عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا
مفهوم تبلیغ
«تبلیغ»، واژهای عربی است که معادل انگلیسی آن «پروپاگاندا» است. اما بایدتوجه داشت که مفهوم تبلیغ، در فرهنگ اسلامی، با مفهوم تبلیغ در فرهنگ امروز غرب،کاملا متفاوت است. تبلیغ در عرف امروز غرب، دروغپردازی به انگیزه فریب دهی و همراهسازی افکار عمومی است.
شهید مطهری(ره) تفاوت معنای تبلیغ از نظر قرآن و در عرف امروز را چنین بیانمیکند: «بدبختانه این کلمه در عرف امروز، سرنوشت شومی یعنی منحوس پیدا کرده بهطوری که امروز در عرف ما فارسی زبانها تبلیغ یعنی راست و دروغ جور کردن و در واقعفریبکاری و اغفال. برای به خورد مردم دادن یک کالا، مفهوم اغفال به خودش گرفتهاست و لذا گاهی که کسی دربارة موضوعی صحبت میکند، وقتی میخواهد بگوید اینهااساسی ندارد، میگوید: آقا اینها همه تبلیغات است».
دهخدا میگوید: «رساندن عقاید دینی یا غیر اینها با وسایل ممکنه»
در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن» پس از نقل آرای اهل لغت دربارة مفهومتبلیغ و ابلاغ، مینویسد: «رأی تحقیقی دربارة معنای مادة تبلیغ این است که: تبلیغهمان ایصال و رساندن است، لکن نه هر ایصال و رساندنی، بلکه حد اعلای آن را ابلاغگویند. در تمامی کاربردهای واژة ابلاغ، این خصوصیت لحاظ شده است».
شهید مطهری دربارة تفاوت دو واژة «ابلاغ» و «ایصال» میفرماید: «تبلیغ باوصل و ایصال معنای نزدیک دارد. ما در زبان عربی، کلمة ایصال داریم، کلمة ابلاغ همداریم. در فارسی در معنای این هر دو، رسیدن و رساندن به کار برده میشود ولی در عربیایصال را به جای ابلاغ نمیشود به کاربرد. ایصال، معمولاً در مورد رساندن چیزی به فکر وروح و قلب کسی به کار میرود و لذا محتوای ابلاغ نمیتواند یک امر مادی و جسمانیباشد، حتماً یک امر معنوی و روحی است؛ یک فکر و یک احساس است».
تبلیغ از واژههایی است که در قرآن کریم کاربرد فراوان دارد، قرآن این واژه را درمواردی به کار میبرد که هدف آن رسانیدن یک پیام مقدس میباشد.
(أُبَلِّغُکُمْ رِسَـلَـتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ)
بنابراین، این واژه در قرآن از قداست خاصی برخوردار است؛ از طرفی،اساسیترین وظیفة انبیا در قران کریم، ابلاغ و رساندن پیام الهی ذکر شده است.
(مَّا عَلَی الرَّسُولِ اءِلاَّ الْبَلَـغُ )
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: «آنگاه که در عصر جاهلیت، بیشترمردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و در برابر او به خدایاندروغین روی آوردند و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا کرد،خداوند، پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه، متناسب با خواستههای انسانها،رسولان خود را پیاپی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جوید و نعمتهایفراموش شده را به یاد آورند».
عناصر تبلیغ
تبلیغ، از چهار عنصر تشکیل شده است:
1. پیام.
2. پیام رسان.
3. ابزارهای پیام رسانی.
4. روش پیام رساندن به مردم.
هر یک از این عناصر باید دارای خصوصیاتی باشد تا تبلیغ، موثر افتد و پیام، بهنحو احسن به مردم برسد و مردم را جذب نماید.
در نهضت عاشورا - که نهضتی جاودان است - این عناصر نیز دارای خصوصیاتیجاودانه میباشد، خصوصیاتی که از منبع وحی سرچشمه میگیرد؛ چرا که عاشورا و قیامامام حسین(ع) متصل به وحی است. عاشورا حادثهای نبود که منحصر به روز دهم محرمسال 61 قمری باشد، بلکه نهضتی است جاوید.
آری، صحرای کربلا به وسعت تاریخ است و قافلة کربلائیان در مسیر تاریخ درحرکت است تا زمانی که درگیری حق و باطل ادامه دارد و جملة: «انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» نشانهای از تداوم این نبرداست و این تفسیری است بر شعار:«کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا»، و این شعاری استکه نشاندهنده تداوم عاشوراست تا در همه جا و همیشة تاریخ، هر آرزومندی آرزو کندکهای کاش! در کربلا همراه یاران امام شهید میشد. در زیارتنامه میخوانیم: «یا لیتنیکنت معکم فافوز معکم»؛ یعنی هر جا که برای اقامة حق و عدل و علیه ظلم و فساد، قیامکنی آنجا عاشوراست و هر جا پیکر تو در راه اسلام نقش زمین شود، آنجا کربلاست و اینیعنی اگر چه قبله در کعبه است، اما (فأینما تولو فثمّ وجه اللّ''''ه).
حضرت امام؛ میفرماید: «این کلمه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا یک کلمةبزرگی است. همه روز باید ملت ما این معنی را داشته باشد که امروز روز عاشورا است. و ماباید مقابل ظلم بایستیم. و هیمن جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم.انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به افراد نمیشود. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیتهفتاد و چند نفری و یک سرزمین کربلا نبود. همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند».
در حماسه هشت سال دفاع مقدس ایران، اتصال به نهضت عاشورا منبع الهام،شور و حرکت آفرینی بود. امام این پیوند را چنین بیان فرمود: «امروز، روز عاشورایحسینی است، امروز، ایران کربلااست».
شرایط موفقیت یک پیام عبارت است از:
1. حق بودن.
2. منطقی بودن.
3. انگیزانندگی پیام.
4. هماهنگی با نیازهای زمان.
قرآن، پیامی جاودانه است که از سوی خدای متعال برای رستگاری بشر به پیامبرگرامی اسلام(ص) نازل نموده است. قرآن یکی از صفات خود را که روی آن تأکید نمودهاست و آن را رمز جاودانگی خود دانسته، حق بودن پیام قرآن است: (ذلک بانّ اللّه نزّلالکتاب بالحق).
