سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

جایگاه‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا

جایگاه‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
مقدمه‌
زنان‌ در طول‌ تاریخ‌ دائماً در معرض‌ زجر و رنج‌ و اهانت‌ بوده‌اند و مصیبت‌ها ومشکلاتی‌ را بر دوش‌ کشیده‌اند. به‌ دلیل‌ جاهل‌ نگه‌ داشته‌ شدن‌، ایشان‌ کمتر توانسته‌اندموقعیت‌ راستین‌ خود را دریابند و همانند مردان‌ به‌ انجام‌ وظیفه‌ و رسالت‌ الهی‌ خودبپردازند، هم‌ چنین‌ کمتر فرصت‌ و موقعیتی‌ برای‌ شناخت‌ ارزش‌ حقیقی‌ خود پیدا کرده‌اندو کمتر توانسته‌اند در موقعیت‌ و منصب‌ حقیقی‌ خود قرار گیرند. این‌ امر راعلل‌ و عوامل‌بسیاری‌ است‌ که‌ تنها به‌ ذکر چند نکتة‌ هشدار دهنده‌ بسنده‌ می‌شود:
1ـ نشناختن‌ یا خودنشناسی‌ زنان‌ جای‌گاه‌ زن‌ بودن‌ را و عدم‌ اعتماد به‌ نفس‌.
2ـ کوتاهی‌ ورزیدن‌ زنان‌ و نداشتن‌ شیوة‌ مطلوب‌ و سازنده‌ و بالنده‌ در زندگی‌.
3ـ شیوه‌های‌ غیر مفید وناپسند را جزو باور خود دانستن‌ و عمل‌ کردن‌ به‌ تعصبات‌کور.
4ـ نقش‌های‌ غلط‌ اجتماعی‌ را جزو باور خود پذیرفتن‌ و یا شیوة‌ تجدد گرایی‌ راپذیرفتن‌ و سطحی‌ نگرشدن‌ و تابع‌ شرایط‌ زمان‌ و مکان‌ و رویدادهای‌ آن‌ قرار گرفتن‌.
5ـ وجود مرد سالاری‌ و بی‌ عدالتی‌ مردان‌ و پذیرفتن‌ این‌ که‌ زنان‌ با ازدواج‌ به‌ملکیت‌ و کنیزی‌ و خدمت‌کاری‌ مردان‌ در می‌آیند.
6ـ پذیرش‌ سنت‌های‌ غلط‌ اجتماعی‌ حاکم‌ بر روابط‌ اجتماعی‌ و فرهنگ‌ جوامع‌.
7ـ وجود تفکر افراطی‌ و تفریطی‌ دربارة‌ زنان‌، و در یک‌ کلمه‌ تفکر جاهلانه‌ و به‌عبارتی‌ زن‌ در تاریخ‌ از دو تفکر جاهلانه‌ ناشی‌ از دو جاهلیت‌ آسیب‌ دیده‌ است‌، چه‌جاهلیت‌ قدیم‌ که‌ جسم‌ زنان‌ را دفن‌ می‌کرد و چه‌ جاهلیت‌ مدرن‌ که‌ حیثیت‌ و شخصیت‌زن‌ را زیر لجن‌ زارهای‌ عفن‌ هوس‌رانی‌ و استفادة‌ ابزاری‌ نابود کرده‌ است‌.
اما با بررسی‌ تاریخ‌ اسلام‌، زنان‌ که‌ در دوران‌ جاهلیت‌ افرادی‌ فراموش‌ شده‌ ومتروک‌ بودند و سال‌های‌ سال‌، از فرهنگ‌ به‌ دور مانده‌، بودند با ظهور اسلام‌، حضرت‌محمد (ص) به‌ زن‌ شخصیت‌ داد و زن‌ صالح‌ را یکی‌ از گل‌های‌ بهشت‌ معرفی‌ کرد و دختررا گل‌ خوش‌بو برای‌ پدر و مادر شمرد و اسلام‌ آنان‌ را از حالت‌ استضعاف‌ بیرون‌ کشید .
در تاریخ‌ اسلام‌ به‌ زنان‌ صحابه‌ (صحابیات‌) برمی‌ خوریم‌ که‌ امر هدایت‌ وسرپرستی‌ آنان‌ مستقیماً به‌ پیامبر ارتباط‌ داشت‌ و ایشان‌ شخصاً به‌ بالا بردن‌ سطح‌آگاهی‌ و فرهنگشان‌ قیام‌ کردند و با آوردن‌ معلم‌ خانه‌ برای‌ همسران‌ خود و یا بردن‌ برخی‌از آنان‌ به‌ جبهة‌ جنگ‌ برای‌ مداوای‌ مجروحان‌ و یا از طریق‌ مشارکت‌ دادن‌ آنان‌ در امربیعت‌ که‌ نوعی‌ فعالیت‌ سیاسی‌ بود، به‌ آنان‌ شخصیت‌ داد و تربیت‌ الهی‌ را به‌ آنان‌ عرضه‌کرد و آنان‌ را تربیت‌ کرد.
ائمة‌ اطهار در تعلیم‌ و تربیت‌ و ساختن‌ زنانی‌ فداکار و باخلوص‌ تلاش‌ فراوان‌ کردندو ثمرة‌ کامل‌ تلاش‌ اهل‌ بیت‌: را در تربیت‌ زنان‌ تاریخ‌ عاشورا به‌ خوبی‌ می‌یابیم‌.
در این‌ مقاله‌ سعی‌ شده‌ است‌، به‌ گوشه‌ای‌ از شیوه‌ تربیتی‌ حضرت‌ اباعبدالله‌الحسین‌ (ع) درباة‌ شیوة‌ رفتار اجتماعی‌ بانوان‌ و هم‌چنین‌ نوع‌ تأثیرپذیری‌ و اثرگذاری‌زنان‌ حاضر در حماسة‌ حسینی‌، از مکتب‌ اهل‌ بیت‌ را در حد توان‌ خویش‌ و فهرست‌ وار بااتکال‌ به‌ خدای‌ تعالی‌ وتوسل‌ به‌ ائمة‌ اطهار (ع) به‌ رشته‌ تحریر درآوریم‌. امید آن‌ که‌مقبول‌ حق‌ واقع‌ شود و اثرگذار در امر تعلیم‌ و تربیت‌ باشد.
