی و فرهنگی را نیز در بروز استعدادها مؤثر میشمارد و بر نقش مسائل فیزیولوژیک بویژه هورمونی تأکید میورزد. تحقیقات در این زمینه، اصل تفاوت را منتهی بدون تعابیر اهانتآمیز و استنتاجهای افراطی، تأئید میکند:
1. جمجمه و مغز
جمجمه زن با جمجمه مرد متفاوت است. در همة نژادها استخوانهای جمجمة زنان نازکتر از مردان است و حجمی حدود 10 درصد کمتر از جمجمة مرد دارد، اندازة آن کوچکتر و وزن آن سبکتر است، اختلافات جنسی در قسمتهای مختلف جمجمه بهطور کامل مشهود است. نیز از نظر اندازة وزن مغز، دو جنس متفاوتند و حد متوسط آن در مردان در تمام سنین، زیادتر از وزن مغز زنهاست. از نظر حجم، مغز زنان حدود 150 سانتی متر مکعب و از نظر جرم، حدود 150 گرم کمتر از مردان است. در مورد سئوال ارتباط بین اندازة مغز و هوش روشن است که با قابلیتهای علمی امروز بشر نمیتوان در مورد وظایف هر سانتی متر مکعب مغز برآورد درستی ارائه نمود ولی «یک رابطه آماری بین جرم یا اندازة مغز و هوش وجود دارد» و اطلاعات موجود از رابطة درستی بین این دو حکایت میکند. بهنظر میرسد هرچه اندازة مطلق مغز بزرگتر باشد، تا حد معینی موجب هوش بیشتر میشود.
در عین حال برخی بر این باورند که وزن مغز گرچه راهنمای هوش است و فردی که وزن مغز آن از هزار گرم کمتر باشد، با اطمینان میتوان گفت از نظر هوش عقب است، ولی این به تنهایی کافی نیست. وزن مغز در افراد مختلف متفاوت است و بین 1100 گرم تا 1700 گرم نوسان دارد. وزن مغز زن باید به نسبت بدن خودش مقایسه شود تا نسبت آن از مردان نیز بیشتر شود.
2. رشد جسمی
سلولهای مغز تا زمانی که رشد جسمی ادامه دارد، به رشد خود ادامه میدهند. مجموعهای از عوامل، از جمله هورمونهای زنانه و تأثیر آنها بر مغز بهگونهای سامان یافتهاند که رشد جسمی جنس زن حدود 2 سال زودتر از مرد متوقف میگردد پس میتوان فرضیه تفاوت هوشی را از این نظر نیز مطرح ساخت که با زمان رشد بیشتر مغز در جنس مرد سازمان آن نیز پیچیدگی و کارآمدی فزونتری مییابد.
3. قشر مخ
میزان هوش بر اثر ساختمان سلولی و شیمیایی مغز افراد متفاوت میشود. لایة خارجی مغز نقش مهمی را در هیجان آدمی برعهده دارد. از آنجا که در این پدیدة روانی، زن و مرد متفاوتند و هیجانات در زن نمود بیشتری را نشان میدهد، میتوان دریافت که دو جنس از این نظر هم تفاوتهایی دارند. حواس پنجگانه نیز در قشر مغز جای دارند. این حواس در زن و مرد دارای تفاوتهایی است، و بهعنوان نمونه آستانه لمس و درد در زنان پایینتر است. به این ترتیب برخی از تفاوتهای درونی مغز بین دو جنس آشکار میشود و اگر توجه گردد میزان هوش با چینخوردگیهای سطح خارجی مغز مرتبط است، نقش جنسیتی را در آن نیز نمیتوان نادیده انگاشت.
اوگوست استریندبرگ دربارة حواس پنجگانه که در قشر مخ جای دارند و بهطور کلی دربارة دستگاه عصبی زن با نگرشی افراطی اظهار میدارد:
«پیچ و خمهای مغز زن کمتر از مرد است و مادة خاکستری مغز زن نیز سبکتر است. در مقابل، عصبهای زن، درست مثل بچهها قویتر است. در نتیجه زن میتواند بعضی از دردهای جسمانی را آسانتر از مرد تحمل کند. از نظر این نوع مقاومت، زن به افراد ابتدائی شباهت دارد و همین امر نشان میدهد که دستگاه عصبی او ابتداییتر است... حواس زن ضعیفتر از حواس مرد هستند. حس لامسه در زن به اندازة مرد، تکامل نیافته است. البته دست زن، حساس و با انعطاف است اما این امر بیشتر حاصل ذخیرة گستردهتر چربی در زیر پوست است. هرگز دست زنی یک آلت موسیقی را به مهارت دست مرد لمس نکرده است... انگشتان دستِ کدام زنی میتواند به آسانی مرد، حروف چاپی را جابهجا کند؟ دست کدام زنی میتواند بهخوبی مرد، لباس پشمی را رفو کند؟ هیچ تلگرافچی زنی نیست که بتواند با شنیدن، تلگرافی را بهخوبی و اطمینان یک تلگرافچی مرد دریافت کند. در مورد حس بویایی نیز از پژوهشهایی مقایسهای که آقایان نیکول و بای انجام داده و به «انجمن آمریکایی پیشرفت علم» عرضه کردهاند برمیآید که حس بویایی در مرد بسیار حساستر از زن است. مردان توانستهاند بوی اسید بروسیک محلول در مقدار آبی را احساس کنند که مقدار آن صد هزار برابر وزن اسید بوده است، اما زنان در محلول یک به نسبت بیست هزار دیگر آن را احساس نمیکنند. کتابهای آشپزی نیز فقط هنگامی اعتبار دارند که به امضای مردان باشند، زن بسیار به ندرت میتواند توجه خود را به موضوعی معین معطوف کند... فقدان دوراندیشی و تعادل در زنان نیز بهوفور در بسیاری از اعمال نسنجیده و در انجام جرمهایی آشکار میشود که آنان هیچگاه احتمال بروزشان را محاسبه نکردهاند.»
4. بهره هوش (ضریب هوشی)
نسبت سن عقلی فرد (که بهوسیله آزمون استاندارد بهدست آمده است) به سن واقعی وی ضرب در عدد 100، بهره هوشی نام دارد. در این زمینه نیز تفاوتهای جنسی مشاهده میشود. برای ضریب هوشی بالاتر از 140 که افراد بسیار پرهوش را دربر میگیرد، نسبت پسران به دختران 6 به 4 است. این نسبت برای کسانی که ضریب هوشی بالاتر از 180 را دارند و نزدیک به نابغه و نابغهاند، 7 به 3 است. یعنی بهرة هوشی در حد نوابغ در میان پسران 57 درصد و در میان دختران 43 درصد است. که خود تفاوت آشکاری را نشان میدهد.