و اسلام را برترین دینها دانسته؛ چون دین حق است: (و هو الّذی ارسل رسولهبالهدی و دینالحق).
در واقعة عاشورا که - هدف از آن عزت بخشیدن به اسلام و ارزشهای اسلامیاست - حضرت ابا عبدالله(ع) از همان ابتدای حرکت از مدینه به سوی مکه، در سخنانخویش، هدف از حرکت خود را احیای دین، اجرای حدود الهی، احیای سنّت جدش رسولگرامی اسلام(ص)، مبارزه با بدعتها، فساد و احیای امر به معروف و نهی از منکر اعلامنمودند. عاشورای حسینی یک نهضت احیاگرانه نسبت به دین و ارزشهای دینی بود که درسایة بذل جان و نثار خون، عزت دین الهی به جامعه مسلمین بازگشت.
امام حسین(ع) در مدینه در وصیتی که به برادرش محمد حنفیه نوشت، هدفاصلی از قیام خویش را چنین بیان نمودند: «انّی لم اخرج أشرا و لا بطرا و لا ظالما و انّماخرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّی ارید أن ا´مر بالمعروف و أنهی عن المنکر و اسیربسیرة جدّی و سیرة علی بن ابی طالب».
و نیز در نامههایی خطاب به مردم بصره نوشتند: «و أنا أدعوکم الی کتاب اللّ''''ه وسنة نبیه(ص) فانّ السنّة قد امیتت و انّ البدعة قد احییت و اءن تسمعوا قولی و تطیعواامری أهدکم سبیل الرشاد».
امام(ع) در سخنانش حرکت خویش را حرکتی خدا جویانه و اصلاح طلبانه خواند،نه شورشی و تفرقهانگیز تا بهانهای برای کشتن او از سوی بنی امیه حساب شود.
پیام عاشورا جاودانه است و هر پیامی برای اینکه جاودانگی لازم را داشته باشد،باید متناسب با عقل و فطرت پاک بشری باشد. اسلام شناس بزرگ، استاد مطهری؛میگوید:
«یک پیام باید در درجة اول، منطقی باشد، یعنی با عقل و فکر بشر سازگار باشد بهگونهای باشد که جاذبه عقل انسان، آن را به سوی خودش بکشد. یک پیام اگر ضد منطقو عقل باشد ولو مثلاً احساسی باشد برای مدت کمی ممکن است دوام پیدا کند، ولی برایهمیشه قابل دوام نیست. این است که قرآن دائماً دم از تعقل میزند».
از خصوصیات دیگر پیام انگیزانندگی ا´ن است که متناسب با احساسات و عواطفمردم باشد. هماهنگی با نیازهای زندگی آنان باشد. استاد مطهری میگوید:
«همچنین برای اینکه محتوای یک پیام، غنی و نیرومند باشد، باید با احساساتبشر انطباق داشته باشد. انسان کانونی دارد غیر از کانون عقلی و فکری به نام کانوناحساسات که آن را نمیتوان نادیده گرفت».
شهید مطهری(ره) یکی از علل پیشرفت اسلام را در جهان چنین بیان میکند:«کمونیسم و مسیحیت هر چه فعالیت میکند پیشروی قابل توجهی ندارد، در حالی کهدستگاههای تبلیغاتی آنان قوی و وسیع و دستگاه تبلیغاتی، اسلام ضعیف است. علتشاین است که محتواها فرق میکند».
اینک به بعضی از اوصافی که در قرآن کریم برای مبلغان ذکر شده است، اشارهمیگردد:
الف - اعتقاد مبلغ
(ا´مَنَ الرَسُول بِما انزِلَ اِلیه...)
در این آیه شریفة ایمان داشتن حضرت محمد(ص) به قرآن، بیانگر این اصل استکه هر پیام رسان دینی، نخست باید خود به گفتهها و محتوای رسالت خویش، مؤمنباشد. نافذترین گفتار آن است که از روی ایمان، ابلاغ شود؛ چرا که گفتهاند: سخن کز دلبر آید لاجرم بر دل نشیند. استاد مطهری بیاعتقادی مبلغان را بزرگترین درد میداند:
«دردی از این بالاتر نیست که آدم خودش به چیزی اعتقاد نداشته باشد، بعدبخواهد آن اعتقاد را در دل مردم وارد کند».
آیت اللّه طالقانی، راز تأثیر پیامها و سخنان امام؛ در دل میلیونها انسان را ثمرةاعتقاد کامل او میداند:«از عجایب امام امت این است که به تک تک جملاتی که بر زبانمیآورد، اعتقاد کامل داشت. به همین دلیل در دلها مینشست».
اعتقاد به اصول دین و همچنین احیای فروع دین، تمام شؤون و زوایای زندگیامام حسین(ع) را در بر میگیرد. جهادی که با هجرت در راه خدا و برای احیای سنتپیامبر و امر به معروف و نهی از منکر آغاز گردید؛ چنانکه در زیارت میخوانیم:
«اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عنالمنکر و اطعت اللّه و رسوله حتی اتیک الیقین».
امام حسین از شهادت خویش پیشاپیش با خبر بود. پیامبر مکرر آن را بیان فرموهبود. این علم و اطلاع قبلی، نه تنها ارادة امام را سست نکرد، بله روحیة شهادتطلبی او راافزون ساخت. در تاریخ میخوانیم که در موارد متعددی که اصحاب و اقوام نزدیکحضرت از روی دلسوزی و خیرخواهی، امام را از رفتن به عراق بر حذر میداشتند وبیوفایی مردم کوفه نسبت به پدر بزرگوار و برادر گرامیشان را یادآور میشدند، اما باور ویقین به خدایی بودن این راه، سبب شد در برابر عوامل تردید آفرین و یأس آور، بایستد ومشیّت الهی را بر هر چیزی مقدم بدارد.
هنگامی که تصمیم امام بر حرکت به سوی کوفه منتشر شد، گروهی در صددبرآمدند تا حضرتش را از این سفر باز دارند. یکی از این افراد، ابن عباس پسر عمویایشان بود. امام در پاسخ به ابن عباس فرمودند: «انا للّه و انا الیه راجعون».