معرفی‌ اجمالی‌ برخی‌ از زنان‌ احیاگر طریق‌ حفظ‌ مکتب‌ اسلام‌
حضرت‌ زینب‌
«عقیلة‌ بنی‌ هاشم‌، عاقله‌ لبیبة‌ جزلة‌ و کانت‌ فی‌ فصاحتها و زهدها و عبادتهاکأبیها المرتضی‌ و اُمها الزهرا، سلام‌ الله‌ علیهما»
سخن‌ گفتن‌ و نوشتن‌ از حضرت‌ زینب‌ 3 قافله‌ سالار کاروان‌ اباعبدالله‌ الحسین‌،از عصر عاشورا به‌ بعد کاری‌ بس‌ عظیم‌ است‌ که‌ از عهدة‌ نویسنده‌ بر نیاید، مگر ذره‌ای‌بس‌ ناچیز را فهرست‌ کردن‌. ایشان‌ مدرس‌ شجاعت‌ و سخنوری‌ در اوج‌ فصاحت‌ و بلاغت‌است‌ محاجّه‌ کننده‌ با دشمنان‌ در اوج‌ قول‌ سدید، ذاکر و ساجد الی‌ الله‌ که‌ حتی‌ در شب‌یازدهم‌ عاشورا نیز، نماز شب‌ رابا عظمت‌ خاصی‌ ادا می‌کند، تربیت‌ شدة‌ خاندان‌ عصمت‌ وولی‌الله‌ الاعظم‌ و تربیت‌ کنندة‌ اولاد صالح‌ شهید راه‌ حق‌، صبر عظیم‌ و جمیلی‌، همچون‌اباعبدالله‌ دارد که‌ در زیارت‌ ناحیة‌ مقدسه‌ خطاب‌ به‌ ایشان‌ آمده‌: «لقد عجبت‌ من‌ صبرک‌ملائکة‌ السماء». دربارة‌ زینب‌ هم‌ آمده‌ که‌ از صبر تو ملائکه‌ آسمان‌ در شگفت‌ شده‌اند ـدارندة‌ خصلت‌های‌ دوازده‌گانة‌ انبیا؛ یعنی‌، مقام‌ یقین‌، قناعت‌، صبر، مروت‌، حلم‌، جود وسخا، شجاعت‌، غیرت‌، حسن‌ خلق‌، صدق‌، امانت‌ و...، دفاع‌ از نبوت‌ و ولایت‌ ، سخن‌رانی‌غرا و بلیغ‌ در بدترین‌ اوضاع‌ اجتماعی‌ ممکن‌ (چون‌ از شرایط‌ سخنرانی‌ و سخن‌ غرا: عدم‌عوامل‌ فشار درونی‌: چون‌: گرسنگی‌، تشنگی‌، خستگی‌ وعدم‌ حضور مخالفین‌ سفاک‌وظالم‌ دارای‌ جهل‌ مرکب‌...و وجود محیط‌ وفضای‌ آرام‌، نه‌ در محیطی‌ که‌ عوامل‌ اضطراب‌زایی‌؛ چون‌ مناظر دلخراش‌ سرهای‌ شهدا، حضور قاتلان‌ شهدا، و اسارت‌ و دیدن‌مصیبت‌های‌ بزرگ‌، در حال‌ آرامش‌ و متانت‌ و استواری‌ سخن‌رانی‌ می‌کند و با دلیل‌ ثابت‌می‌کند که‌ ظالم‌ رستگار نخواهد شد و می‌فرماید:
«الحمدلله‌ الذی‌ اکرمنا بنبیه‌ محمد 6 وطهرنا من‌ الرجس‌ تطهیرا اءنما یفتضح‌الفاسق‌ و یکذب‌ الفاجر و هو غیرنا... ما رأیت‌ اءلاجمیلاً...» که‌ این‌ نوشتار و این‌ حقیر حتی‌از نوشتن‌ یکی‌ از خطبه‌های‌ حضرت‌ عاجز است‌، چه‌ رسد به‌ بیان‌ عظمت‌ آن‌ سرور زنان‌که‌ در مقابل‌ دستگاه‌ ظلم‌ و جور و سفاک‌ و خون‌ریز سخن‌رانی‌ نمود و در عرصه‌های‌گوناگون‌ پرچم‌ نهضت‌ حسینی‌ را به‌ دوش‌ کشید. حقیقتی‌ را که‌ حسین‌ (ع) با خون‌ خودنوشت‌، ایشان‌ تنها با کلمه‌ گفت‌ و در هر جا بر سر هر قدرتی‌ فریاد زد، چون‌ اوست‌ نمونة‌تربیت‌ شدة‌ در مکتب‌ فاطمة‌ زهرا 3 و امام‌ حسین‌ (ع) واین‌ است‌ الگوی‌ زن‌ مسلمان‌که‌ چگونه‌ باید باشد.
حضرت‌ هنگام‌ دیدن‌ سر اباعبدالله‌ (ع) فی‌ البداهه‌ سرود:

• یا هلالاً لما استتم‌ کما ما توهمت‌ یا شفیق‌ فؤادی‌ کان‌ هذا مقدراً مکتوبا
• لاغاله‌ خسفه‌ فأبدی‌ غروبا فؤادی‌ کان‌ هذا مقدراً مکتوبا فؤادی‌ کان‌ هذا مقدراً مکتوبا
حضرت‌ ام‌ کلثوم‌
«ام‌ کلثوم‌ کبری‌ کانت‌ فهیمة‌ جداً وذات‌ فصاحة‌» متولد سال‌ ششم‌ هجری‌ وهمسر ایشان‌ عون‌ بن‌ جعفر بن‌ ابی‌ طالب‌ وبعد از حدود پنج‌ ماه‌ از واقعة‌ عاشورا، درمدینه‌ وفات‌ می‌کند. دربارة‌ صلابت‌ ایشان‌ آمده‌ که‌ در جریان‌ جنگ‌ جمل‌، حفصه‌ از این‌که‌ شعری‌ در مجد حضرت‌ علی‌(ع) به‌ وی‌ رسیده‌ و اما او خواهان‌ موفقیت‌ عایشه‌ است‌،جشنی‌ ترتیب‌ می‌دهد که‌ زنان‌ آوازه‌ خوان‌ شعری‌ در هجو حضرت‌ علی‌ (ع) بخوانندوافراد حاضر کف‌ بزنند. ام‌ کلثوم‌ وارد مجلس‌ می‌شود حفصه‌ با دیدن‌ حضرت‌ ام‌ کلثوم‌ وشناختن‌ ایشان‌ شرمنده‌ می‌شود و مجلس‌ را قطع‌ می‌کند و ام‌ کلثوم‌ 3 می‌فرماید: اگرامروز شما کینه‌های‌ درون‌ خود را دربارة‌ علی‌ (ع) ظاهر ساختید، پیش‌تر نیز نسبت‌ به‌برادرش‌ پیامبر(ص) چنین‌ کردید، تا خداوند در این‌ باب‌ آنچه‌ خواست‌ نازل‌ کرد.
واءن‌ تظاهرا علیه‌ فان‌ الله هو مولیه‌ و جبریل‌ وصالح‌ المؤمنین‌. خداوند نگهبان‌اوست‌ و جبرئیل‌ و مردان‌ صالح‌ (حضرت‌ علی‌ (ع) به‌ روایت‌ عامه‌ و خاصه‌) مددکار اوهستند) و آن‌گاه‌ حفصه‌ اشعار را پاره‌ می‌کند.
حضرت‌ ام‌ کلثوم‌ درکربلا، هنگام‌ وداع‌ با امام‌ حسین‌ (ع) می‌فرماید: وای‌ به‌ حال‌ما بعد از تو ای‌ ابا عبدالله‌، امام‌ فرمودند: خواهرم‌ در راه‌ خدا صبر پیشه‌ کن‌، ساکنان‌ آسمان‌فانی‌ می‌شوند، اهل‌ زمین‌ می‌میرند و همة‌ انسان‌ها نیز، ـپایان‌ جهان‌ـ رفتن‌ به‌ سوی‌خداست‌ و مردن‌ و خروج‌ از دنیاست‌ و بدین‌ وسیله‌، امام‌ حسین‌ ایشان‌ را می‌فرمایند که‌صبر پیشه‌ کنند... و سخنی‌ که‌ در آن‌ رضایت‌ خدا نباشد، بر زبان‌ نرانند .
بعد از شهادت‌ همة‌ یاران‌ امام‌ حسین‌ (ع) ، وحرکت‌ امام‌ سجاد: حضرت‌ اباعبدالله‌ به‌ام‌ کلثوم‌ 3 می‌فرمایند: ایشان‌ را نگه‌دار تا زمین‌ از نسل‌ آل‌ محمد خالی‌نماند.