مطالعهای که به کمک تست «موزانیک» روی صدهزار نفر دانشآموز فرانسوی به عمل آمد، گرچه ضریب هوشی دختران و پسران را نزدیک بهم نشان داد، ولی نتایج دو طرف معیار قابل توجه بودند. نمرات عدهای از پسران پایینتر از دخترانی بود که در بین همجنسان خود در ردة پایین طبقهبندی قرار داشتند، و در سوی دیگر معیار که ضرایب بالای هوشی را نشان میداد، بیشتر پسران مشاهده میشدند، و هر اندازه ضرایب بالاتر هوشی مورد توجه قرار میگرفت، بر درصد پسران افزوده میگشت.
براساس اینگونه آزمونها و نتایج میتوان برتری نوابغ جنس مرد را در انواع رشتههای علمی (شیمی، فیزیک، زیستشناسی، ریاضی و...) و هنری (نقاشی، مجسمهسازی، سینما) بهنحوی توجیه کرد.
5. رشد هوشی
در رشد هوشی نیز چنانچه تفاوتهای فردی دیده میشود، تفاوتهای جنسی هم قابل توجه است. تفاوت رشد هوشی دختر و پسر از دوران کودکی آغاز میگردد، و در 25 سالگی بالاترین نمرة هوشی در جنس مرد دیده میشود. گرچه پایینترین آنها نیز در میان همین جنس پیداست. این امر و نیز بررسی نمودار همبستگی بیشتر نمرات هوشی دختران و پراکندگی بیشتر رشد هوشی پسران را مینمایاند. از میان 5 پسر مورد آزمون 2 نفر به نمرة هوشی بیش از 170 دست یافتهاند، درحالی که از میان دختران هیچکدام نتوانستهاند نمرة 170 را کسب کنند.
2521191513963025211915139630
سن به سالسن به سال
تفاوتهای فردی در رشد هوشی
از 56 تحقیقی که در آمریکا انجام گرفته است نیز برتری هوشی پسران به اثبات میرسد در این بررسی گرچه در 3 مورد معدل دو جنس مشابه و یکسان مینمود، ولی در 28 مورد پسران بر دختران برتری داشتند، برتری دختران بر پسران 25 مورد بود.
6. خلا قیت و نبوغ
گرچه کسانی چون «بولدینگ» و «گوردون چایلد» بر این اندیشهاند که کشاورزی با کج بیل، ظروف سفالی، نخریسی، بافندگی و ساخت آسیا کشف زنان بوده است و نخستین بار آنان متوجه جوانه زدن غلات شدهاند و زمینه ایجاد رشتههای قابل توجهی از فنون و علوم را فراهم آوردهاند، ولی آنچه از تاریخ علم بهدست میآید و مشاهدات تجربی و تحقیقی آن را تأیید میکند، این است که در میان اکثر انواع پستانداران جنس نر بیشتر کارهای اکتشافی انجام میدهد و انسان نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد. اختراع ماشین چاپ، تلفن، اتومبیل، برق، هواپیما و... بهوسیله مردان انجام گرفته است، برای نخستین بار آنان پا به کرة ماه گذاشتند، پیوند قلب انجام دادند و رکوردهای ورزشی را شکستند. پیشگامی مردان در عرصههای مختلف علمی، هنری، سیاسی، اقتصادی و خلاقیتها مشاهده میشود. در معماری، نقاشی، موسیقی، سینما ادبیات و علوم گوناگون دیگر خلاقیت مردان را آشکارا میتوان دید. به گفتة «لومبروزو»، زنان کارهایی را ترجیح میدهند که به ابتکار فکری نیاز ندارد و بهنظر هاولاک الیس «هزاران زن به نقاشی پرداختهاند اما فقط مردان در این رشته نبوغ داشتهاند.»
لویی لوپرنس - رنگه نیز بر این عقیده است:
«از بین پیر کوری و ماری کوری، پیر کوری آفرینشگر است و با نبوغ خود قوانین جدید فیزیک را وضع میکند. ماری با خصوصیات دیگری میدرخشد: شخصیت و پشتکار استثنایی، دقت، شکیبایی... دختران، با هوش هستند، اما گویی فکر نو در سر ندارند.»
در زمینة خلاقیتهای ادبی نیز گرچه زنان درخشیدهاند، ولی از نظر کمیت و کیفیت، بهویژه آنجا که اوج نبوغ ادبی مطرح است، مردان از زنان برترند.
هاولوک الیس، از 1030 نابغه یا شخصیت برجستة علمی و جهانی مورد مطالعه در طول قرنها، تنها از 55 زن نام میبرد. کاتل، از بین هزار شخصیت برجسته که در آغاز قرن بیستم در دنیا زیستهاند، به 32 زن اشاره میکند، که 11 نفر آنها ملکههای کشورهای مختلف و 8 نفر آنها بهخاطر زیبایی و یا بدبختیشان مشهور بودهاند. در نشریه «مردان علم آمریکا» در برابر 247 مرد فقط 3 زن بهعنوان زن برجسته و مشهور ثبت شده است، در این نشریه درصد زنانی که در عرصههای علمی درخشیدهاند 4/7 درصد ثبت گردیده است، که تعداد آنها بر حسب علوم مختلف فرق میکند، و از 1/2 درصد در فیزیک به 22 درصد در روانشناسی میرسد.
در یک مطالعه بیوگرافیک که از قرن 7 تا 19 میلادی را در برمیگیرد و شرح حال 868 زن مشهور از 42 کشور مختلف را شامل میشود، برجستگی 337 نفر از آنها در زمینه ادبیات است. بالاترین درجة شهرت از آن زنانی است که نقش سیاسی ایفا کردهاند، و یا مادران، همسران و معشوقههای مردان بزرگ بودهاند، در این مطالعه، نوع دوستی، زیبایی، بدبختی و... از جمله معیارهای معروفیت در نظر گرفته شده است.
«از یک لحاظ کلی، نمیتوان منکر شد که زن، در مورد آنچه که به بزرگترین کارها خصوصاً خلاقیت هوشی و هنری، مربوط است، ضعیفتر و فروتر از مرد باشد. این مسأله در زمینة هنر بیشتر از زمینه علم یا تکنیک غافلگیر کننده است.»
مطالعات گوناگون دربارة فعالیت اکتشافی، حاکی از آن است که پسران از دختران بیباکتر و کنجکاوترند، و برای رسیدن به اهداف مطلوب انواع خطرها را به جان میخرند. و خلاقیت مردان بیش از زنان است گرچه محیط، آموزش و شیوة زندگی و فرهنگ حاکم بر جامعه در بروز خلاقیت نقش دارد، ولی وجود استعدادهای ذاتی مردان (که به زیست شیمیایی و ساختمان بدن آنها برمیگردد) غیرواقع بینانه بهنظر نمیرسد.