استرجاع گفتن «انا للّه و انا الیه راجعون»، در منطق امام حسین یادآور فلسفةحیات و سرنوشت «از اویی» و «به سوی اویی» است که بارها امام آن را در طول مسیر، برزبان جاری میفرمودند.
همچنین پیوند حرکت عاشورا به احیای سنت پیامبر و مبارزه با بدعتهایی که دردین به وجود آورده شده بود، تأکیدی بر مسالة نبوت است.
فلسفة سیاسی اسلام، برای ادارة جامعه در قالب امامت، تجلی میکند. امامت،مسند خلیفة اللهی انسان کامل است نه اریکه قدرت طلبان زورگو.
امام پس از دریافت نامههای گروههایی از کوفیان که او را به آمدن به کوفه دعوتمیکردند، تا در سایه امامت او علیه یزید قیام کنند، در نامهای خطاب به آنانچنیننوشت:
«به جانم سوگند! امام جز آنکه به کتاب خدا حکومت و داوری کند و قیام به قسط وعدل نماید و به دین حق، گردن نهد و خود را وقف راه خدا کرده باشد، نیست».
امام با این بیانات، خصوصیات امام راستین را بیان میفرماید، از طرفی انطباقاین ویژگیها بر شخص خاص را در موقعیتهای مختلف، با بیان جایگاه اهل بیت پیامبر وبر شمردن فضایل شخصی خویش و ملاکهای امامت، ذهنیت جامعه مسلمین را به سویامام صالح، سوق میدهد. برای اختصار به یک نمونه اشاره میکنیم:
امام حسین(ع) در مسیر کوفه پس از برخورد با سپاه حر در خطبهای فرمودند:«مادودمان پیامبریم و به عهدهداری این امر (خلافت) و ولایت بر شما، از دیگران که به ناحقو در میان شما به ستم و تجاوز حکومت میکنند، سزاوارتریم».
یادآوری مبادی اعتقادی در نهضت عاشورا از زبان امام حسین(ع) و یاران اوبیانگر زیر سئوال بردن دشمن بود. از طرفی، این یادکرد اصول اعتقادی، دفع شبههآفرینیهای بعدی امویان بر ضد ائمه: بود. سیدالشهدا(ع) در وصیتنامهای که بهبرادرش محمد حنفیه هنگام خروج از مدینه نگاشته است، علاوه بر اینکه مظلومیت امامرا در آن روز نشان میدهد، مروری بر مفاهیم اعتقادی از سوی امام است که به صورتمکتوب باقی مانده است.
ب - بصیرت علمی
یکی از اساسیترین شرط برای پیام آوران مذهبی، از نظر قرآن کریم، تواناییعلمی و آگاهی مبلغان است. خداوند به پیامبر میگوید تا به مردم بگوید او در مسیری کهدیگران را به آن دعوت میکند، آگاهی کامل دارد:
(قل هذه سبیلی ادعوا الی اللّه علی بصیرة)
استاد شهید مطهری در این باره میگوید:«اولین شرط برای یک نفر مبلغ،شناسایی خود مکتب است، ماهیت پیام است؛ یعنی کسی که میخواهد پیامی را بهجامعه برساند، باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد. باید فهمیده باشد که هدف اینمکتب چیست؟...آخر مگر میتواند پیامی را به مردم برساند، بدون اینکه خودش آن پیامرا شناخته و درک کرده باشد».
حضرت علی(ع) از رزمندگان راستین چنین یاد میکند: «حملوا بصائرهم علیاسفیاهم».
یعنی اگر در میدان جهاد شمشیر میزنند، از روی بصیرت است.
حماسه آفرینان عاشورا بیهدف و کورکورانه به میدان جهاد نیامده بود. آنان اهلبصیرت بودند، هم نسبت به درستی و حقانیت راه و هم به اینکه وظیفهشان جهاد در راهخداست و هم به اینکه دشمن را شناخته بودند. حتی امام(ع) در شب عاشورا در جمع آنانفرمودند:
«اینان مرا و همة کسانی را که پیش روی من جهاد میکنند خواهند کشت بیم آندارم که شما از اینها خبر نداشته باشید، یا بدانید ولی از رفتن، شرم کنید. نیرنگ نزد ماخاندان حرام است. هر کس دوست ندارد با ما خاندان باشد، باز گردد».
ج ـ اخلاص
قرآن کریم در آیات مختلفی، گفتار پیامبران در مقام دعوت و تبلیغ قومشان رابازگو کرده است؛ مثلاً در آیاتی از سوره شعرا از زبان حضرت نوح، هود، صالح، لوط وشعیب: که گفتهاند:
(و ما اسئلکم علیه اجرا انّ اجری الّا علی ربّ العالمین).
«من در برابر انجام رسالتم مزدی از شما نمیخواهم».
مسأله اخلاص، مسالة کوچکی نیست. به همین دلیل، قرآن از زبان همة انبیا اینسخن را میگوید: (ما اسئلکم علیه من اجر).
دستهای دیگر از آیات قرآن کریم، پیامبران الهی را به عنوان «ناصح» یاد کردهاست. آیات 62، 68، 79 و 93 از سورة اعراف از زبان پیامبران بزرگ الهی بیان میکند کهخود را به عنوان «ناصح» به قوم خویش معرفی میکردند.
استاد مطهری در تعبیر این آیات میگوید: «مسأله دوّم که قرآن مجید در مسألهتبلیغ روی آن تکیه میکند، چیزی است که از آن به «نصح» تعبیر مینماید. ما معمولاًنصح را به خیر خواهی ترجمه میکنیم، البته این معنا درست است ولی ظاهراً خیرخواهی،عین معنای نصح نیست، لازمه معنای نصح است. نصح در مقابل غش است. ناصحواقعی آن کسی است که خلوص کامل داشته باشد. توبة نصوح یعنی توبة خالص. مبلغباید ناصح و خالص و مخلص باشد».