در آخرین‌ وداع‌، حضرت‌ ابا عبدالله‌ رو به‌ ام‌ کلثوم‌ نمودند و فرمودند: خواهرم‌ تو را به‌نیکی‌ سفارش‌ می‌کنم‌ و من‌ به‌ سوی‌ این‌ قوم‌ می‌روم‌.
ام‌ کلثوم‌ در خطبه‌ای‌ خطاب‌ به‌ اهل‌ کوفه‌، بعد از بیان‌ جریان‌ عاشورا می‌فرمایند:«الا اءن‌ حزب‌ الله‌ هم‌ الفائزون‌ و حزب‌
الشیطان‌هم‌ الخاسرون‌» و اشعاری‌ را فی‌ البداهه‌ می‌سرایند که‌ سراسر عظمت‌ وبلاغت‌ آن‌ گفتار را می‌رساند:
سَفَکْتُم‌ دِماءً حَرَّم‌ الله‌ُ سفکهَاو حَرَّمتها القرآن‌ ثم‌ محمد؛
خونی‌ ریختند که‌ خدا و قرآن‌ و پیامبر ریختن‌ آن‌ را حرام‌ کرده‌ بودند
قتلتم‌ افی‌ صبراً فویل‌ لامکم‌ ستجزون‌ ناراً حرما یتوقد
خطاب‌ به‌ دشمن‌ می‌فرمایند: برای‌ این‌ کشتار آتش‌ به‌ زودی‌ به‌ سراغ‌ شما خواهدآمد. و به‌ هنگام‌ ورود به‌ مدینه‌ با اشعار غرائی‌ وضعیت‌ و جریان‌ واقعة‌ عاشورا را به‌ صورت‌شعر، فی‌ البداهه‌ بیان‌ می‌کنند:
نحن‌ بنات‌ یاسین‌ وطه‌نحن‌ الصابرات‌ علی‌ البلایا
نحن‌ الصادقون‌ الناصحون‌...
ایشان‌ بانویی‌ فهیم‌، بلیغ‌، جلیل‌ القدر و از زنان‌ فاضل‌ عصر خویش‌ بودند که‌ درکتاب‌های‌ مختلف‌ در عصمت‌ این‌ بانو، سخن‌ها نوشته‌ شده‌ است‌ .
حضرت‌ رباب‌
ایشان‌ دختر امرء القیس‌ بن‌ عدی‌ بن‌ اوس‌ بن‌ جاعراز قبیلة‌ قضاعه‌ است‌ که‌ ـخواهر ایشان‌ مُحَیاة‌ همسر حضرت‌ علی‌ (ع) و سلمی‌ همسرحضرت‌ مجتبی‌ (ع) بودند ـدارای‌ دو فرزند به‌ نام‌ سکینه‌ و علی‌ اصغر که‌ بعد از شهادت‌ علی‌ اصغر در صحنة‌ کربلابرای‌ آن‌ که‌ مبادا حضرت‌ اباعبدالله‌ (ع) با دیدن‌ حضرت‌ رباب‌ متأثر شوند، برای‌ احترام‌ وتعظیم‌ حضرت‌ از خیمه‌ بیرون‌ نیامد و صبر نیکوی‌ خویش‌ را نشان‌ داد، ولی‌ بعد از شهادت‌امام‌ حسین‌ (ع) این‌ بانو اوّلین‌ مجلس‌ مرثیه‌ را در دیار ابن‌ زیاد تشکیل‌ داد و سروده‌ای‌ به‌این‌ مضمون‌ خواند:
... من‌ فراموش‌ نمی‌کنم‌ او را، در حالی‌ که‌ دشمنان‌ خیانت‌ پیشه‌، او را تشنه‌ لب‌شهید کردند و بدن‌ شریفش‌ را در کربلا گذاشته‌ و دفن‌ نکردند... بعد از شهادت‌ امام‌حسین‌ (ع) یک‌سال‌ خیمه‌ بر روی‌ قبر ابا عبدالله‌ زدند و عزاداری‌ کردند. حضرت‌ رباب‌بانوی‌ بزرگ‌ کربلا در میان‌ آفتاب‌ می‌نشستند و زیر سقف‌ و سایه‌ نمی‌رفتند تا با این‌ کار به‌امت‌ اسلامی‌ اعلام‌ کنند که‌ آن‌ ناپاکان‌ بی‌ شرم‌، پس‌ از کشتن‌، بدن‌ فرزند پیامبر را درمیان‌ آفتاب‌ به‌ جای‌ گذاردند و حتی‌ دفن‌ هم‌ نکردند.
سروده‌های‌ فراوانی‌ از ایشان‌ است‌ که‌ از جمله‌... دربارة‌ امام‌ حسین‌ (ع)می‌فرمایند:
اءن‌ الذی‌ کان‌ نورا یُسْتَضَاءُ به‌بکربلاء قتیل‌ غیر مدفون‌
سبط‌ النبی‌ جزاک‌ الله‌ صالِحَه‌ُعنا و جُنَّبت‌ُ خُسران‌ الموازین‌
قد کنت‌ لی‌ جبلاً صعباً الوذبه‌و کنت‌ تصحبنا بالرحم‌ والدین‌
من‌ للیتامی‌ ومن‌ للسائلین‌ و من‌یعنی‌ و تأدی‌ الیه‌ کل‌ مسکین‌
و الله‌ لا ابتنی‌ صهراً بصهر کم‌حتی‌ اغیب‌ بین‌ الرمل‌ و الطین‌
حضرت‌ سکینه‌
حضرت‌ سکینه‌ 3 دختر امام‌ حسین‌ (ع) و حضرت‌ رباب‌ بنت‌ امرءالقیس‌ بانوی‌ دانش‌مند، دانش‌ پرور، ادیب‌، فصیح‌، متقی‌ و زاهد در پنجم‌ ربیع‌ الاول‌ سال‌ 117 درمدینه‌ وفات‌ یافت‌. امام‌ حسین‌ به‌ ایشان‌ علاقة‌ خاصی‌ داشتند و هنگام‌ وداع‌ با اهل‌ بیت‌وقتی‌ دیدند، حضرت‌ سکینه‌ از سایر زنان‌ کناره‌ گرفته‌ و به‌ شدت‌ می‌گرید، وی‌ را در آغوش‌گرفتند و فرمودند:
سیطول‌ بعدی‌ یا سکینه‌ فاعلمی‌ منک‌ البکاء اذالحمام‌ دهانی‌...؛
بدان‌ ای‌ سکینه‌، پس‌ از من‌ گریه‌ بسیاری‌ در پیش‌ خواهی‌ داشت‌ تا آن‌ هنگام‌ که‌جان‌ در بدن‌ دارم‌، با اشک‌ جان‌ گداز خود قلب‌ مرا آتش‌ نزن‌، آن‌ گاه‌ که‌ کشته‌ شدم‌، توبهترین‌ زنان‌ و سزاوارترین‌ فرد برای‌ گریستن‌ بر من‌ هستی‌.
حضرت‌ اباعبدالله‌، سکینه‌ را با عبارت‌ «خیرة‌النسوان‌» خواندند که‌ این‌ به‌ مقام‌بس‌ والا و ارزش‌مند آن‌ بزرگوار اشاره‌ دارد.