با این همه باید توجه داشت اظهار نظرهای مانند اینکه: «زنان در هیچ رشتهای شاهکاری نیافریدهاند»، «زن حتی گاز پانسمان را هم ابداع نکرده است»، «زن، مغز نیست فقط زهار است و بس»، افراطی مینماید. اگر زن هیچ خلاقیتی نداشته باشد، همین افتخار منحصر به فرد برای او بس است که آفرینشگر همة اندیشههای خلاق در طول تاریخ زیست آدمی است. و هر انسان نابغه و برجسته از وجود زن برخاسته و خون و شیر او تغذیه کرده و در دامن او پرورش یافته است. و نبوغ و همه کمالات خود را مدیون اوست، و هرگز نمیتواند این اصل زیستی آشکار را انکار کند، و خود را وامدار زن نداند.
7. حافظه
حافظه انواعی دارد؛ حافظه کوتاه مدت، دراز مدت، حافظه یا خاطرة شفاهی و فضایی، حافظه حادثهای (خاطره زمانها و مکانها و زمینههای خاص) و حافظه معنایی (دانش فارغ از محتوا دربارة واقعیتها، زبان یا مفاهیم مانند اینکه تهران پایتخت ایران است.) حافظه روشمندانه و حافظه نظرمندانه، و حافظه عادت و حافظه اطلاعاتی.
پویش خاطره (حافظه) بهطور معمول سه مرحله دارد، رمز شدن، انباشتن (یا تحکیم) و فراخوانی. برای اینکه یک خاطره جدید در حافظه دراز مدت بایگانی شود، به ساعتها یا روزها وقت نیازمند است و در مرحله انباشتن به سادگی میتواند پاک شود. در هر صورت بهنظر میرسد در زمینه حافظه، دختران بر پسران برتری دارند، براساس برخی گزارشات زنان دانشجو بهتر از مردان میتوانند اسامی افرادی را که برای لحظهای ملاقات کردهاند، بهخاطر آورند، و دختران در معلومات و حافظه و هوش اجتماعی از پسران جلوترند.
اوج حافظه در سنین 13 تا 16 سالگی است، دختران تا 14 سالگی برای حفظ مطالب توان و لیاقت بیشتری نسبت به پسران از خود نشان میدهند.
«در مورد گسترش خزانة لغات میتوان گفت که دختران در مقایسه با پسران، خزانة لغات خود را بیشتر گسترش میدهند، و این گسترش در لغات مربوط به رنگها، افزایش بیشتری دارد؛ زیرا معمولاً آنها به لباسها و یا فعالیتهایی که مستلزم استفاده از رنگهاست، علاقة بیشتری دارند؛ درحالی که خزانة لغات پسران در زمینة لغات عامیانه و فحش از دختران افزایش بیشتری دارد.»
در عین حال برخی گفتهاند:
«گرچه نخستین تحقیقات دربارة حافظه، برتری زنان بر مردان را نشان داده است، ولی این نتیجهگیری بر آمار مبتنی نیست. و در حافظه عددی، جملهای و اشکال هندسی، عدم اختلافات قابل توجه بین دو جنس مورد تأیید قرار گرفته است. از این گذشته، زنان در حافظه فوری بر مردان برترند و مردان در حافظه غیرفوری بر زنان برتری دارند.»
«متخصصان افزایش میزان هورمونهای زنانه نظیر پرژسترون و استرادیول (استروژن) در بدن خانمهای باردار را عامل اصلی افزایش یادگیری و عملکرد بهتر مغزی و حافظه میدانند. تأثیر اصلی این دو هورمون زنانه در قسمت هیپوکامپ است که در ایجاد و تداوم قوه حافظه نقش دارد.»
8. تواناییها و مهارتهای کلامی
در زمینه تفاوتهای جنسی نسبت به تواناییهای کلامی، بیشتر اندیشمندان بر این باورند که برتری اندک دختران بر پسران در گویش مورد تأیید است. این تفاوت از دوران نوزادی شکل میگیرد، در مرحله کودکی نسبت به تعداد یادگیری نخستین کلمات و ساختن جملهها و اَدای رسأ و روشن آنها، و میزان استفاده از کلمات، حفظ خزانه لغات، خواندن و خلاقیت کلامی، نوشتن و هجی کردن و نکات گرامری، دختران از پسران برتر بهنظر میرسند، آزمونهایی که دربارة استعمال زبان و مهارتهای کلامی است، این مطلب را تأیید میکند، و این امر در بازیها و دیگر رفتارهای آنها مشاهده میشود، دختران با استفاده از توانایی کلامی خود بیشتر به بازیهایی رو میآورند که بتوانند مهارتهای کلامی خود را در آن به کار گیرند، و پسران به حادثهجویی و بازیهای پرتحرک علاقه نشان میدهند. دختران پیش از آنکه بتوانند سخن بگویند به صحبتهای بزرگسالان توجه و واکنش بیشتری دارند، و بهطور کلی دختران در رشد زبان یک تا دو ماه از پسران جلوترند. اختلالات سخن گفتن میان آنان کمتر است و خواندن را زودتر از پسران میآموزند، و در دورة دبیرستان در آزمونهای دستور زبان دیکته و سیالی واژگان پیشرفتهترند. گذشته از این تعداد پسران مبتلا به عقبماندگی از نظر خواندن به 2 برابر دختران میرسد، و لکنت زبان در میان پسران بیش از دختران است. در این میان برخی گفتهاند:
«در حدود سن 6 سالگی میزان گویایی و ذخیره لغات پسران و دختران ابتدأ با هم برابر و سپس بر دختران پیشی میگیرند.»
گروهی نیز با توجه به تحقیقاتی نظر دادهاند که تفاوت در تواناییهای کلامی بین پسران و دختران در مقایسه با سه دهة گذشته کمتر شده است. و از این مطلب نتیجهگیری شده که ممکن است این تفاوت از عوامل محیطی و زمینههای فرهنگی ناشی شود و الگوهای جنسی زن و مرد که در آن خواندن کار زنانه دانسته میشد، به این ضعف انجامیده است. اینگونه اظهار نظرها با توجه به دلایل فراوانی که برای مهارتهای کلامی زنان وجود دارد چندان درست بهنظر نمیآید. و مواردی که در آن برابری دو جنس در این زمینه مشاهده گردد از حد استثنا فراتر نمیرود.
«بافتهای پیوندی اضافی مغز زنها که از میلیونها سلول پیوندی عصبی تشکیل شدهاند، بین مرکز احساسات و گفتار در مغز قرار گرفتهاند و باعث میشوند مهارتهای زبانی دخترهای کوچک قبل از پسرها توسعه یابد.»