آنچه مهمترین عامل ماندگاری نهضت عاشورا در طول قرون است، جوهرةاخلاص در نهضت عاشوراست. نه تنها این نهضت، کهنه نگشته است بلکه روز به روز برجلوه و جاذبة آن افزوده میگردد. حرکت عاشورا از ابتدا تا انتها خالصانه بود، در این حرکتخالصانه، ناخالصان، عدهای در مسیر و عدهای در کربلا تصفیه شدند تا حاضران درعاشورا همه یکدست و خالص باشند.
از همان ابتدا امام حسین(ع) در وصیتنامهای که به برادرش محمد حنفیه نوشتتا انگیزههای غیر خالصانه و دنیا طلبانه را از حرکت انقلابی خویش نفی کند. خالصان،خلوص خویش را در شب عاشورا و روز نبرد نشان دادند و گاهی آن را در رجزها و سخنانخویش بیان میکردند. در کربلا خون بود، شمشیر و شهادت، نه پول و امتیازات اجتماعی.
اخلاص و خدایی بودن نیت و انگیزه، عامل نیرومندی است در مقابله با هواینفس، انگیزههای مادی و جاه طلبانه. آنکه برای خدا قیام کند، نه کمی نفرات او را مأیوسمیکند و نه ترس از شکست ظاهری، بلکه همة همتش عمل به تکلیف است؛ چنانکهخداوند در قرآن میفرماید:
(انّما اعظکم بواحدة أن تقوموا للّه مثنی و فردی).
آنچه برای خدا باشد ماندگار و پایدار میشود، قیام عاشورا چون خدایی بود، ابدی وبیشکست شد. به تعبیر امام راحل؛: «شکست نبود کشته شدن سیدالشهداء، چون قیامللّه بود. قیام للّ''''ه شکست ندارد».
«آگاه بودند که ما آمدیم وظیفه خدایی بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ کنیم».
د ـ صبر
یکی از ویژگیهای مهم مبلغ از نظر قرآن کریم، صبر و استقامت است. انبیا وپیامبران در طول تاریخ، اسوة صبر بودند. قرآن مجید، خطاب به پیامبر گرامی اسلاممیفرماید:
(فَاصبِر کما صبر اوُلُوالعزم مِنَ الرُّسل وَ لاتَستَعجِل لَهم)
در آیة 24 از سورة سجده، رابطة صبر و یقین بیان شده است. بردباری، زاییدةیقین به پروردگار جهان است.
(وَ جَعلنا مِنُهم اَئِمَة یَهدوُن بِأمرِنا لَمّا صَبَرُوا و کانوا بِایاتِنا یُوقِنون).
در واقعه عاشورا عاشوراییان، قلههای صبر و یقین را فتح کردند، آنچه حماسهکربلا را به اوج ماندگاری و تأثیر گذاری رساند، روحیه مقاومت امام حسین و یاران باوفایش و همچنین صبر و مقاومت اهل بیت: و اسرای کربلا بود.
امام حسین(ع) هنگام خروج از مکه در خطبهای فرمودند: «نصبر علی بلائه ویوقینا اجور الصابرین».
امام(ع) از همان آغاز، یارانی را به همراهی طلبید که طاقت و تحمل صحنةکارزار، همراه با زخم و ضربه و مرگ و تشنگی را داشته باشد. امام شرط همراهی را «صبر»دانست و در یکی از منزلگاهها خطاب به یاران فرمودند:
«ایها الناس فمن کان منکم یصبر علی حد السیف و طعن الاسنّة فلیقم معنا و الاّفلینصرف عنّا».
حادثة کربلا و قهرمانان عاشورا الهام دهندگان صبوری و آموزگاران مقاومت بودند.انقلاب اسلامی ایران که محصول پایداری مردم و خون پاک شهدا میباشد؛ خانوادههایشهدا نیز از حضرت زینب3 صبوری آموختند. امام؛ صبر مردم ایران را چنین بیانمیکند:
«مبارک باد بر خانوادههای عزیز شهدا، مفقودین، اسراء و جانبازان وبر ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانیمرصوص مبدل گشتهاند، که نه تهدید ابر قدرتها آنان را به هراسمیافکند و نه از محاصرهها و کمبودها به فغان میآید...زندگی با عزت را درخیمة مقاومت و صبر، بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها وسازش و صلح تحمیلی، ترجیح میدهند».
هـ ـ صفای باطن
تزکیة درون، مقدمه ثمردهی تبلیغ مبلغان دینی است. جلای باطن و تزکیة نفسبرای مبلغان دینی، شرط لازم است؛ زیرا تنها پیامی که از دهن پاک و پیراسته تراود، برجانهای پاک، جای میگیرد. قرآن کریم، پیامبران الهی را به خاطر اخلاق پسندیدهای؛چون، راستی، اخلاص، وفای به عهد و...ستودهاست.
علامة طباطبایی در تفسیر عبارت (الموعظة الحسنة)، میفرماید: «حسنموعظه به اعتبار حسن آثار موعظهگر است. واعظ باید آراسته به محتوای وعظ خود باشد.حسن خلق واعظ، راه یافتن وعظ به اندرون دل انسانها را قوت میبخشد. واعظ باید ازچنان حسن خلقی برخوردار باشد که راه نفوذ کلامش در اندرون دلها را بگشاید، قلبها رانازک کند، پوستها را به لرزه در آورد، ظرف دلها را مهیای پذیرش و چشمها را لبریز اشککند».
حادثة کربلا و سخنان امام حسین و روحیات و خلق و خویی که از حماسه سازانعاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی جهت الگوگیری در زمینة آموزش اخلاق وخودسازی است. خصوصیاتی چون: ایثار، آزادگی، وفا، عزت، شجاعت، وارستگی ازتعلقات، توکل، خداجویی، همدردی، نمونههایی از پیامهای اخلاقی عاشوراست.
و ـ دلسوز بودن نسبت به مردم
خداوند در این آیه، پیامبر را به چند صفت ستایش میکند:
(لَقَد ج''''ائَکم رَسول مِن اَنفُسِکم عَزیزٌ علیهِ م''''ا عَنِتُّم حُریصُ عَلیم بالمُؤُمنین رئوفرحیم)
1. ناراحت شدن از گرفتاری مردم.