ایشان‌ می‌فرماید، بعد از شهادت‌ پدرم‌، به‌ هنگام‌ عبور از کنار جسدهای‌ مطهر، آن‌بدن‌ نازنین‌ را در آغوش‌ گرفتم‌ و بی‌ هوش‌ شدم‌، در آن‌ حال‌ شنیدم‌ که‌ پدرم‌ می‌فرمود:
شیعتی‌ ما اءن‌ شربتم‌ ماء عذب‌ فاذکرونی‌ او سمعتم‌ بغریب‌ او شهید فاندبونی‌؛ شیعیان‌ من‌ هر گاه‌ آب‌ خوش‌ گواری‌ می‌نوشید، مرا یاد کنید (که‌ تشنه‌ لب‌ کشته‌ شدم‌) وهرگاه‌ خبر غربت‌ غریبی‌ و شهادت‌ شهیدی‌ شنیدید، بر من‌ سوگواری‌ کنید.
حضرت‌ ام‌ البنین‌
ام‌ البنین‌ 3 دختر خرام‌ بن‌ خالد مکابی‌ مادر حضرت‌ابوالفضل‌ بود و سه‌ پسردیگر به‌ نام‌های‌ عبدالله‌، جعفر، عثمان‌، که‌ در واقعة‌ عاشورا به‌ شهادت‌ رسیدند؛ هنگامی‌که‌ راوی‌، خبر شهادت‌ تک‌ تک‌ پسران‌ را می‌دهد، هر بار حضرت‌ ام‌ البنین‌ می‌فرماید، ازحسین‌ (ع) و سرنوشت‌ ایشان‌ بگو، و این‌ عظمت‌ این‌ بانوی‌ نمونه‌ را می‌رساند که‌ درمکتب‌ اسلام‌ پرورش‌ یافته‌ و شهادت‌ فرزندان‌ خویش‌ را در مقابل‌ خبر از امام‌ حسین‌(ع)نادیده‌ می‌گیرد.
اهمیت‌ مقام‌ حسین‌ (ع) و جایگاه‌ امامت‌ ایشان‌ و این‌که‌ به‌ شهادت‌ می‌رسند،باعث‌ می‌شود حضرت‌ ام‌ البنین‌ متاثر شود و در سوگ‌ اباعبدالله‌ عمق‌ تأثر وی‌ ظاهر شود وبه‌ کسی‌ که‌ خبر شهادت‌ را می‌رساند، بفرمایند، بند دلم‌ را پاره‌ کردی‌. این‌ شدت‌ علاقة‌ام‌البنین‌ به‌ امام‌ حسین‌ (ع) حاکی‌ از بلندی‌ مرتبة‌ ایمان‌ و قوت‌ معرفت‌ او به‌ مقام‌ امامت‌است‌ که‌ شهادت‌ چهار جوان‌ رشید خود را در مقابل‌ شهادت‌ امام‌ و پیشوای‌ خود سهل‌می‌شمرد. او در مجلس‌ عزاداری‌ در قبرستان‌ بقیع‌ ـ که‌ به‌ علت‌ قداست‌ و در برداشتن‌قبور پاکان‌، مورد احترام‌ و محل‌ رفت‌ و آمد مردم‌ مدینه‌ و زائران‌ قبر پیامبر بوده‌ است‌ ـ درحالی‌ که‌ جمعی‌ از بانوان‌ گرداگرد آن‌ مخدره‌، بودند به‌ یاد فرزندانش‌ آن‌ چنان‌ جان‌سوز ناله‌می‌کرد که‌ دشمنان‌ و حتی‌ دل‌ سخت‌ترین‌ دشمنان‌ خاندان‌ وی‌؛ مانند مروان‌ بن‌ حکم‌تکان‌ داد و متأثر کرد و جنایات‌ بنی‌ امیه‌ را بر ملا ساخت‌.
بانو مخدره‌ لیلا
مادر گران‌قدر حضرت‌ علی‌ اکبر(ع) در کربلا نبود. ایشان‌ دختر ابو مره‌ بن‌ مروه‌ بن‌مسعود از طائفة‌ ثقیف‌ - مادر ایشان‌ دختر ابوسفیان‌ که‌ به‌ سبب‌ وجود او بود سه‌ طائفة‌معروف‌ بنی‌ هاشم‌، بنی‌ امیه‌ و بنی‌ ثقیف‌ به‌ هم‌ پیوند خورده‌ بود.
بانوی‌ محترمه‌، مادر حضرت‌ محسن‌ این‌ بانو در عاشورا باردار بودند و از شدت‌صدمات‌ وارده‌ در ایام‌ اسارت‌ در نزدیکی‌ حلب‌ در راه‌ شام‌، سقط‌ جنین‌ نمودند.
فاطمه‌
نام‌ زیبای‌ فاطمه‌ برای‌ اهل‌ بیت‌ بسیار خوش‌ آیند بود و بسیاری‌ از ائمه‌، نام‌فرزندان‌ خود را فاطمه‌ می‌گذاشتند، حتی‌ امام‌ حسین‌ (ع) دو دختر خود را به‌ نام‌ فاطمة‌کبری‌'' و فاطمة‌ صغری‌''، نام‌ گذاری‌ کرد. فاطمه‌ در تقوا، کمال‌، فضایل‌ و جمال‌ همانندی‌نداشت‌ واز زنان‌ بزرگ‌ اهل‌ بیت‌ و بانویی‌ دانشمند، محدث‌ و مبارز بود و در کربلانقش‌های‌ ارزنده‌ای‌ بر عهده‌ داشت‌.
فاطمه‌ به‌ همسری‌ حسن‌ مثنی‌، فرزند امام‌ حسن‌ (ع) در آمد؛ در واقعة‌ عاشورا،حسن‌ مثنی‌ مجروح‌ شد و یکی‌ از فرماندهان‌ لشکر عمر سعد به‌ دلیل‌ رابطة‌ خویشاوندی‌،وی‌ را مداوا نمود، سپس‌ امان‌ از عبیدالله‌ بن‌ زیاد گرفت‌ و در قیام‌ عبدالرحمن‌ اشعث‌ برضد امویان‌ به‌ وسیله‌ زهر شهید شد. حسن‌ مثنی‌ و فاطمه‌، هاشمی‌ نسب‌ و از جهت‌سیادت‌، حسنی‌ و حسینی‌ بودند.
- امام‌ حسین‌ در روز عاشورا، و دیعه‌های‌ امامت‌ را به‌ فاطمه‌ تحویل‌ داد تا پس‌ ازبهبودی‌ امام‌ سجاد(ع) به‌ ایشان‌ تحویل‌ دهد. ایشان‌ در سال‌ 110 هجری‌ در مصردرگذشت‌ و در «درب‌ احمر» دفن‌ شد. از ایشان‌ احادیث‌ فراوانی‌ نقل‌ شده‌ که‌ در منابع‌روایی‌ ثبت‌ و ضبط‌ است‌.
ایشان‌ خطبه‌های‌ کوبنده‌ای‌ در کوفه‌ کرد و به‌ روشن‌گری‌ قضایا پرداخت‌. بعد ازحمدالهی‌ و پناه‌ بردن‌ به‌ خدا از خدعه‌ و نیرنگ‌ و خطاب‌ به‌ اهل‌ کوفه‌ یا اهل‌ الکوفه‌ فرمود:«یا اهل‌ المکر و الغدر و الحیل‌ انا اهل‌ بیت‌ ابتلانا الله‌ بکم‌....تباً لکم‌ یا اهل‌ کوفه‌»؛ وضمن‌نیرنگ‌ باز خواندن‌ اهل‌ کوفه‌ ماجرا را شرح‌ می‌دهند و اشعاری‌ را فی‌ البداهه‌ می‌سرایند ازجمله‌ می‌فرمایند؛ «حسد تمونا ویلاً لکم‌ علی‌ ما فضلنا الله‌ تعالی‌... ذلک‌ فضل‌ الله‌ یؤتیه‌من‌ یشاء و الله‌ ذوالفضل‌ العظیم‌ و من‌ لم‌ یجعل‌ الله‌ نورا فما له‌ من‌ نور» و همه‌ حاضران‌صدا را به‌ گریه‌ و ناله‌ بلند می‌کنند و می‌گویند قلب‌ ما را آتش‌ زدی‌.