مغز زن طوری سازمان یافته که بتواند بهطور مؤثرتر احساسات خود را ابراز کند، و از اینرو صحبت کردن از زن جدا نشدنی مینماید، مرد باید نخست دربارة احساساتش فکر کند و آن گاه سخن بگوید، در حالی که یک زن میتواند همزمان حس کند، بیندیشد و حرف بزند. بسیار اتفاق میافتد که زنی با صحبت کردن، کشف میکند که چه میخواهد بگوید مردها غالباً پیش از آنکه دربارة موضوعی حرف بزنند یا جوابی بدهند، یا تجربهای بهدست آورند، در آغاز بررسی میکنند و دربارهاش میاندیشند. و این پدیدهها از آن جاست که مرد یا زن میتواند بهطور همزمان دو نیمکرة مغزش را به کار گیرد. ولی مردان یا میتوانند از مهارتهای زبانی نیمکره چپ مغزشان استفاده کنند، و یا از مهارتهای معنایی و مشکلگشایی نیمکرة راست بهره ببرند. و در هر صورت این نکته مهم شایان توجه است که برتری زنان در تواناییهای کلامی، از حد سیالی کلام فراتر نمیرود.در درک کلامی و استدلال به آن (مانند قیاس کردن) دختران بر پسران برتری ندارند. در آزمونهای غیرکلامی تفاوت چشمگیری میان دختر و پسر بروز مییابد، و این تفاوت همواره (به جز آزمون رمزنویسی) به نفع پسرهاست.
همچنین آواگری و توانایی کلامی در دو سال نخست زندگی میتواند عامل پیشگویی مناسبی برای هوشبهر (بهرة هوشی) دختران در سالهای بعد باشد، زیرا هوش دخترها باثباتتر از پسرهاست، گرچه ممکن است با افزایش سن در دختران (و نیز در آغاز بزرگسالی) گاهی کاهش در هوشبهر آنان دیده شود. ولی رشد هوشبهر پسران همراه با افزایش سن بیشتر میشود، و جالب توجه است که با رشد هوشبهر هم پسران و هم دختران به خصوصیات مردانه گرایش بیشتری مییابند.
جدول زیر برخی از تواناییهای کلامی را در دختران و پسران مینمایاند که تفاوتها در آن قابل توجهاند:
9. هوش کلی (عوامل هوش)
این اصطلاح بهوسیله «اسپیرمن» به کار برده شد، تا توانایی یا ظرفیت کلی فرد (که از طریق مهارتهای خاص مانند مهارت ریاضی، مکانیکی و... بروز میکند) نشان داده شود، بنابراین هوش کلی همان عوامل هوش است که از مجموعه آزمونهای کلامی و غیرکلامی بهدست میآید، و شامل؛ توانایی عددی، روانی کلامی، حافظه، استدلال، درک روابط فضایی و سرعت ادراک میشود.
دربارة هوش کلی گرچه برخی نمرة هوشبهر زنان و مردان را تا حدود زیادی مشابه دانستهاند و گفتهاند که شواهدی مبنی بر اینکه از نظر هوش کلی یکی از دو جنس بر دیگری برتری داشته باشد، یافت نشده است و نابرابریهای خاص در بعضی از عوامل یکدیگر را خنثی و تعدیل میکنند ولی پیداست که بعضی از استعدادهای خاص در یکی از دو جنس قویتر و رشد یافتهتر از دیگری است. عواملی که تاکنون بررسی گردید (حافظه، استدلال، مهارتهای کلامی) این ادعاها را تأیید میکند. اضافه بر آن، در اینکه پسران بهطور نسبی در تجسم فضایی، استعداد مکانیکی، استدلال ریاضی و منطقی بر دختران برتری دارند، تردیدی وجود ندارد و برتری دختران نیز براساس گزارشها در عاملهای زیباشناسی (اشکال، رنگها، تصاویر)، تواناییهای کلامی (تعریف کلمات) مهارتهای یدی (دگمه کردن، نخ کردن)، اشتغالات اجتماعی (مشخص کردن سنین، انواع ظاهری) مورد تأیید است.
«به عقیدة استافورد برتری پسران از لحاظ عامل تجسم فضایی یک امر ارثی و مربوط به جنس افراد است. وی این نتیجه را از مطالعه همبستگیهای موجود بین مقادیر قدرت تجسم فضایی که دربارة 104 نفر از والدین و فرزندان آنها صورت گرفته، بهدست آورده است. هارتلاژ (نیز) به همین نتیجه رسیده است.»
ضعف زنان از لحاظ قدرت تجسم فضایی این مسأله را تأیید میکند که استعداد نقاشی زنان کمتر از مردان است، و بهویژه کمتر از مردان از استعداد فنی و تکنیکی برخوردارند. این مطلب بهوسیله آزمایش ساخت مجدد قطعات جدا شده و تست درک مکانیکی قابل مشاهده است. مردان در «آزمون میله و قاب» امتیاز بیشتری بهدست میآورند. این امر بدان معناست که آنان بیشتر از زنان به زمینه ناوابستهاند و در تفکر تحلیلی بهترند.
پس این نظریه که «آنچه زنان و مردان را متمایز میکند، مربوط به جزء فضایی - بصری آزمونهاست نه توانایی تحلیل کلی و عمومی آنها» صرف ادعاست و دلیل موجه ندارد. نیز روشن است که بهطور نسبی مردان از نظر تواناییهای ریاضی قویترند و این برتری در آزمونهایی که استدلال ریاضی، جای محاسبات ساده را میگیرد از حدود 11 سالگی نمایان میشود. این احتمال «که چون ریاضیات، موضوعی مردانه تلقی شده است، به همین دلیل دختران به سوی آن جذب نمیشوند و در عوض به زمینههای کلامی، از قبیل زبان و ادبیات روی میآورند» ادعایی نادرست و بیاساس بهنظر میآید. زیرا چگونگی استفاده از نیمکرههای مغز در دو جنس در این زمینه دلیل زیستی و علمی ارائه میدهد. به همین ترتیب در زمینه دقت، سرعت ادراک، جهتیابی، تخیل و رؤیا تداعی معانی، پدیدههای هنری (تئاتر، سینما، موسیقی)، تشخیص رنگها، و... نیز اختلافاتی بین دو جنس مشاهده میشود و بررسیهای به عمل آمده تأثیر عامل جنسیت را در هر یک از این امور نشان میدهد. از آنجا که نتایج بهدست آمده در برخی از اینها اطمینانآور نیستند.
10. شگفتی مغز آدمی
مغز انسان دارای ده میلیارد نرون و ده تریلیون بیت اطلاعات است. نرونها (سلولهای عصبی) عناصر فعال مغز به حساب میآیند. در ازای هر نرون مغزی حدود 10 سلول نوروگلی وجود دارد که شبکه دربرگیرنده را در معماری نرونها فراهم میآورد. هر نرون مغز بهطور متوسط بین هزار تا ده هزار اتصال عصبی با سایر نرونهای مجاور برقرار میکند. نیز آشکار گردیده که در ساختمان مغز مدارهای ظریف الکتریکی وجود دارند که از نظر اندازه بسیار کوچکاند و ابعاد معمولی آنها به یک ده هزارم سانتی متر میرسد از اینرو میتوانند بهطور سریع دادهها را پردازش کنند و پاسخهای دقیق ارائه دهند. افزایش این مدارها در حیوانات مختلف سازگار با سطح پیچیدگی و تکامل حیوان است. و بیشترین افزایش مطلق و نسبی آن در انسان مشاهده میشود.
شمار بزرگی از حالات مغزی وجود دارد که انسان در طول تاریخ زندگی خود وارد آنها نشده، و حتی بهطور گذرا نیز آنها را لمس نکرده است. این رقم از همه ذرات بنیادی جهان (الکترونها و پروتونها) بهمراتب بیشتر میشود و بهخوبی میتواند غیرقابل پیشبینی بودن رفتار آدمی را توجیه کند و با توجه به آن بافت نظم و قاعده در رفتار انسانی جای شگفتی دارد و هیچ دو انسانی همانند یکدیگر نمیتواند باشد. از این دیدگاه هر انسانی از دیگری متفاوت و به واقع منحصر به فرد است، و حیات هر کس مقدس شمرده میشود.
هورمونهای جنسی نر در آغاز رشد هوشی را آسان میسازد و تجویز آندروژنها به افرادی که از نظر وراثت مادهاند، بهرة هوشی آنها را به میزان قابل توجه از بهرة هوشی میانگین افراد ماده طبیعی، بالا میبرد. «دیوید کسلر» میگوید:
«یافتههای ما مؤید همان چیزی است که شاعران و داستاننویسان غالباً ادعا کردهاند و مردم عامی مدتهاست معتقدند و آن، این است که مردها نهتنها رفتاری متفاوت با زنان دارند بلکه به صورتی متفاوت میاندیشند.»
همچنین این ادعا که «پردازش اطلاعاتی و فکری و ذهنی زن و مرد خیلی متفاوت است» نادرست بنظر میرسد.
پینوشتها :
. لین و لین: بافتشناسی، ترجمه محبوبة آروند، چاپ سوم، انتشارات آستان قدس رضوی، 1366، ص 785.
- دیوید ام. ا وریک: انتخاب جنسیت فرزند، ترجمه عبدالخلیل حاجتی، چاپ 14، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1376، ص 65.
. مارگارت لی روی: سقط جنین، ترجمه پرویز پهلوان، چاپ اول، نشر البرز، 1377، ص 29.
. جان سی. هاربرت: مشاور پزشکی خانواده، ترجمه اسماعیل عبدالرحیم کاشی، انتشارات ققنوس، 1376، ص 399.
. فیزیولوژی بدن انسان، ج 2، ص 480.
- ویلیام اف، گانونگ: کلیات فیزیولوژی پزشکی ج 2، ترجمه فرخ شادان، چاپ اول، شرکت سهامی چهر، 1363، ص 815.
. آرتور گایتون و جان هال: فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ترجمه فرخ شادان.
. انتخاب جنسیت فرزند، ص 65.
. بادانتر الیزابت، زن و مرد، ترجمه سرور شیوا رضوی، چاپ اول، انتشارات دستان و هاشمی، 1377، ص 60.
. سوسن سیف و همکاران، روانشناسی رشد (1)، انتشارات سمت، 1373، ص 287.
. اصول طب داخلی هاریسون (1987): غدد درون ریز، ترجمه ابراهیم سیوانی، 1366، ص 528.
. دیوید روبن و همکاران: دانستنیهای زناشویی، ترجمه کیومرث دانشور، چاپ دوم انتشارات کوشش، 1377، ص 25.
. میشا بریان. ل و همکار: روانشناسی بزرگسالان، ترجمه حمزه گنجی و همکاران، انتشارات اطلاعات، 1371، ص 150.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 784.
. سیروس ایزدی: بحرانهای زندگی زن، انتشارات چهر، 1356، ص 62.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها (1992)، ترجمه عباس ادیب، چاپ اول، نشر البرز، 1373: ص 822.
. فرنچ، مارلین، جنگ علیه زنان، ترجمه توراندخت تمدن (مالکی)، چاپ اول، انتشارات علمی، 1373، ص 2 - 41.
. روژه پیره: روانشناسی اختلافی زن و مرد، ترجمه حسین سروری، انتشارات جانزاده، 1370، ص 107.
. هانا استون و همکار: پاسخ به مسائل جنسی و زناشویی، ترجمه طرزا اخوان، انتشارات گلشایی، 1370، ص 216-17.
. هارولد کاپلان و همکار: خلاصه روان پزشکی ج 3 (علوم رفتاری - روان پزشکی بالینی) ترجمه نصرا آزاده، ص 18.
. سقط جنین، ص 24.
. بحرانهای زندگی زن، ص 29.
. دانستنیهای زناشویی، ص 71 - 170.
. فیزیولوژی انسان ج 3، ص 41 - 1639.
. فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 1531.
. محمد حسن امیرتیموری، زمینه زیستشناختی روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی، 1376، ص 322 و 27 - 325.
. فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 2 - 1500.
. غدد درون ریز، ص 485.
- زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 392.
. غدد درون ریز، ص 277 و 495.
- زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 93 - 392.
- روانشناسی رشد (2) ص 9 - 68.
- زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 93 - 392.
. فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 1578.
. غدد درون ریز، ص 132.
. فیزیولوژی انسانی ج 3، ص 1551.
. فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 1503.
. فیزیولوژی انسانی ج 3، ص 1551.
. همان، ص 1504.
. سکلتون و همکار: تفاوتهای فردی، ترجمه یوسف کریمی و همکار، چاپ اول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371، ص 148.
- فیزیولوژی غدد مترشح داخلی، ص 139.
- روانشناسی رشد (1)، ص 343.
- زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 393.
. جنگ علیه زنان، ص 41.
. اصول طب داخلی هاریسون (1991): بیماریهای خون و سرطانشناسی، ترجمه محمدرضا اسدی، 1370، ص 235.
. آرتور گایتون: فیزیولوژی پزشکی ج 3، ترجمه فرخ شادان، چاپ اول، شرکت سهامی چهر، 1372، ص 1724.
. علی قائمی: دنیای نوجوانی دختران، چاپ اول، انتشارات امیری، 1370، ص 396.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 393.
. اطلاعات علمی، سال 13، ش 10، ص 6.
. آرتور گایتون: فیزیولوژی بدن انسان ج 1، ص 498.
. اصول طب داخلی هاریسون (1987): اختلالات سیستم ایمنی بافت همبند و مفاصل و... ترجمه عزتی، 1366، ص 3 - 92.
. فیزیولوژی انسانی ج 3، ص 1551.
. جانگری، روشهای پیشرفته روابط زناشویی، ترجمه فرشته صالحی، چاپ اول، انتشارات آبتین، 1375، ص 322.
. دکتر سلاتر، اثر هورمونهای جنسی بر رفتار، ترجمه عباس جعفری نژاد، چاپ اول، انتشارات گام، 1363، ص 47 و 54.
. پروین بیرجندی، روانشناسی رفتار غیرعادلی (مرضی) چاپ چهارم، 1362، ص 365.
. کوت هورین: آیا به راستی مردان از زنان برترند، ترجمه محمود بهزاد، انتشارات رودکی، ص 135.
. دانستنیهای زناشویی، ص 84 - 283.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 1310.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 18 - 816.
. رابرت گیلر و کتی ماتیوز: شناخت و درمان طبیعی بیماریها، ترجمه بابک شهبازیان، نشر گفتار، 1376، ص 11 - 510.
. فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 1545 و 1523 و 1578.
. حسین حکمت و همکاران: استخوانشناسی، موسسه نشر جهاد، ص 236 و 238.
. فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 1545 و 1523 و 1578.
. فیزیولوژی انسانی ج 3، ص 1575
. فیزیولوژی پزشکی ج 2، ص 1522 و 1545.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 98 - 397.
. اصول طب داخلی هارسیون 1991: تشخیص افتراقی بیماریهای شایع، ترجمه مهرداد اصلاحی، 1371، ص 187.
. غدد درون ریز، ص 132 و 38 - 537.
. آزاده امینپور و همکار: اصول علم تغذیه، چاپ اول، شرکت سهامی انتشار، 1363، ص 307.
. تندرستی و زنانگی پایدار در میانسالی، 58.
. فیزیولوژی انسانی، ج 3، ص 1578.
. آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 32.
. جورج سامرویل، دایرةالمعارف پزشکی، ترجمه و نکارش، مهرداد نوین، چاپ اول، 1363، ص 933 و 935.
. دانستنیهای زناشویی، ص 92 - 291.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 841.
. روانشناسی زنان، ص 32 - 131.
. فیزیولوژی پزشکی ج 2، ص 1578.
. دانستنیهای زناشویی، ص 283.
. اثر هورمونهای جنسی بر رفتار، ص 51 - 49.
. اصول علم تغذیه، ص 288.
. اثر هورمونهای جنسی بر رفتار، ص 51 - 49.
. اسرار مغز آدمی، ص 19 - 18.
. غدد درون ریز، ص 528 و 34 - 533.
- زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 397.
. فیزیولوژی انسانی ج 3، ص 81 - 1579.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 824.
. بیماریهای خون و سرطانشناسی، ص 413.
- تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 45.
. سقط جنین، ص 31.
. آسیبشناسی روانی (2)، ص 300 - 299.
- تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 825.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 55 - 350.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 323 و 401.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 1، ص 459.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 1، ص 433.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 55 - 350.
. اثر هورمونهای جنسی بر رفتار، ص 71 و 78.
. اسرار مغز آدمی، ص 22 - 121.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 1، ص 766.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 4 - 103.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 1، ص 766.
. ژانت هاید: روانشناسی زنان، ص 246.
. اتوکلاین برگ: روانشناسی اجتماعی ج 1، ترجمه علی محمد کاردان، چاپ نهم، نشر اندیشه، 1368، ص 15 - 314.
. سید غلامرضا میرحسینی، اصول اپیدمیولوژی و مبارزه با بیماریها، نشر ژرف، 1375، ص 37.
. اطلاعات علمی، سال 13، ش 10، ص 6.
. ریچارد آتکینسون و همکاران: زمینه روانشناسی ج 1، ترجمه براهنی و همکاران، ص 165 و 172.
. اصول علم تغذیه، ص 59.
. آلیس، فاینستاین، چه وقت به پزشک مراجعه کنیم، ترجمه رشاد مردوخی، چاپ اول، نشر نی، 1375، ص 29.
. حسین لطفآبادی، روانشناسی رشد، (2) (نوجوانی، جوانی و بزرگسالی)، انتشارا سمت، 1378، ص 170.
. موریس دوبس و هانری پیرون: روانشناسی اختلافی، ترجمه محمد حسین سروری، انتشارات مترجم، 1362، ص 144.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 15.
- آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 81.
. روانشناسی بزرگسالان، ص 85.
- تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 35.
- اختلالات سیستم ایمنی بافت همبند و مفاصل و... ص 3 - 92.
. دانستنیهای زناشویی، ص 310.
. اصول اپیدمیولوژی و مبارزه با بیماریها، ص 37.
. برای اطلاع بیشتر در این زمینه رجوع کنید به بخش مربوط به آسیبشناسی بدنی و بیماریها.
. خلاصه روان پزشکی ج 1، ص 434.
. روانشناسی رشد (2)، ص 249.
. محمدرضا یزدیان: فیزیولوژی علمی دانشگاهی ج 1، (آزمایشهای خون)، چاپ اول، مؤسسه انتشاراتی امید، 1375، ص 87.
. بیماریهای خون و سرطانشناسی، ص 17.
. همان، ص 1310.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 13.
. سرژهرک برگ و همکاران، تغذیه و بهداشت عمومی ج 2، ترجمه سیدعلی کشاورز، دانشگاه تهران، 1374، ص 181.
. تغذیه و بهداشت عمومی، ج 2، ص 167.
. چه وقت به پزشک مراجعه کنیم، ص 29.
. مشاور پزشکی خانواده، ص 377.
. مینو فروزانی، تغذیه در دوران باردهی، شیردهی، شیرخواری و کودکی، چاپ اول انتشارات چهر، 1371، ص 5 - 94.
. مبانی علمی غذا درمانی و رژیمهای غذایی، ص 354.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 982.
. تشخیص افتراقی بیماریهای شایع، با نگرش بالینی، ص 341.
. تشخیص افتراقی بیماریهای شایع، ص 341.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 668.
. مبانی علمی غذا درمانی و رژیمهای غذایی، ص 413.
. سیداحمد نصرتی، درسنامه بیماریهای کودکان، چاپ اول، موسسه فرهنگی انتشاراتی راستان و تیمورزاده، 1375، ص 691.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 665.
. نرمان ل. مان: اصول روانشناسی ج 1، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچی، چاپ 13، انتشارات امیرکبیر، 1375، ص 177.
. اسرار مغز آدمی، ص 74 - 171.
. ژانت هاید: روانشناسی زنان، ص 187.
. استیون رز، مغز به مثابه یک سیستم، ترجمه احمد محیط و همکار، نشر قطره، 1368، ص 71 و 269.
- پروین رستمی، فیزیولوژی اعصاب و غدد درون ریز (دستگاههای ارتباطی)، انتشارات اطلاعات، 1378، ص 319.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 92 - 189.
. روانشناسی تفاوتهای فردی، ص 199.
. رادنی رودس و همکار: فیزیولوژی بدن انسان ج 1، ترجمه حمیده علمی غروی و همکار، 1376، ص 384.
. آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 88.
. سیامک خدارحیمی و همکاران: روانشناسی زنان، ص 34 - 133.
. علی اکبر شعارینژاد: روانشناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، انتشارات پیام آزادی، 1373، ص 251.
- جانگری: مریخیها و ونوسیها (شروع دوباره) برگردان مهدی قراچه داغی، انتشارات البرز، 1377، ص 85 - 284.
. آر. جوزف: نیمکره راست و ذهن ناهشیار (کشف غریبه درون)، 1378، ص 58 - 157.
. زمینه زیستشناختی روانشناسی، ص 2 - 31.
. رجوع کنید به بخش آسیبشناسی روانی.
. مغز و ذهن (قدم اول)، ص 9 - 37.
- جودیث هوپر و همکار: جهان شگفتانگیز مغز، ترجمه ابراهیم یزدی، چاپ اول، انتشارات قلم، 1372، ص 242.
. برای آگاهی در این زمینه رجوع کنید به: جهان شگفتانگیز مغز، ص 23، 80، 91، 76، 13، 33، 72، 34، 40، 37.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 85.
. سیامک خدارحیمی و همکاران، روانشناسی زنان، ص 133.
. روانشناسی اختلافی، ص 46 - 145.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 55.
. همان، ص 50 - 146.
. پرفسور حسین حکمت و همکاران: استخوانشناسی، 4 - 2.
. همان، ص 15 - 14.
. آناتومیگری (1981): استخوانشناسی، ترجمه فرهاد سمیعی، چاپ اول، 1361، ص 25 و 13.
. آناتومیگری، ص 315، 220، 309، 191.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی، ج 2، ص 718.
. فاکس و ماتیوس: فیزیولوژی ورزش ج 2، ترجمه اصغر خالدان، چاپ دانشگاه تهران، 1372، ص 553.
. حسین سَنَدگل: فیزیولوژی ورزش، ج 1، ص 504.
. پاول هنری ماسن و همکاران: رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، چاپ دوم، انتشارات مرکز، 1370، ص 537.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 45.
. آناتومی به زبان ساده، ص 38 - 137 و ص 129.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی ج 2، ص 2 - 801.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 685.
. آندرولی و همکاران: مبانی طب سیسیل (بیماریهای کلیه)، ترجمه واحدی، 1373، ص 2 - 20.
. مبانی طب سیسیل: بیماریهای کلیه، ص 7 - 66 و 70 - 69 و 8 - 57.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 707.
. چه وقت به پزشک مراجعه کنیم، ص 82 - 280.
. تشخیص و درمان طبی بیماریها، ص 21 - 720.
. رشد و شخصیت کودک، ص 353.
. دنیای نوجوانی دختران، ص 307.
. نیمکرة راست و ذهن ناهشیار، ص 156.
. سیامک خدارحیمی و همکاران: روانشناسی زنان، ص 134.
. بنوات گری: زنان از دید مردان، ترجمه محمدجعفر پوینده، چاپ اول، انتشارات جامی، 1377، ص 69 - 168.
. درسنامه بیماریهای کودکان، ص 691.
. محمدرضا شرفی: مراحل رشد و تحول انسان، چاپ سوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368، ص 107.
. حسن احدی و همکار: روانشناسی رشد (مفاهیم بنیادی در روانشناسی کودک)، 1373، ص 185.
. ژانت هاید: روانشناسی زنان، ص 11 - 110.
. ژان لوک داریگل: بهداشت و زیبایی مو، ترجمه ساعد زمان، چاپ اول، انتشارات ققنوس، 1373، ص 23.
. کلیات فیزیولوژی پزشکی ج 2، ص 801.
. درسنامه بیماریهای کودکان، ص 691.
. روانشناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، ص 25.
. مارک آنده بلوش: رشد روانی - عاطفی کودک، ترجمه فرشتة توکلی، چاپ اول، 1377، ص 86 - 185.
. روانشناسی اجتماعی ج 1، ص 317.
. محمدعلی سادات: خصوصیات روح زن، چاپ سوم، نهضت زنان مسلمان، 1361، ص 6 و 13.
. دنا کرولی: روانشناسی افسردگی زنان، ترجمه بهزاد رحمتی، چاپ اول، انتشارات زریاب، 1375، ص 27.
. روانشناسی زنان، ص 40 - 39.
. روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر ج 2، ص 24 - 423.
. تفاوتهای فردی، ص 44 - 143.
. روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر ج 2، ص 24 - 423.
. روانشناسی افسردگی زنان، ص 5 - 23.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 92.
. اَن دیکسون: قدرت زن مؤثرترین شگردهای قاطعیت، ترجمه توران تمدن (مالکی) چاپ اول، نشر البرز، 1373، ص 227.
. روشهای پیشرفته روابط زناشویی، ص 22 - 321.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 92.
. علی اسلامی نسب بجنوردی: بحران خودکشی، چاپ اول، انتشارات فردوس و مجید، 1371، ص 89، 4 - 93 و 99 و 101.
. روانشناسی رشد (مفاهیم بینادی در روانشناسی کودک)، ص 45.
. ژانت هاید: روان شناس زنان، ص 122، 1 - 90 و 238.
. رشد و شخصیت کودک، ص 167.
. روانشناسی رشد کودک از دیدگاه معاصر ج 2، ص 191.
. حسین نجاتی: روانشناسی نوجوانی (چگونگی رفتار با نوجوانان) ص 29.
. دنیای نوجوانی دختران، ص 108.
. روانشناسی نوجوانی، ص 134.
. آرتورت، جرسیلد: شناخت خویشتن، ترجمه محمد نقی براهنی و علامحسین ساعدی، 1343، ص 89.
. ژانت هاید: روانشناسی زنان، ص 132.
. روانشناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، ص 4 - 53.
. روانشناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، ص 25.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 78.
. روانشناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، ص 90 - 89.
. انجمن روان پزشکی آمریکا: راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی ج 1 و 2، ترجمة محمد رضا نیکخو و همکاران، چاپ اول، انتشارات سخن، 1374.
. تیموتی کاستلو و همکار: روانشناسی نابهنجاری، ترجمه نصرت ا پورافکاری، چاپ اول، انتشارات آزاده، 1373.
. اسکات، کی و گبرگ: مداوی روان، ترجمه بهداد بسیجی، چاپ اول، نشر اوحدی، 1376.
. هارولد کاپلان و بنیامین سادوک: خلاصه روان پزشکی، ج 4.
. مولف، شناخت و سنجش هوش و استعداد تحصیلی، چاپ اول، انتشارات دکتر فاطمی، 1361، ص 7.
. همان، ص 13 - 11.
. همان، ص 14.
. همان، ص 15.
. همان.
. کارل ساگان، اژدهای بهشتی، ترجمه عبدالحسین وهابزاده، چاپ اول، انشتارات اترک، 1368، ص 3 - 62.
. شناخت و سنجش هوش و استعداد تحصیلی، ص 15.
. اژدهای بهشتی، صص 3 - 62.
. شناخت و سنجش هوش و استعداد تحصیلی، ص 15.
. روژه پیره، روانشناسی اختلافی زن و مرد، ترجمه محمدحسین سروری، انتشارات جانزاده، 1370، صص 3 - 52، 48 و 104.
. بنواتگری: زنان از دید مردان، ترجمه محمدجعفر پوینده، چاپ اول، انتشارات جام، 1377، ص 227.
. همان، صص 30 - 229.
. محمدعلی سادات: خصوصیات روح زن، چاپ سوم، نهضت زنان مسلمان، 1361، صص 8 - 67 .
. همان، ص 65.
. نیل کلارک وارن، در جستجوی عشق زندگی، ترجمه مهدی قراچه داغی، چاپ اول، نشر اوحدی، 1377، ص 48.
. حسین نجاتی، روانشناسی زناشویی، چاپ اول، انتشارات بیکران، 1376، ص 52.
. زنان از دید مردان، صص 8 - 97.
. آناتومی گری (1981)؛ استخوانشناسی، ترجمه فرهاد سمیعی، چاپ اول، انتشارات شرکت سهامی چهر، 1361، صص 195 - 239.
. حسین حکمت و همکاران، استخوانشناسی، مؤسسه نشر جهاد، ص 374.
. جواد فیض، مغز کودک من، چاپ اول، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، معاونت پژوهشی، 1373، ص 31.
. اژدهای بهشتی، صص 4 - 53.
. همان، ص 56.
. اژدهای بهشتی، صص 4 - 53.
. همان، صص 6 - 55.
. اسرار مغز آدمی، ص 173.
. مغز کودک من، ص 27.
. همان، ص 31.
. نرمان ل. مان، اصول روانشناسی ج 1، ترجمه و اقتباس: محمود ساعتچی، چاپ دوازدهم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1375، ص 229.
. اصول روانشناسی، ج 1، ص 423.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 85.
. اصول روانشناسی، ج 1، صص 27 - 125.
. سیامک خدا رحیمی و همکاران، روانشناسی زنان، چاپ اول، انتشارات مردمک، 1377، ص 133.
. شناخت و سنجش هوش و استعداد تحصیلی، ص 15.
. زنان از دید مردان، صص 69 - 168.
. اصول روانشناسی ج 1، ص 612.
. موریس دوبس و هانری پیرون: روانشناسی اختلافی، ترجمه محمد حسین سروری، انتشارات مترجم، 1362، ص 146.
. همان، صص 46 - 145.
. سوسن سیف و همکاران، روانشناسی رشد (1)، چاپ سوم، انتشارات سمت، تهران، 1375، ص 19.
. روانشناسی اختلافی، ص 145.
. آندره میشل، جنبش اجتماعی زنان، ترجمه هما زنجانیزاده، چاپ دوم، نشر نیکا، 1377، ص 24.
. کوت هورین، آیا به راستی مردان از زنان برترند، ترجمه محمود بهزاد، انتشارات رودکی، ص 108.
. ماهنامه اطلاعات علمی، سال سیزدهم، شماره 10، ص 6.
. زنان از دید مردان، ص 104.
. همان، ص 97.
. همان، ص 94.
. همان، ص 104.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 63.
. همانجا، صص 1 - 60.
. همان، ص 62.
. ای میویس هترنیگتون و همکار، روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر، ج 2، ترجمه جواد طهوریان و همکاران، چاپ اول، انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس، 1373، ص 319.
. روانشناسی زنان، ص 109.
. زنان از دید مردان، ص 90.
. همان، ص 78.
. همان، ص 82.
. همان، ص 167.
. جودیت هوپر و دیک ترسی، جهان شگفتانگیز مغز، ترجمه ابراهیم یزدی، چاپ اول، انتشارات قلم، 1372، صص 77 - 376.
. ناحیه اسب آبی یا هیپوکامپوس، ساختمان عصبی خمیدهای است بهطور عمده از ماده خاکستری ساخته شده و در کف شاخ میانی بطن طرفی مغز قرار دارد.
. علی قائمی، دنیای نو جوانی دختران، چاپ اول، انتشارات امیری، 1370، صص 180 و 58.
. روانشناسی زنان، ص 108.
. روانشناسی اجتماعی، ج 1، ص 316.
. روانشناسی رشد (1)، ص 292.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 55.
. مجله ایران جوان - شمارة 131 - صفحة 31.
. روانشناسی اختلافی، ص 47 - 146.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 50.
. روانشناسی رشد(1)، ص 340
. حسین نجاتی، روانشناسی رشد (از کودکی تا نوجوانی)، چاپ اول، مؤسسه مهشاد، 1371، ص 160.
. روانشناسی رشد (1)، ص 340.
. آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 103.
. اصول روانشناسی ج 1، ص 153.
. سیامک رضا مهجور، روانشناسی بازی، چاپ اول، نشر راهگشا، 1370، صص 44 - 243.
. سیامک خدارحیمی و همکاران: روانشناسی زنان، ص 102.
. روانشناسی رشد (1)، ص 239.
. روانشناسی اجتماعی، ج 1، ص 315.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 50.
. سکلتون و همکاران، تفاوتهای فردی، ترجمه یوسف کریمی و فرهاد جمهری، چاپ اول، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371، ص 139.
. روانشناسی اجتماعی، ج 1، ص 315.
. جان گری، روشهای پیشرفته روابط زناشویی، ترجمه فرشته صالی، چاپ اول، انتشارات آبتین، 1375، ص 96.
. همان، ص 98 و 94.
. جان گری، مردان مریخی زنان ونوسی، ترجمه لوئیز عندلیب و اشرف عدیلی، نشر سیمرغ، 1376، ص 76.
. تفاوتهای فردی، ص 139. - روان شناسی زنان، ص 102. - آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 105. - روانشناسی اختلافی، صص 47 - 146.
. روانشناسی زنان، ص 91.
. روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر، ج 2، ص 40.
. آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 105.
. اصول روانشناسی، ج 1، ص 646.
. همان، ج 1، صص 63 - 261 و 267.
. تفاوتهای فردی، ص 138.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 104.
. همان، ص 54.
. همان، صص 49 و 104.
. همان، ص 50.
. همان، ص 49.
. در این تست از شخص مورد آزمون خواسته میشود که با استفاده از یک اهرم، درحالی که قاب تغییر جهت میدهد و کج میشود، میله را به حالت قائم درآورد. آزمودنی باید وضعیت قاب را نادیده بگیرد و فکر خود را روی میله متمرکز کند. (تفاوتهای فردی، صص 42 - 141.
. تفاوتهای فردی، صص 42 - 141.
. همان جا.
. همان، ص 139.
. روشهای پیشرفته روابط زناشویی، ص 95.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 54.
. ژانت هاید، روانشناسی زنان، ترجمه بهزاد رحمتی، چاپ اول، انتشارات لادن، 1377، ص 156.
. روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص 104.
. همان، صص 7 - 56.
. همان، صص 3 - 62.
. همان، صص 2 - 41 و 104.
. اژدهای بهشتی، ص 68.
. همان، ص 62.
. همان، ص 4 - 62.
. آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص 98.
. همان، ص 96.
. مردان مریخی زنان ونوسی، ص 76.
این مقاله تلخیصی از مجموعه مقالاتی است که در کتاب «زن در نگاه علم» بزودی توسط بنیاد پژوهشهای آستانقدس رضوی منتشر خواهد شد. این کتاب در همین نشریه، تفصیلاً معرفی شده است.