2. تمایل شدید به هدایت مردم.
3. دلسوزی نسبت به مومنان.
4. رحمت به مؤمنان.
در واقعة عاشورا تمام صفاتی که به نحوی به دلسوزی نسبت به مردم اشاره دارد، بهبالاترین وجه بروز میکند؛ صفاتی چون: ایثار، مواسات، تکریم انسان و...
ایثار، مقدم داشتن دیگری بر خود است. و والاترین درجة ایثار، ایثار جان است.قرآن از مؤمنانی یاد میکند که علیرغم نیازمندی، دیگران را بر خویش مقدم میدارند:
(و یوثرون علی انفهسم و لو کان بهم خصاصة).
در صحنة عاشورا، نخستین ایثارگر، سید الشهدا: است. اصحاب آن حضرتنیز هر کدام ایثارگرانه، جان خویش را در راه اسلام، فدای امام خویش کردند. در صحنةعاشورا جلوههای متعددی از ایثار به چشم میخورد. برای اختصار به یک نمونه از اینجلوهها اشاره میکنیم:
حضرت اباالفضل العباس(ع) علاوه بر آنکه امان نامة ابن زیاد را که شمر آورده بود،رد کرد؛ در شب عاشورا نیز خطاب به حضرت اباعبدالله(ع) اظهار کرد: هرگز از تو دستنخواهم کشید، خدا نیاورد زندگی پس از تو را و نیز هنگامی که روز عاشورا با لب تشنه بهکنار رود فرات رسید تا برای امام و کودکان تشنه آب آورد، پس از پر کردن مشک، خواستآب بنوشد، اما با یاد آوردن تشنگی امام و کودکان تشنه، گام از فرات بیرون نهاد و با لبتشنه شهید شد.
ح ـ شجاعت و خدا ترسی
(الذین یبلّغون رسالات اللّه و یخشونه و لایخشون احد الاّ اللّه و کفی باللّهحسیبا).
در این آیة شریفه، دو ویژگی بارز برای مبلغان دینی بیان شده است:
1. ترس از خدا
2. نترسیدن از غیر خدا.
راغب اصفهانی در مفردات میگوید: «خشیت، ترس آمیخته با تعظیم است وبیشتر در مواردی به کار میرود که ترسنده، آگاهی به چیزی که از او میترسد، داشتهباشد».
شجاعت یعنی نترسیدن از غیر خدا و ترس از خدا، عین شجاعت است، چون دریک زمان، دو ترس چیره بر وجود انسان متصور نیست. انسانی که سراپا خوف خداست،بیگمان هراس از غیر خدا در او معنا ندارد! و به این دلیل است که ذکر توأم این دو ویژگی؛یعنی خشیت از خدا و خشیت نداشتن از غیر خدا برای مبلغان الهی، ذکر شده است.
یکی از مظاهر آشکار شجاعت، نترسیدن از مرگ است. همین عامل، امامحسین(ع) و یارانش را به نبرد عاشورا کشاند تا حماسة ماندگار بیافرینند. شجاعت امامحسین(ع) و یارانش وفادارش در صحنههای مختلف عاشورا، خود کتابی بزرگ است. اینشجاعت، ریشه در اعتقادات شان داشت. آنان که به عشق شهادت میجنگیدند، از مرگترسی نداشتند، از این رو بود که لشکریان دشمن از برابرشان میگریختند و هیچیکیارای جنگ تن به تن با شجاعان عاشورا را نداشتند، از این رو، به یک فرد حملة عمومیمیکردند.
عاشورا، الهام بخش مقاومت و آموزگار شجاعت است و عنصر شجاعت در متنعاشورا در گفتار و رفتار شهدا و اسرای کربلا موج میزند. شجاعت، در مقابل مستبدان ومستکبران عالم و محرم همواره روحیة شهادت و ظلم ستیزی به مسلمانان میدهد. امامحسین مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت میداند. در سخنانی هنگام برخورد با سپاهحر آمده است:
«من از مرگ باکی ندارم، مرگ راحتترین راه برای رسیدن به عزت است. مرگ درراه عزت، زندگی جاودانه است و زندگانی ذلت بار مرگ بیحیات است».
حضرت امام؛ میفرماید: «ماه محرم ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد،ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قداست حق، باطل را تا ابد منهدم و داغباطله بر جبهة ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد، ماهی که به نسلها در طول تاریخ، راهپیروزی بر سر نیزه را آموخت».
ط ـ معرفی الگو
(انّ فی رسول اللّه لکم اسوة حسنة)
تاثیرگذاری یک حادثه یا الگوی رفتاری بر اندیشهها و عملهای مردم، بیش ازگفتار است. از این رو در قرآن کریم از پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسوه و الگو یاد میکند تامردم در ایمان و عمل از آنان سرمشق بگیرند. در تاریخ اسلام نمونههای زیادی ازاشخاص وجود دارد که میتواند برای مسلمانان الگو باشد. اما واقعة عاشورا و شهدایکربلا در تاریخ اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است و برای همیشة تاریخ، الگویانسانهای حق طلب خواهد بود؛ چنانکه امام حسین(ع) خودش نیز حرکت و مبارزةانقلابی خویش را علیه یزیدیان برای مردم دیگر سرمشق میداند و میفرماید: «فلکمفی اسوة»، همچنانکه خود امام نیز از راه انبیا الگو گرفته است. امام هنگام خروج ازمدینه این آیه را تلاوت فرمودند: (فخرج منها خائفا یترقّب ربّ نجّنی من القومالظالمین). که گواه است بر الگوگیری امام حسین(ع) از حضرت موسی(ع).