نمونه‌ای‌ از مبارزة‌ زنان‌ همراه‌ اهل‌ بیت‌
همسر زهیر بن‌ قین‌
زهیر بن‌ قین‌ از عثمانیان‌ بود و در بین‌ راه‌ در گوشه‌ای‌ دور از خیام‌ امام‌ (ع) چادرزده‌ وطی‌ طریق‌ می‌کرد. امام‌ کسی‌ را پیش‌ او فرستاد و او را به‌ حضور خود خواند و وی‌خواست‌ پاسخ‌ رد بدهد که‌ همسرش‌ به‌ او گفت‌: پسر رسول‌ خدا به‌ دنبال‌ تو می‌فرستد وتودر رفتن‌ کوتاهی‌ می‌کنی‌، چه‌ اشکالی‌ دارد که‌ بروی‌ و سخن‌ او را بشنوی‌ و بازآئی‌.
و او را وا داشت‌ که‌ هر چند با کراهت‌ به‌ خدمت‌ امام‌ برسد و چنان‌ شد که‌ در روزعاشورا در ردیف‌ شهدای‌ والامقام‌ قرار گرفت‌ و از لعنت‌ خدا و رسول‌ و عذاب‌ الهی‌ نجات‌یافت‌.
همسر عبدالله‌ عمیر کلبی‌
او لشکریان‌ ابن‌ زیاد را در نخیله‌ کوفه‌، در حال‌ حرکت‌ می‌بیند و به‌ همسرش‌می‌گوید، این‌ سپاه‌ کجا می‌روند؟ شوهرش‌ می‌گوید: می‌روند با حسین‌ بن‌ علی‌ (ع)بجنگند. زن‌ با بیان‌ آرزوی‌ قلبی‌ خویش‌ که‌ شهادت‌ در راه‌ حسین‌ (ع) آرزوی‌ بزرگی‌است‌، عبدالله‌ نیز میل‌ خویش‌ را برای‌ شهادت‌، بیان‌ می‌کند و زن‌ نه‌ تنها مانع‌ نمی‌شودبلکه‌ وی‌ خود نیز تشویق‌ وترغیب‌ می‌شود و می‌گوید: خدا ترا هدایت‌ کند مرا هم‌ با خودببر و در روز هشتم‌ محرم‌ وارد کربلا می‌شوند و عبدالله در روز عاشورا به‌ شهادت‌ می‌رسد وهمسرش‌ ام‌ وهب‌ بنت‌ عبید نیز شهید غیر بنی‌ هاشم‌ است‌ که‌ به‌ شهادت‌ می‌رسد وایشان‌ تنها کسی‌ است‌ که‌ از بانوان‌ که‌ در حادثه‌ کربلا به‌ شهادت‌ رسیده‌ است‌.
او به‌ همسرش‌ که‌ در حال‌ شهادت‌ بود، می‌گوید: چه‌ خوب‌ جانبازی‌ کردی‌ که‌ ناگاه‌دشمن‌ سر او را با عمودی‌ خرد می‌کند.
همسر مسلم‌ بن‌ عوسجه‌
بعد از شهادت‌ همسر، فرزندش‌ را می‌فرستد و امام‌ حسین‌ (ع) اجازه‌ نمی‌دهندولی‌ این‌ مادر غیور به‌ فرزندش‌ می‌گوید: تو سلامت‌ باشی‌ و سلامتی‌ خود را بر یاری‌ پسرپیامبر ترجیح‌ می‌دهی‌، او را وادار به‌ دفاع‌ از سنگر ولایت‌ می‌نماید.
مادر عمرو بن‌ جناده‌
او بعد از شهادت‌ همسرش‌، پسر را تشویق‌ می‌کند وامام‌ قبول‌ نمی‌کنند ومی‌فرمایند: شاید مادر راضی‌ نباشد، عرض‌ می‌کند ایشان‌ مرا به‌ میدان‌ فرستاده‌ است‌ .
مادر عمروبن‌ جناده‌ با عمود خیمه‌ به‌ جنگ‌ دشمن‌ می‌رود و به‌ فرمان‌ امام‌برمی‌گردد و همین‌ بانو است‌ که‌ بعد از شهادت‌ فرزند که‌ دشمن‌ سر را به‌ طرف‌ خیام‌ پرتاب‌می‌کند سر را برداشته‌ می‌بوسد و به‌ سوی‌ دشمن‌ پرتاب‌ می‌کند و یک‌ نفر را به‌ همین‌وسیله‌ می‌کشد.
مادر وهب‌ نیز بعد از کشته‌ شدن‌ فرزندش‌ به‌ میدان‌ می‌رود و حمله‌ می‌کند حضرت‌می‌فرمایند: جهاد بر زن‌ واجب‌ نیست‌؛ به‌ فرمان‌ امام‌ برمی‌گردد در حالی‌ که‌ زیر لب‌ نجوامی‌کرد.«خدایا امید مرا قطع‌ مکن‌». امام‌ زمزمه‌ او را می‌شنود و می‌فرمایند: تو و فرزندت‌در بهشت‌ با پیامبر و در امان‌ او خواهید بود و خدا امید تو را قطع‌ نخواهد کرد.
مادر حضرت‌ علی‌ اصغر به‌ هنگام‌ شهادت‌ فرزندش‌ بدلیل‌ دارا بودن‌ روحیه‌ قوی‌ وجلوگیری‌ از تاثر بیشتر امام‌ حسین‌ (ع) از خیمه‌ بیرون‌ نیامد.
دختران‌ حضرت‌ مسلم‌ بعد از شهادت‌ پدر، به‌ امام‌ عرض‌ کردند: ما در خدمت‌ شماخواهیم‌ بود تا همان‌ سرنوشتی‌ که‌ نصیب‌ مسلم‌ شد نصیب‌ ما هم‌ بشود.
آنچه‌ دربارة‌ این‌ زنان‌ بیان‌ شده‌ قطره‌ای‌ از اقیانوس‌ تعهد و ایمان‌ و اختیار است‌ واینان‌ با تحریک‌ و تشجیع‌ همسران‌ و فرزندان‌ خویش‌ برای‌ رفتن‌ به‌ سوی‌ میدان‌ جهادنقش‌ عمده‌ و اساسی‌ داشته‌اند.
به‌ هنگام‌ غارت‌ خیام‌
زنان‌ که‌ می‌دانستند کار خصم‌ جنبة‌ مالی‌ و اقتصادی‌ دارد و می‌خواهند زیور آلات‌را غارت‌ کنند، خودشان‌ زیورآلات‌ و جامه‌های‌ اضافی‌ را از خود دور کرده‌ و به‌ سوی‌ دشمن‌پرتاب‌ می‌کردند و زنی‌ از قبیله‌ بکربن‌ وائل‌ که‌ همسر یکی‌ از لشکریان‌ ابن‌ زیاد بود، وقتی‌غارتگری‌ دشمن‌ را دید، چوب‌ خیمه‌ای‌ را برداشت‌ و فریاد زد: ای‌ قبیلة‌ من‌، شما زنده‌اید واینان‌ خیمه‌های‌ دختران‌ رسول‌ خدا را غارت‌ می‌کنند، کار به‌ اینجا کشیده‌ که‌ می‌خواهندلباس‌ از تن‌ حرم‌ پیامبر در آورند، لا حکم‌ الالِلّه‌، جلوی‌ خیمه‌ها ایستاده‌ و اولین‌ فردی‌ بودکه‌ علیه‌ دستگاه‌ اموی‌ طغیان‌ کرد.