امام(ع) قبل از خروج از مدینه در وصیتنامهای به برادرش محمد حنفیه، انگیزةخروج و قیامش را عمل به سیرة جد و پدرش حضرت علی(ع) معرفی میکند: «و اسیربسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب» این بیان آشکار است که حرکت حضرت مبناییجز پیروی از رهبر بزرگ اسلام و عمل به دستور شرعی، چیز دیگری نبوده است و چنینشد که عاشورا به صورت یک الگو و یک سمبل در طول تاریخ به ثبت رسید؛ چنانکه درتاریخ، قیامها و نهضتهای آزادی بخش زیادی وجود دارد که با الهام از حرکت عاشوراشکل گرفته است. مهمترین و آشکارترین نمونة آن، انقلاب اسلامی ایران و همچنینهشت سال دفاع مقدس علیه رژیم بعث عراق بود؛ چنانکه امام راحل؛ در این بارهفرمودند:
«حضرت سید الشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان، وضع باید چه جورباشد و در خارج میدان، وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزة مسلحانه هستند،چه جور مبارزه کنند، و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند، چطور تبلیغ کنند. کیفیتمبارزه را، کیفیت اینکه مبارزین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیتاینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عده معدودباید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سید الشهدا به ملت ما آموخته است».
ما نیز هنگام زیارت از خدا میخواهیم که حیات و ممات ما را چون زندگی و مرگمحمد و آل محمد قرار دهد: «اللهّم اجعل محیای محیا محمّد و آل محمّد و مماتی مماتمحمّد و آل محمّد».
مهاتما گاندی رهبر مبارزات استقلال طلبانه هند میگوید: «من زندگی امامحسین(ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجه کافی به صفحات کربلانمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستی از سرمشق امام حسین(ع) پیروی کند».
ابزار پیام رسان
یک پیام اگر بخواهد به مردم برسد، احتیاج به ابزار دارد. استاد شهید مطهری دررابطه با شرایط ابزار پیام رسانی میگوید:
«اولین شرط رساندن یک پیام الهی این است که از هر گونه وسیلهای نمیتواناستفاده کرد؛ یعنی برای اینکه یک پیام الهی، رسانده شود و برای اینکه هدف مقدساست، نباید انسان این جور خیال کند که از هر وسیله که شد برای رسیدن به این هدفباید استفاده کنیم؛ میخواهد این وسیله مشروع باشد و یا نامشروع. میگویند: «الغایاتتبرر المبادی؛ یعنی نتیجهها مقدمات را تجویز میکنند».
از ابزارهای پیام رسانی، «بیان و قلم» به عنوان مهمترین ابزار در قرآن آورده شدهاست: (ن و القلم و ما یسطرون). (الرحمن * علّم القرآن * خلق الانسان * علّمهالبیان).
چنانکه مشاهده شد، خداوند در سوره «الرحمان»، آموزش بیان را برای انسان پساز آموزش قرآن و آفرینش انسان، از مظاهر رحمت خود در حق انسان ذکر میکند.همچنین، یک سوره از قران را به نام «قلم» نامید و به قلم و آنچه مینویسد، قسم یادکرده است.
علامه محمد جواد مغنیه، در این رابطه میگوید: «مراد از بیان، هر چیزی است کهمقصود آدمی را برساند، از لفظ، خط، نقاشی، اشاره و هر وسیله دیگر و مراد از قلم، نیز قلممخصوص نیست و در قلم، کنایه از ابزار نوشتن است چه آن ابزاری که تاکنون شناختهشده است و چه آن ابزار که در آیندة دور یا نزدیک در دسترس بشر قرار خواهد گرفت».
با پیشرفت تمدن بشری، وسایل تبلیغاتی نیز همپای تکنولوژیهای دیگر در حالپیشروی است. روزنامه، انواع نشریات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و...از وسایلمدرنی است که دنیای استکبار از آنها برای تبلیغات بر ضد اسلام استفاده میکند. بر ملتمسلمان لازم است که از وسایل پیشرفته که جوابگوی دنیای امروز باشد، استفاده نماید؛چنانکه قرآن میفرماید: (واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة).
بیان، مهمترین وسیلة تبلیغی اسلام
شهید مطهری میگوید: «یکی از چیزهایی که قرآن مجید راجع به سبک و روشتبلیغ روی آن تکیه کرده است، کلمة «البلاغ المبین» است؛ یعنی ابلاغ و تبلیغ واضح،روشن و آشکارا. مقصود از این واژه روشن و آشکارا چیست؟ مقصود مطلوب بودن،سادگی، بیپیرایگی پیام است، به طوری که طرف در کمال سهولت و سادگی آن را فهم ودرک نماید...البته احتمالات دیگری هم هست. یکی از این احتمالات در معنی کلمه«مبین»، بیپرده سخن گفتن است، یعنی پیامبران نه فقط مغلق و پیچیده سخننمیگفتند، اگر احساس میکردند مطلبی را باید گفت، در نهایت صراحت و روشنی بهمردم میگفتند: «اتعبدون ما تنحتون؛ آیا تراشیدههای خودتان را دارید عبادتمیکنید؟».
استاد مطهری میگویند: «حال برای اینکه بدانید از همان وسایلی که در آن زمانبوده است چه استفادههایی شده است و همان وسایل چه نقش فوقالعاده موثری دررساندن پیام اسلام داشتهاند...قرآن دارای دو خصوصیت است: یکی خصوصیت محتوایمطالب که از آن تعبیر به حقانیت میکند و دیگری زیبایی قرآن، نیمی از موفقیت خودشرا از این راه دارد که از مقولة زیبایی و هنر است قرآن، فصاحتی دارد فوق حد بشر...اصلاًراجع به تأثیر آیات قرآن در خود قرآن، چقدر بحث شدهاست».
«اللّه انزل احسن الحدیث»
«موفقیت امیرالمؤمنین میان مردم، مرهون فصاحت اوست،... مردی است به نامهمام، از امیرالمؤمنین(ع) درخواست میکند که سیمای پرهیزگاران را برای من توضیحبده، رسم کن. اول حضرت امتناع کردند، در سه جمله گفتند، گفت: کافی نیست، منمیخواهم شما سیمای پرهیزگاران را کامل برای من بیان کنید. علی(ع) فی المجلسشروع کردند سیمای متقیان را بیان کردن...این مرد همینطور که میشنید، التهابشبیشتر میشد، یک مرتبه فریاد کشید و مُرد. اصلاً قالب تهی کرد. امیرالمؤمنین فرمود:«هکذا تصنع المواعظ البالغة باهلها»؛ سخن اگر رسا، و دل اگر قابل باشد، چنینمیکند».