همسر خولی‌
با دیدن‌ سر مطهر حضرت‌ اباعبداله‌ در منزل‌ خویش‌ تا آخر عمر خود را زینت‌ نکردو بر چشم‌ سرمه‌ نکشید .
دفن‌ شهدا روز سوم‌ در کربلا با غیرت‌ زنانه‌ و جوشش‌ ایمان‌ زنان‌ قبیلة‌ بنی‌ اسد بودکه‌ شهداء را مردان‌ قبیله‌ دفن‌ کردند .
زنان‌ همراه‌ اهل‌ بیت‌ در قیام‌ عاشورا، به‌ رغم‌ کتک‌ خوردن‌، مجروح‌ شدن‌، اسارت‌،غم‌ از دست‌ دادن‌ همسران‌ و فرزاندان‌ در شب‌ یازدهم‌ ماه‌ محرم‌ باوجود مصیبت‌ بزرگ‌ وعظیم‌، به‌ نگهداری‌ اطفال‌ پرداختند و از کودکان‌ نگه‌داری‌ کردند. ابتدا با کمک‌ حضرت‌زینب‌ و ام‌ کلثوم‌ به‌ برپایی‌ خیام‌ نیم‌ سوخته‌ اقدام‌ کردند، سپس‌ کودکان‌ را در آن‌ جای‌ داده‌و به‌ سرشماری‌ زنان‌ و کودکان‌ پرداخته‌ و کودکان‌ گم‌ شده‌ و فرار کرده‌ را از داخل‌ خارها وبیابان‌ها یافتند و یا از دست‌ دشمن‌ رهانیدند.
اینان‌ دریافته‌ بودند که‌ برای‌ حفظ‌ خود و مکتب‌ اسلام‌ باید رسالت‌ سنگین‌ خویش‌انجام‌ دهند و به‌ رهنمودهای‌ امام‌ عمل‌ کنند. از مقدسات‌ دفاع‌ کنند و رسالت‌ عاشورا را باتمام‌ ظرافت‌ و هنر به‌ انجام‌ رسانند .
مروری‌ گذرا بر جایگاه‌ و نقش‌ زن‌ در نهضت‌ عاشورا
حادثة‌ عاشورا، حادثه‌ای‌ است‌ که‌ مرد و زن‌ در آن‌ نقش‌ دارند ولی‌ مرد در مدارخودش‌ و زن‌ در مدار خودش‌.
اباعبدالله‌ اهل‌ بیت‌ را برای‌ رسالتی‌ سترک‌ و ساختن‌ تاریخی‌ عظیم‌ با داشتن‌نقش‌ مستقیم‌ حرکت‌ می‌دهد و این‌ زنان‌ در ابتدای‌ حرکت‌ و قبل‌ از عاشورا، عامل‌ مهم‌ درتشجیع‌ و ترغیب‌ خانواده‌ برای‌ دفاع‌ از امر ولایت‌ بودند.
آغاز تاریخ‌ نهضت‌ حسینی‌ از روز وفات‌ پیامبر و آغاز سقیفه‌ بوده‌ است‌، پایه‌ این‌قیام‌ در روز دوشنبه‌ای‌ گذارده‌ شد که‌ گروهی‌ با شعار «منا امیر و منکم‌ امیر» خلافت‌اسلامی‌ را به‌ عنوان‌ ارث‌ خود به‌ حساب‌ آوردند و کوشیدند آن‌ را تصاحب‌ کنند.
حضرت‌ زینب‌ 3 تحلیل‌ کننده‌ واقعه‌ عاشورا، در عصر همان‌ روز خونین‌ دهم‌محرم‌، در کنار جسد برادر شهیدشان‌ نشسته‌ و فرمودند: «بابی‌... بابی‌ من‌ فسطاطه‌ یوم‌الاثنین‌ فیها؛ جانم‌ فدای‌ تو ای‌ کسی‌ که‌ خیمه‌های‌ تو را در روز دوشنبه‌ غارت‌ کرده‌اند.»
امام‌ حسین‌ (ع) می‌دانستند که‌ قیام‌ ایشان‌ علیه‌ یزیدیان‌ منجر به‌ کشته‌ شدن‌همه‌ همراهان‌ می‌شود و زنان‌ می‌بایست‌ طلایه‌ دار و عهده‌ دار دنبالة‌ نهضت‌ شوندوحقایق‌ را علنی‌ کنند و در عین‌ ارزیابی‌ قدرت‌ زور و میزان‌ سلطه‌ آن‌، به‌ افشاگری‌ بپردازند.واین‌ زنان‌ همراه‌ شدند تا حقایق‌ را به‌ نحو احسن‌ بگویند، چون‌ اگر در خانه‌ می‌ماندندوزندگی‌ می‌کردند، بعد از خبرشهادت‌ نزدیکان‌، چند روزی‌ گریه‌ و زاری‌ و مسئله‌ همان‌جاختم‌ می‌شد؛ به‌ همین‌ دلیل‌ زنان‌ همراه‌ شدند و راه‌ دفاع‌ از ولایت‌ را آموختند وقدم‌ درراه‌ گذاردند.
شیوه‌ فرهنگی‌ (تربیتی‌) امام‌ حسین‌(ع) برای‌ ایجاد آمادگی‌ زنان‌
امام‌ (ع) از ابتدا با سخنرانی‌ها و خطبه‌ها وگفت‌ وگوهای‌ گوناگون‌ با انصار،مهاجرین‌، اقوام‌ ،دوستان‌، دشمنان‌، هدف‌ خویش‌ را بیان‌ کردند و راه‌ را نشان‌ دادند وفرمودند: «من‌ برای‌ اصلاح‌ وضع‌ امت‌ جدم‌ و امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر قیام‌ کرده‌ام‌...»و به‌ زنان‌ می‌فرمودند: همه‌ می‌میرند و دوام‌ و بقاء از آن‌ خداوند است‌». بدینوسیله‌ یادآورمی‌شدند که‌ همه‌ رفتنی‌ هستند خواه‌ زود یا دیر. پس‌ برگزیدن‌ رفتن‌ آگاهانه‌ و ارزشمندبهتر است‌ .
هشدارها
امام‌ (ع) برای‌ تصفیه‌ نا آگاهانی‌ از ناآگاهانی‌ که‌ همراه‌ کاروان‌ شده‌ بودند و برای‌هشدار به‌ ناآگاهانی‌ که‌ این‌ مسیر، را نمی‌توانند بپیمایند در حین‌ سفر هشدارهای‌ لازم‌ راجهت‌: آماده‌ سازی‌، آمادگی‌ تدریجی‌، ایجاد ثبات‌ تدریجی‌ و پایمردی‌ برای‌ پذیرش‌سختیهای‌ سفر و خصوصاً سختیها و مصائب‌ بعد از شهادت‌ می‌دادند از جمله‌ :
بیان‌ خواب‌
من‌ در این‌ سفر خود را کشته‌ می‌بینم‌ - در خواب‌ فرمودند تو نزد من‌ خواهی‌ آمد،
ـ خواب‌ دیدم‌ سگهایی‌ بدنم‌ را قطعه‌ قطعه‌ می‌کنند و از همه‌ بیشتر سگی‌ تیره‌ باخالهای‌ سفید و سیاه‌ مرا بیشتر آزار می‌داد.