«خود اباعبدالله(ع) در همان گرما گرم کارها از هر وسیلهای که ممکن بود برایابلاغ پیام خودش و برای رساندن پیام اسلام استفاده میکردند. خطابههای اباعبداللّ''''ه ازمکه تا کربلا و از ابتدای ورود به کربلا تا شهادت، خطبههای فوقالعاده پر موج و مهیج واحساسی و فوق العاده زیبا و فصیح و بلیغ بوده است. تنها کسی که خطبههای او توانستهاست با خطبههای امیرالمؤمنین(ع) رقابت کند، امام حسین(ع) است».
تاکتیکهای ویژه تبلیغی در نهضت عاشورا
الف ـ آغاز جهاد با مهاجرت
چون یزید از ولید خواست که از امام(ع) بیعت بگیرد، امام حسین(ع) پس از سهروز از شنیدن این درخواست، مدینه را به مقصد مکه ترک نمودند. اگر امام در مدینهمیماند و با بیعت، مخالفت میکرد، همانجا شهید میشد و صدایش هم به عالم اسلامنمیرسید. بنابراین، این مهاجرت به سوی مکه علاوه بر اینکه اعلام مخالفت با یزید بود،یک نوع تاکتیک تبلغی بود. برای اینکه صدایش به مردم برسد که امام حسین(ع) بیعتنکرده است.
از طرفی حرکت امام حسین از مکه به سوی کوفه در روز هشتم ذیحجه (روزترویه)، روزی که همه میخواهند به منی و عرفات بروند و اعمال حج را انجام دهند، اینحرکت امام، یک تاکتیک تبلیغی دیگری بود.
ب ـ همراه بردن اهل بیت
به همراه بردن اهل بیت امام، تاکتیک تبلیغی دیگری داشت. علاوه بر اینکهمصلحت الهی در نظر امام بود، نقش تبلیغی داشت. در حقیقت، اهل بیت امام(ع)مبلغانی بودند که بعد از واقعه عاشورا پیام شهدای کربلا را تا قلب حکومت دشمن یعنیشام به همراه بردند. سخنان آتشین زینب3 در مجلس ابن زیاد آنچنان کوبنده وافشاگرانه بود که مردم را به گریه آورد و کاخهای خفاشان را در معرض سقوط قرار داد. مقامشامخ زینب3 در تبلیغ او تجلی یافت، اما زینب چه گفت؟
شیخ مفید و شیخ طوسی روایت کردهاند که شخصی گفت من در ماه محرم سال61 وارد کوفه گشتم و آن هنگامی بود که حضرت علی بن الحسین(ع) را با زنان اهل بیتبه کوفه وارد میکردند و لشکر ابن زیاد بر ایشان احاطه کرده و مردم کوفه از منازل خودجهت تماشا بیرون آمده بودند...
در آن وقت که زینب3 آغاز خطبه کرد، به خدا قسم من زنی با حیا و باشرم،فصیحتر و ناطقتر از جناب زینب دختر علی(ع) ندیدم. گویا از زبان پدر سخن میگوید وکلمات امیرالمومنین(ع) از زبان او فرو میریزد، در میان آن ازدحام و اجتماع که از هر سوصدایی بلند بود، به جانب مردم اشارتی کرد که خاموش باشید. در زمان نفسها به سینهبرگشت و صدای جرسها ساکت شد. آنگاه شروع به خطبه کرد و بعد از سپاس یزدان پاک ودرود بر خواجة لولاک فرمود:
«ای اهل کوفه! ای اهل خدیعه و خذلان! آیا بر ما میگریید و ناله سر میدهید؟!هرگز باز نایستد اشک چشم شما و ساکن نگردد نالة شما...سوگند به خدا که شما بهگریستن سزاوارید. پس بسیار بگریید و کم بخندید؛ چه آنکه ساحت خود را به عیب و عارابدی آلایش دادید که لوث آن به هیچ آبی هرگز شسته نگردد و چگونه توانید شست و باچه تلافی خواهید کرد کشتن جگر گوشة خاتم پیغمبران و سید جوانان اهل بهشت...وایبر شما! آیا میدانید که چه جگری از رسول خدا(ص) شکافتید و چه خونی از او ریختید و چهپردگیان عصمت او را از پرده بیرون افکندید، امری فضیح و داهة عجیب بجا آوردید کهنزدیک است آسمانها از آن بشکافد و زمین پاره شود و کوهها پاره گردد و این کار قبیح وناستودة شما زمین و آسمان را فرا گرفت. آیا تعجب کردید که از آثار این کارها از آسمانخون بارید؟ آنچه در آخرت بر شما ظاهر خواهد گردید از آثار آن عظیمتر و رسواتر خواهدبود، پس بدین مهلت که یافتید خوشدل و مغرور نباشید، چه خداوند به مکافات عجلهنکند...».
راوی گفت: پس از آن، مخدره ساکت گردید و من نگریستم که مردم کوفه ازاستماع این کلمات در حیرت شده بودند و میگریستند و دستها به دندان میگزیدند...
سید بن طاووس بعد از نقل آن خطبه فرموده که مردم صداها به صیحه و نوحه بلندکردند و زنان گیسوها پریشان نمودند و خاک بر سر میریختند و چهرهها بخراشیدند وتپانچهها بر صورت زدند و ندبه بویل و ثبور آغاز کردند و مردان، ریشهای خود را همیکندند و چندان بگریستند که هیچگاه دیده نشد که زنان و مردان چنین گریه کرده باشند.
پس حضرت سید سجاد(ع) اشاره فرمود مردم را که خاموش شوید و شروع فرمودبه خطبه خواندن. پس ستایش کرد خداوند یکتا را و درود فرستاد محمد مصطفی(ص) را.پس از آن فرمود:
«ایها الناس! هر که مرا میشناسد، میشناسد و هر که نشناسد، بداند که منم علیبن الحسین بن علی بن ابیطالب:. منم پسر آن کس که او را در کنار فرات ذبح کردندبیآنکه از او خونی طلب داشته باشند. منم پسر آن کس که هتک حرمت او نمودند ومالش را به غارت بردند و عیالش را اسیر کردند...ای مردم! سوگند میدهم شما را به خدا،آیا فراموش کردید شما که نامهها به پدر من نوشتید (اما) چون مسئلت شما را اجابت کرد،از در خدیعت بیرون شدید. آیا یاد نمیآورید که با پدرم عهد و پیمان بستید و دست بیعتفرا دادید، آنگاه او را کشتید...چه زشت رأیی که برای خود پسندیدید. با کدام چشم بهسوی رسول خدا(ص) نظر خواهید کرد گاهی که بفرماید شماها را که کشتید عترت مرا وهتک کردید حرمت مرا و نیستید شما از امت من».