هشدارهای‌ کلامی‌
- خطاب‌ به‌ام‌ کلثوم‌: شما باید کشته‌ مرا به‌ خاک‌ نظاره‌ کنید لیکن‌ شما را به‌پرهیزگاری‌ وصبر وصیت‌ می‌کنم‌.
- بنی‌ امیه‌ تا جانم‌ را نگیرند مرا فارغ‌ نخواهند گذاشت‌.
- یا اختاه‌ اسکتی‌ رحمک‌ الله‌ - یا اخیه‌ اسکتی‌ رحمک‌ الله‌ لا تشمتی‌ قوم‌ بنا.
هشدارهای‌ عملی‌
به‌ هنگام‌ شنیدن‌ خبرهای‌ گوناگون‌ در مورد وضعیت‌ نهضت‌ کلمة‌ استرجاع‌ را برزبان‌ جاری‌ می‌ساختند، یا می‌فرمودند: «لا حول‌ و لا قوه‌ الا بالله‌».
بعد از شهادت‌ حضرت‌ مسلم‌ (ع) دختران‌ مسلم‌ را مورد نوازش‌ قرار می‌دهند به‌شیوه‌ غیر مستقیم‌ می‌فهمانند، که‌ پدرشان‌ شهید شده‌ است‌؛ این‌ هشدار خوبی‌ بود به‌زنانی‌ که‌ متزلزل‌ بودند که‌ و از ادامه‌ راه‌ وتعقیب‌ هدف‌ بازداشته‌ شوند؛ ولی‌ اگر مانند اهل‌بیت‌ انتخابی‌ آگاهانه‌ دارند بمانند.
- به‌ کربلا می‌رسند؛ حضرت‌ می‌فرمایند این‌ جا سرزمین‌ معهود است‌. بر خلاف‌معمول‌ خیمه‌ زنان‌ را در گودالی‌ و در مکان‌ پستی‌ نصب‌ کردند؛ آن‌ چنان‌ که‌ آنان‌ نتوانند:صحنه‌ جنگ‌ و خونریزی‌ را شاهد باشند، این‌ نکته‌ هشدار دیگری‌ بود و زنان‌ را به‌ اهمیت‌قضیه‌، نیکوتر واقف‌ ساخت‌. برخی‌ زنان‌ گریستند، برخی‌ خواستار بازگشت‌ به‌ مدینه‌ شدند،گروهی‌ هم‌ در این‌ میان‌ ساکت‌ ماندند.
و شب‌ عاشورا نیز تصفیه‌ای‌ دیگر و کلاس‌ دیگری‌ انجام‌ گرفت‌. خطبه‌ امام‌ چاره‌ساز بود، تنها زنان‌ و مردانی‌ ماندند که‌ قادر بودند پیام‌ شهادت‌ را به‌ دیگران‌ برسانند.
در روز عاشورا نیز تسلی‌ می‌دادند و آینده‌ را ترسیم‌ می‌کردند و شیوه‌ مقابله‌ باسختی‌ها را و شیوه‌ عزاداری‌ را آموزش‌ می‌دادند.
هدف‌ از هشدارهای‌ تربیتی‌، فرهنگی‌ امام‌ حسین‌(ع)
تعلیم‌ و تربیت‌ تدریجی‌، جدا کردن‌ ثابت‌ قدمان‌ از سایرین‌ و ایجاد آمادگی‌ بیشترخصوصاً در زنان‌، مقاوم‌ ساختن‌ آنان‌،
آموزش‌ شیوة‌ عزاداری‌ ] که‌ آه‌ و واویلا نکردن‌، گریبان‌ چاک‌ ندادن‌، سخنان‌ دور ازشأن‌ ومقام‌ خویش‌ نگفتن‌ [ جایگاه‌ و شخصیت‌ و شأن‌ خود را نیکو شناختن‌ و حفظ‌ کردن‌.
روز عاشورا آخرین‌ پیامها را می‌دهند
آمادة‌ مصیبت‌ باشید، لباس‌های‌ خود را بپوشید و بدانید خدا حامی‌ شماست‌ ونجاتتان‌ می‌دهد و عاقبت‌ شما را به‌ خیر قرار می‌دهد ] و به‌ این‌ وسیله‌ ایجاد امید و آرامش‌قلبی‌ می‌نمودند که‌ البته‌ بعضی‌ شیون‌ و بی‌ تابی‌ کردند[.
علت‌ شیون‌ و بی‌ تابی‌ برخی‌ زنان‌
بی‌تابی‌ زنان‌ در جریان‌ عاشورا، ناشی‌ از غم‌ از دست‌ دادن‌ همسر و فرزند ونورچشمی‌ نبود بلکه‌ بی‌ تابی‌ از این‌ جهت‌ است‌ که‌ :
مریدی‌ مراد خود را از دست‌ می‌دهد،
شیون‌ از اینکه‌ با مرگ‌ آن‌ بزرگواران‌ رشته‌ دین‌ از هم‌ می‌گسلد، نور شریعت‌خاموش‌ می‌شود، درخت‌ امامت‌ پژمرده‌ می‌شود .
در روز عاشورا زنان‌ مراقب‌ بودند، آه‌ و ناله‌ نکنند و به‌ کودکان‌ رسیدگی‌ کنند، زنان‌مضطرب‌ و افسرده‌ را دریابند و تسلی‌ بدهند تا مانع‌ جهاد و مبارزه‌ مجاهدین‌ نشوند .
بعد از عاشورا ]مراسم‌ استیضاح‌ دستگاه‌ اموی‌[
اولین‌ مجلس‌ عزاداری‌ توسط‌ حضرت‌ زینب‌ بر روی‌ جسدهای‌ مطهر شهیدان‌برگزار گردید، در مسیر حرکت‌ به‌ سوی‌ شام‌، مدینه‌ و سخنرانی‌های‌ بلیغ‌ و خطابه‌های‌آتشین‌ خاندان‌ و اهل‌ بیت‌ عصمت‌ و طهارت‌ و بیان‌ رنج‌ها، سختی‌ها، گرسنگی‌ها،اسارتها، تشنگی‌ها، قساوت‌ دشمن‌ را به‌ تصویر کشیده‌ کودکان‌ و زنان‌ با مرثیه‌ سرایی‌،خون‌ خواری‌، وحشی‌ گری‌ خصم‌، زدن‌ و کشتن‌، سوختن‌ و ویران‌ کردن‌ خیمه‌ها، بیان‌تنهایی‌ و بی‌ کسی‌ زنان‌ در آن‌ بیابان‌ پراز دشمن‌ خدانشناس‌ سنگ‌ دل‌ را بیان‌ کردند.تاریخ‌ کربلا با تجلی‌ حضرت‌ زینب‌ از عصر عاشورا آغاز می‌شود. حال‌ شریک‌ حسین‌،رئیس‌ قافله‌ حسین‌ است‌. با کمک‌ زنان‌ اهل‌ بیت‌ بذر نهضتی‌ را افشاندند که‌ هنوز آن‌ بذردر حال‌ رشد، و نمو است‌ و باعث‌ شد، پیام‌ شهادت‌ به‌ گوش‌ مردم‌ برسد. و این‌ نبود مگر به‌سبب‌ صبر وتحمل‌ زنانی‌ که‌ به‌ ریسمان‌ اسارت‌ بسته‌ شده‌ و شهدا را پشت‌ سر گذارند. وسرهای‌ شهدا جلوی‌ نظرشان‌ با وضع‌ غیر قابل‌ وصف‌ که‌ دلها را تکان‌ می‌داد و شیوه‌ای‌که‌ حضرت‌ زینب‌، ام‌ کلثوم‌، فاطمه‌ سکینه‌ بکار بردند و باعث‌ افزایش‌ تحمل‌ زنان‌ وفرزندان‌ شدند که‌ نه‌ شیون‌ کنند و یقه‌ چاک‌ دهند و نه‌ تصدق‌ قبول‌ کنند و در جلوی‌ خصم‌زبون‌ ناله‌ و گِله‌ نمایند .