نهضت حسینی که برای احیای دین در تمام مظاهر و جلوههای آن بود،امامانشیعه: یکایک رسالت احیای دین را بر عهده داشتند. هر یک از مظاهر اسلامرا که در دورهای از زمان از بین میرفت و یا تحریف میشد، در چهرة واقعی آن احیامیکردند؛ چنانکه امام زمان(عج) نیز روزی خواهد آمد و شریعت جدش را زنده خواهدکرد؛ همان طور که در دعاها میخوانیم: «واحی به ما امته الظالمون من معالم دینک»،
تلاش معصومین: و پیروانشان نسبت به برنامههای احیاگرایانه نسبت بهاصل جریان عاشورا و ارزشهای آن، وظیفهای است بر ما که اکنون ما تداوم دهندگان راهآنهاییم.
از محورهای احیاگری نسبت به عاشورا، مراسم روضه، زیارت، دعا و گریه برایسیدالشهداء و عاشوراییان است. تأکید فراوان بر زیارت عاشورا و مراسمی از آن قبیل، هریک سهم عمده داشته است تا حادثه عاشورا برای همیشه زنده بماند. در حدیثی ازامامصادق(ع) آمده است:
«ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و أبکی به الاّ وجب اللّه له الجنّة و غفرله».
«هیچ کس نیست که برای حسین بن علی(ع) شعری بگوید و بگرید و بگریاند،مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب سازد و او را بیامرزد».
این همه ستایش برای گریه، نوحه، مراسم عزاداری، برای آثار احیاگرانه آن است.
امام خمینی؛ میفرماید:«با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با اینشعر خوانی، ما میخواهیم این مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده است».
خلاصة مقاله
مفهوم تبلیغ: تبلیغ، واژه عربی است که معادل انگلیسی آن «پروپاگاندا»میباشد. اما باید توجه داشت که مفهوم این واژه در فرهنگ امروز غرب و در فرهنگاسلامی کاملاً متفاوت است. تبلیغ در عرف امروز غرب عبارت است از راست و دروغ جورکردن برای رسیدن به هدفهای شیطانی، برای اغفال مردم. اما در فرهنگ اسلامی، اینواژه از قداست خاصی برخوردار است و در مواردی به کار میرود که هدف رساندن یکپیام مقدس است.
عناصر تبلیغ:
تبلیغ دارای چهار عنصر است که عبارتند از:
1. پیام.
2. پیام رسان.
3. ابزارهای پیام رسانی.
4. شیوههای پیام رسانی.
هر یک از این عناصر، باید دارای خصوصیاتی باشد تا پیام به نحو احسن به مردممنتقل شود و مردم را جذب کند.
شرایط موفقیت یک پیام:
1. حق بودن.
2. منطقی بودن پیام.
3. انگیزانندگی پیام.
4. هماهنگی با نیازهای زندگی.
بایستههای پیام رسان:
1. اعتقاد مبلغ
2. بصیرت
3. اخلاص
4. صفای باطن
5. دلسوز بودن نسبت به مردم
6. شجاعت
(ع). صبر،...
ابزارهای پیام رسانی: یک پیام برای اینکه به مردم برسد، نیاز به وسیله و ابزاردارد. اما برای رساندن پیامهای دینی از هر وسیله و ابزاری نمیتوان استفاده کرد. اگر پیامو هدف مقدس است، ابزار نیز باید متناسب با آن باشد. از مهمترین ابزار پیام رسانی که درقرآن به آن اشاره شده «قلم و بیان» است.
فصاحت و زیبایی محتوای قرآن، یکی از مهمترین عوامل پیشرفت آن میباشد.یکی از عوامل موفقیت امیرالمؤمنین(ع) فصاحت و زیبایی سخنان آن حضرت میباشد.
سخنان ابا عبداللّه الحسین از ابتدای حرکت از مدینه به سوی مکه، از مکه بهسوی کوفه، علاوه بر آنکه بیانگر مظلومیت آن حضرت است، منشوری از مکتب اسلام راارائه میدهد، آنچنان بلیغ و فصیح است که تنها کسی است که توانسته سخنان او باسخنان امیرالمؤمنین(ع) برابری نماید.
بعد از واقعة عاشورا نقش اهل بیت امام حسین(ع) به عنوان مبلغین نهضت کربلانمایان میشود. خطبههای امام سجاد(ع) و حضرت زینب3، آن چنان بلیغ و رسا بود کهموجب رسوایی و افشای جنایات بنیامیه گردید.
السلام علیک یا اباعبداللّه و علی الارواح التی حلت بفنائک،
علیک منی سلام اللّه ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار،
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین.
منابع و مآخذ:
1 ـ قرآن کریم.
2 ـ نهجالبلاغه، فیض الاسلام.
3 ـ صحیفة سجادیه.
4 ـ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.
5 ـ بحارالانوار،علامه مجلسی.
6 ـ وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی.
7 ـ منتهی الا´مال، ج 1، حاج شیخ عباس قمی.
8 ـ حماسه حسینی، مرتضی مطهری.
9 ـ موسوعة کلمات الامام الحسین.
10 ـ فتح خون، مرتضی آوینی.
11 ـ پیامهای عاشورا، جواد محدثی.
12 ـ لغتنامه، علی اکبر دهخدا.
13 ـ المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی.
14 ـ التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی.
15 ـ صحیفه نور، جمع آوری سخنان امام خمینی(ره).
16 ـ تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی.
17 ـ التفسیر الکاشف، محمد جواد مغنیه