آنان‌ چون‌ کوه‌ استوار بودند و به‌ همراه‌ حضرت‌ زینب‌ 3 با سکوت‌ و سکون‌ واطمینان‌ از آیندة‌ خویش‌ به‌ بیان‌ جنایات‌ پرداختند و این‌ اطاعت‌ و همراهی‌ زنان‌ باحضرت‌ زینب‌ در تاریخ‌ زبان‌ زد خاص‌ و عام‌ و دوست‌ و دشمن‌ شد. با حاصل‌ رسالت‌زنان‌ حاضر در روز عاشورا به‌ طور عبارت‌ است‌ از:
1 - حساب‌ اسلام‌ از دستگاه‌ غاصب‌ خلافت‌ جدا شود .
2 - قطع‌ نفوذ دینی‌ باطل‌ امویان‌ و پرده‌ برداری‌ از فریب‌ کاری‌های‌ دستگاه‌ حاکمه‌.
3 ـ رسوا ساختن‌ دستگاه‌ ظلم‌ و جنایت‌ اموی‌، بیان‌ تاریخ‌ کربلا و بیان‌فرومایگی‌ها و دنائت‌های‌ بنی‌ امیه‌ با حدّت‌ و شدت‌ هر چه‌ بیشتر .
- احیای‌ روح‌ مبارزه‌، بین‌ مردم‌ و بیداری‌ افکار و اندیشه‌ها و جذب‌ مردم‌ به‌معنویت‌.
5 - ایجاد ارزش‌های‌ اخلاقی‌ جدید و توسعة‌ معارف‌ اصیل‌ اسلامی‌ .
نتیجه‌
تاریخ‌ عاشورا نشان‌ داد که‌ زن‌ نیز می‌تواند در جهت‌ نیل‌ به‌ والاترین‌ مقام‌ انسانی‌،هم‌ پای‌ مردان‌ و شهیدان‌ اسلام‌، برای‌ تجدید بنای‌ اسلام‌ و قرآن‌ قیام‌ کند و تربیت‌ والای‌انسانی‌ خود را به‌ جهانیان‌ بنمایاند که‌ چگونه‌ فرصت‌ ابراز شخصیت‌ و تجلی‌ نفخة‌ الهی‌ راداراست‌.
آن‌ جا که‌ حضرت‌ زینب‌ 3 در کاخ‌ یزید بعد از آن‌ مصیبت‌های‌ بزرگ‌، با کمال‌شجاعت‌، اعتماد به‌ نفس‌ واتکال‌ به‌ خداوند می‌فرماید: «ما رایت‌ الا جمیلا» عظمت‌ زن‌نمونه‌ اسلامی‌ را در معرض‌ دید همگان‌ می‌گذارد و اثبات‌ موجودیت‌ و حقانیت‌ خویش‌ رابه‌ نام‌ دخت‌ پیامبر] تنها جایی‌ که‌ حضرت‌ برای‌ معرفی‌ خود برای‌ حاضران‌ قسی‌ القلب‌این‌ لفظ‌ را بکار می‌گیرند[ و ادامه‌ دهنده‌ رسالت‌ حسینی‌ قرار می‌دهد و به‌ این‌ وسیله‌ بذرانقلاب‌ حسینی‌ را در جهان‌ هستی‌ می‌کارد.
ویژگی‌ عمده‌ زنان‌ عاشورایی‌، در نهضت‌ عاشورا بطور خلاصه‌ و فهرست‌ وار عبارت‌بود از:
زنان‌ سرشار از عاطفه‌، احساس‌، علاقه‌مند به‌ زندگی‌ که‌ در سایة‌ تعلیم‌ و تربیت‌الهی‌، توانستند مدیر شایسته‌ای‌ برای‌ هستی‌ خویش‌ باشند وبا تمامی‌ ویژگی‌ها و علایق‌زنانگی‌، بااولویت‌ قرار دادن‌ اصل‌ تعهد و مسئولیت‌ زندگی‌، بدون‌ اضطراب‌ و دغدغة‌خانواده‌ و قبیله‌ و بهره‌گیری‌ از دنیای‌ مادی‌ شرف‌ و فضیلت‌ ابدی‌ را برای‌ خویش‌خریداری‌ کردند و مظهر یک‌ زن‌ مسئول‌ و مبارز در برابر زمان‌ و سرنوشت‌ جامعه‌ شدند.
منابع‌
1 ـ ابو الفرج‌. علی‌ بن‌ الحسین‌ . الاغانی‌. موسسه‌ جمال‌
2 ـ الحسون‌. محمد. مشکور. ام‌ علی‌ اعلام‌ النساء المومنات‌. انتشارات‌ اسوه‌
3 ـ دخَیل‌ علی‌ محمد. مترجم‌. صادق‌ آینه‌ وند. ام‌ کلثوم‌ انتشارات‌ امیرکبیر. تهران‌1363
4 ـ مکنون‌. ثریا - صانع‌ پور. مریم‌ بررسی‌ تاریخ‌ منزلت‌ زن‌ از دیدگاه‌ اسلام‌. مرکز چاپ‌ و نشر سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌
5 ـ تاریخ‌ امام‌ حسین‌ (ع) موسوعه‌ الامام‌ الحسین‌ (ع) دفتر انتشارات‌ اموزش‌ و پرورش‌ - وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌.
7 ـ شرکت‌ سهامی‌ بیمه‌، پرتوی‌ از عترت‌. سالنامه‌ 1379 .
8 مـ طهری‌. شهید آیت‌ الله‌ مرتضی‌. حماسه‌ حسینی‌ انتشارات‌ صدرا.
10 ـ هاشمی‌ نژاد. شهید سید عبدالکریم‌ .درسی‌ که‌ حسین‌ (ع) به‌ انسانها آموخت‌، انتشارات‌ فراهانی‌ .
11 ـ شریعتی‌. دکتر علی‌. زن‌.انتشارات‌ چاپخش‌ .چاپ‌ پژمان‌ .
12 دستغیب‌ شهید آیة‌الله‌ سید عبدالحسین‌، زینب‌ کبری‌ (س‌) انتشارات‌ کانون‌ تربیت‌ شیراز .
13 دستغیب‌ شهید آیة‌الله‌ سید عبدالحسین‌، سیدالشهداء .چاپخانه‌ پیروز بهمن‌ 62 .
14 نجمی‌ محمد صادق‌ .سخنان‌ حسین‌ بن‌ علی‌ (ع) .دفتر انتشارات‌ اسلامی‌ .
15 حالت‌. ابوالقاسم‌ .کلمات‌ قصار حسین‌ (ع) چاپ‌ افست‌ گلشن‌، انتشارات‌ بهجت‌
16 قمی‌. شیخ‌ عباس‌ .منتهی‌ الامال‌ ،انتشارات‌ هجرت‌ چاپخانه‌ مهر .
17 قائمی‌ ،دکتر علی‌ .نقش‌ زنان‌ در تاریخ‌ عاشورا.قم‌. انتشارات‌ شفق‌ .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد