سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

حماسه حسینى و مساله‏ى تحریفات

حماسه حسینى و مساله‏ى تحریفات
اشاره
جویبار یا رودخانه‏اى که از سرچشمه‏ى پاک، ناب و خالص جریان مى‏یابد چون به سوى دشت و صحرا جارى مى‏شود. صفا، طراوت و برکت‏به ارمغان مى‏آورد و مزارع و باغات را سیراب مى‏سازد و آدمیان و سایر موجودات را بهره‏مند مى‏نماید. اما اگر این رودخانه طغیان کند و حالت‏سیلابى به خود گیرد نه تنها دیگر مزایاى مزبور را در برندارد که موجب تخریب و ویرانى است. حقایق مسلم تاریخى و خصوصا واقعیت‏هایى که مربوط به حوادث سازنده، رشد دهنده و انسان ساز هستند تا زمانى که دچار دگرگونى نشده‏اند همچون چشمه‏ها و جویبارها صفابخش و پربار و حرکت آفرین خواهند بود، اما اگر گرفتار آفت‏هایى چون تحریف شوند از مقاصد عالى، اهداف والا و نورانى خویش دور افتاده و خاصیت اصلى خویش را از دست مى‏دهند.
قرآن کریم مى‏فرماید: «یحرفون الکلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذکروا به‏» (1) «کلمات را از مورد خود تحریف مى‏کنند و بخشى از آنچه را به آنان گوشزد شده بود فراموش کردند» . در جاى دیگر این کلام آسمانى مى‏خوانیم، «وقد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه وهم یعلمون‏» (2) گروهى از ایشان کلام خدا را مى‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى‏کردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند!
معناى تحریف
وقتى سخنى از معناى اصلى منحرف شود به وجهى که مقصد اساسى خود را از دست‏بدهد و از وضع واقعى و حقیقى به شکلى دیگر درآید مى‏گویند در آن تحریف صورت گرفته که در این صورت هدف آن کلام فداى این دگرگونى منفى و مغرضانه خواهد شد، گاهى در الفاظ و ظاهر قضایا تحریفى صورت مى‏گیرد و در مواقعى در محتوا، پیام و هدف یک برنامه‏اى تحریف واقع مى‏شود که نوع دوم از حالت اول خطرناکتر و پیچیده‏تر است و اصلاح در این مورد مشکل‏تر خواهد بود. متاسفانه در فصولى از تاریخ اسلام تحریفاتى رخ داده که سیماى حوادث راستین و وقایع حقیقى را عوض کرده و کار محققان را دشوار ساخته است. این حرکت‏یا به وسیله‏ى طرفداران و حامیان جاهل و یا مخالفان کینه‏توز رخ داده است. در خصوص نهضت مقدس و شکوهمند حضرت امام حسین علیه السلام باید خاطر نشان ساخت که دشمنان نتوانسته‏اند در آن تحریفى پدید آورند و این قیام به قدرى صریح، روشن، مقدس و غیر قابل انتقاد بود که حتى بسیارى از مخالفان در برابرش سر تعظیم فرود آورده و آن را ستوده‏اند. ولى با کمال تاسف از سوى طرفداران جاهل مطالبى بى‏اساس وارد متون این بخش از تاریخ شیعه شده است.
حماسه حسینى چون خورشیدى عالمتاب بر همه‏ى جهان درخشندگى و فروزندگى دارد و در شرایط ظلمانى شعله‏اى ایجاد کرد و فریاد عدالتى در تیرگى ستم بود که حیات تازه‏اى در عالم اسلام به وجود آورد و معرفتى عالى و بینشى نیرومند در آن نهفته است. و مرثیه‏ها و روضه‏ها باید بیشتر این جنبه‏ها را مورد بررسى قرار دهند و محاسن حماسى این نهضت را مطرح کنند و پرداختن به چنین ابعادى از قیام عاشورا، از روى آوردن به تحریفات مى‏کاهد نباید آنقدر افسانه، خرافه و مطالب دروغ به این حرکت مقدس ملحق کرد که عظمت و افتخار و الهام بخشى و اثر تربیتى آن را تیره و تار کند و چنین شکوهى را مخدوش نماید، تکیه بر خطبه‏هاى امام و اهل بیت که ایراد نموده و نیز روضه خواندن از روى بیاناتى که آن حضرت در پاسخ به افراد در مسیر مدینه تا کربلا فرموده‏اند و نیز بر اساس رجزهایى که آن امام بزرگوار و اصحابش در روز عاشورا در مقابل دشمن خوانده‏اند و در کتب معتبر ثبت و ضبط شده و از روى نامه‏هایى که بین امام و مردم کوفه و بصره رد و بدل شده و در منابع مستند ضبط است از مواردى است که تاریخ این قیام را پرحرارت و پرتابش نگه مى‏دارد، باید توجه داشت که این جنبش با هاله‏اى از قداست آمیخته است و باید براى معرفى آن از ابزارهاى درست، سخن پاک و مضامین عالى بهره گرفت و غافل شدن از این واقعیت و گریستن را هدف دانستن، فرهنگ تحریفى را ترویج مى‏کند، شهید مطهرى رحمه الله مى‏گوید: «... قهرا براى این که مردم بیشتر گریه کنند... روضه‏هاى دروغ جعل شد مردم ما هم به روضه‏هاى خیلى داغ و پرحاشیه عادت کرده‏اند و این خود عاملى شده که اجبارا عده‏اى از اهل منبر براى این که مردم گریه کنند... روضه‏هاى ضعیف مى‏خوانند..» . (3) .
هدف نهضت: مبارزه با تحریف
حضرت امام حسین علیه السلام در قیام پرشکوه خود در صدد برآمد تا چهره‏ى واقعى آیین محمدى صلى الله علیه و آله و اسلام ناب را به جهانیان معرفى کند و پیام معنوى قرآن را به تشنگان معارف برساند و از فرهنگ دینى غبارزدایى کند.
در این قیام عامل امر به معروف و نهى از منکر برجسته‏تر است چنان که امام حسین علیه السلام در وصیت‏به برادر خود محمد حنفیه فرموده‏اند: قیام من براى اصلاح امت جدم مى‏باشد، مى‏خواهم امر به معروف کنم و نهى از منکر نمایم و به سیره و سنت جد و آیین پدرم - حضرت على علیه السلام - رفتار کنم (4) .
در حقیقت امام حسین علیه السلام براى مبارزه با تحریف‏ها قیام فرمود زیرا احساس نمود در دستگاه خلافت اسلامى انحراف شدیدى رخ نموده و این اعوجاج در شئون سیاسى اجتماعى مسلمین رخنه کرده و آنان را از رسیدن به چشمه پاک و پربهره‏ى توحید و رستگارى باز داشته است و براى زنده ماندن دین و بقاى امت اسلامى راهى جز فداکارى و شهادت نمى‏باشد و گویى باید عبارت ان الله شاء ان یراک قتیلا تحقق پذیرد (5) .
البته برخى خواسته‏اند یک تحریف تاریخى در این قیام ایجاد کنند و چنین تبلیغ نمایند که فراخوانى کوفیان هدف اساسى قیام کربلاست در حالى که دعوت کوفیان از موارد جزیى و فرعى این قیام است و خطبه‏هاى حماسى و پرشور امام بعد از شکست کوفه بیانگر این واقعیت مى‏باشد شهید مطهرى از این موضوع دچار شگفتى مى‏شود که برخى خواسته‏اند حماسه‏ى کربلا را به نحوى ثابت کنند که مردم کوفه واقعا داراى قدرتى بودند و مى‏شد به آنان اعتماد کرد در صورتى که عظمت قیام حسینى در این است که آن حضرت بدون اتکا به قدرت‏هاى سیاسى اجتماعى آن روز برپا خاست و اثر روحى این حرکت در حدى بود که نه تنها مردمان آن زمان را به تحرک وا داشت‏بلکه اثراتش همچنان باقى و پابرجاست (6) . آن متفکر شهید در جاى دیگر خاطر نشان مى‏سازد:
«... نه چنان بود که بعد از دعوت مردم کوفه امام قیام کند بلکه بعد از این که امام حرکت کرد و مخالفت‏خود را نشان داد و مردم کوفه از قیام امام مطلع شدند و چون زمینه‏ى نسبتا آماده‏اى در آنجا وجود داشت مردم کوفه گرد هم آمدند و امام را دعوت کردند. .» . (7) اگر دعوت کوفیان عامل اصلى نهضت‏بود امام مى‏بایست در این حرکت احتیاط بیشترى مى‏نمود و تذکرات برخى ناصحان چون عبدالله ابن عباس را مورد توجه قرار مى‏داد.
عوامل تحریف
امویان کوشیدند تا نهضت‏حسینى را از سرچشمه‏ى اصلى قیام جدا کرده و آن را بر بستر دیگر قرار دهند و این چنین وانمود کنند که حرکت مزبور نوعى ایجاد اختلاف و تشتت در بین مسلمین بود، دشمنان کوردل و شب‏پرستان خفاش صفت مى‏خواستند این حماسه‏ى پرشکوه و سراسر مقدس را در حد یک آشوب سیاسى ناحیه‏اى تنزل دهند و به همین دلیل چون مسلم بن عقیل نماینده و شخص مورد وثوق امام وارد کوفه شد، یزید به حاکم وقت - ابن زیاد - نوشت فرزند عقیل مى‏خواهد به اخلال و فساد دست زند و بذرهاى تفرقه بپاشد و فرزند زیاد چون نایب امام - مسلم را - دستگیر کرد خطاب به وى گفت: چه شد که به این شهر آمدى تا آشوب برپا کنى، مسلم در جواب گفت: بر حسب دعوت و نامه‏هاى متعدد کوفیان آمده‏ام و ما خواهان برقرارى عدالت هستیم.
به رغم آن که دشمنان نتوانستند این حماسه را کم رنگ سازند عواملى دست‏به دست هم داد تا منابع مستند تاریخ کربلا توسط عده‏اى نادان مورد خدشه قرار گیرد. از جمله:
1- تمایل به اسطوره‏سازى
الگو بر خلاف اسطوره، مجموعه‏اى از باورهاى ایمانى و معارف اعتقادى انسان است که در عرصه‏ى عمل در سیماى انبیاء و اولیاء نمایان مى‏گردد و در سیره‏ى چنین افرادى نباید تحریف واقع شود. و روا نیست جنبه‏هاى افسانه‏اى که حس اسطوره‏اى را در اذهان ایجاد مى‏کند به شرح حال و چگونگى نهضت افراد مقدس وارد شود. به فرمایش شهید مطهرى: «افرادى که شخصیت آن‏ها، شخصیت پیشوایى است، قول آن‏ها عمل آن‏ها، نهضت آن‏ها سند و حجت است نباید در سخنانشان، در شخصیت‏شان تحریف واقع شود. قسمتى از تحریفاتى که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره‏سازى است‏» . (8) .
حضرت آیة الله خامنه‏اى، مقام معظم رهبرى، فرموده‏اند: جعل مطالب زاید و افزودن آن بر قصه‏ى اصلى و نسبت دادن آن به صاحب قصه در قصه معصومین علیهم السلام کذب و افترا و حرام است (9) .
2- گریه بر امام حسین علیه السلام و توجیه وسایل باطل
برخى تصور کرده‏اند چون مى‏خواهیم بر سالار شهیدان بگرییم و این برنامه مقصد والایى است پس مى‏شود از هر وسیله‏اى که به آن کمک کند، بهره گرفت. اگر چه با جعل و تحریف توام باشد. این واقعا فکر مسموم و پرآفتى است که اگر کارى با ظاهرى مذهبى بروز کرد و داراى ثوابى بود، دیگر اشکالى ندارد در مسیر آن به هر حرکتى دست‏یازیم، اگر چه دین و مبلغان راستین آن از این کار بیزار باشند و حضرت ابا عبدالله علیه السلام هم از بابت آن در فشار باشد و خاطر مبارک آن امام همام برنجد. بزرگان دین و علماى شیعه با آن که خودشایستگى تربیت و تعلیم دیگران را داشتند باز دین و عقاید و افکار خویش را بر امام عصر خود عرضه مى‏داشتند تا مبادا به نام دین به چیزى بر خلاف آن معتقد باشند یا به حساب دین، کارى را در جهت معارض آن انجام دهند (10) .
3- مراجعه به منابع مخدوش و تکیه بر مضامین جعلى
منابعى که از تاریخ عاشورا حکایت دارند، باید چندین مشخصه را داشته باشند، در غیر این صورت آمیخته به جعل و تحریفند و استناد به آن‏ها مشکلاتى را به بار مى‏آورد و اهداف این نهضت را تحریف مى‏کند، در وهله‏ى اول چون این مطالب به منابع اصیل قرآنى و روایى عرضه مى‏گردند نباید رنگ ببازند و یا با آن‏ها در تعارض باشند همچنین مسایلى را که مطرح مى‏کنند باید در شان و مقام حضرت امام حسین علیه السلام به عنوان فروغ امامت، ستاره‏ى درخشان آسمان ولایت و هادى انسان‏ها و نگهبان معارف الهى باشد، نکته‏ى دیگر این که در بررسى این متون تطبیق آن‏ها با عقل سلیم و منطق کار لازمى است که اگر خرد ناب و درک عالى انسانى قبول آن‏ها را مورد تامل قرار داد باید از نقلشان امتناع کرد. اگر انسان هر چه را مى‏خواند و مى‏شنود باور کند و براى دیگران بازگو کند بدترین جهالت را مرتکب شده است. مراجعه کننده‏ى به کتب مقاتل به مصداق «کونوا نقاد الکلام‏» باید این متن‏ها را با ارزیابى درست و ارزشیابى منطقى و اصولى مورد بررسى قرار دهد و از میان آن‏ها مطالبى را مورد گزینش قرار دهد که معارف و اندیشه افراد را ارتقا دهد، روح شنوندگان و عزاداران را به حماسه‏ى کربلا پیوند دهد و دل‏ها را به اهتزاز درآورد. شهید مطهرى رحمه الله مى‏گوید: «... اگر در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آن که روضه‏ى دروغى خوانده شود، بدون آن که جعلى شود، بدون آن که تحریفى شود... اگر اشکى از روى صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا به‏پاشد مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب است..» . (11) روى آوردن به منابع مخدوش چون روضة الشهداى ملا حسین کاشفى، اسرار الشهادة ملا آقا دربندى و دخالت دادن فرهنگ‏هاى قبل از اسلام همچون سوگ سیاوش و غیره در وقایع کربلا و مانند آن مى‏تواند از زمینه‏هاى تحریف باشد. همچنین رسوخ برخى سنت‏هاى بومى و شیوه‏هاى قومى و محلى که به عنوان آداب و رسوم اقوام و قبایل مطرح هستند در برخى حوادث عاشورا این نهضت را آفت زده مى‏کند، کما این که فرهنگ حکام و سلاطین چون به مرثیه‏ها رسوخ یافت اعتبار آن را کم کرد.
نمونه‏هایى از تحریفات لفظى
1- در برخى کتب مقتل که متاسفانه هنوز هم از آن‏ها استفاده مى‏شود و در روضه‏ها به آن‏ها استناد مى‏کنند براى ذریه‏ى امام دخترانى بافته، یا دخترانى را در مدینه گذاشته و برخى را شوهر داده و گروهى را از فرط تشنگى هلاک کرده و عده‏اى را شهید نموده‏اند و آمار مخالفان را به شکل اغراق‏آمیز نقل کرده و به ذکر وقایعى پرداخته‏اند که در این قیام رخ نداده است.
2- تاکید بر این که على اکبر نوجوانى هیجده ساله و ناکام بوده و آرزوى داماد شدن داشته و پدرش از بابت این که برایش همسرى برنگزیده ناراحت است، در حالى که على اکبر در شعبان سال سى و سوم هجرى به دنیا آمده و در کربلا بیست و هشت‏سال سن داشته و عبارت ثمانیة و عشرین تحریف و تصحیف به ثمانیة عشر شده و علامه مقرم ثابت کرده که على اکبر در کربلا از برادرش امام سجاد علیه السلام بزرگتر بوده است (12) . همچنین برخى مطرح کرده‏اند که حضرت امام حسین علیه السلام از به میدان رفتن على اکبر اکراه داشت و این تحریف در کتاب روضة الشهداى کاشفى دیده مى‏شود ولى شیخ مفید و سید بن طاووس خاطر نشان ساخته‏اند وقتى آن جوان خواست‏به نبرد با اشقیا برود، امام بدون درنگ به وى اذن داد (13) . برخوردهاى احساسى و بسیار عاطفى بین على اکبر و مادرش ام لیلى فاقد اعتبار تاریخى است و علامه مقرم اظهار مى‏دارد; ام لیلى در کربلا نبوده و قبل از حادثه عاشورا وفات یافت.
3- طبق برخى نقل‏هاى نادرست و تحریف شده امام حسین علیه السلام فرزند بیست و هشت‏ساله خود را داماد نکرده اما در بحبوحه‏ى حوادث کربلا که به دلیل شدت ناملایمات ناگزیر مى‏شود نماز خوف بخواند مصمم مى‏گردد دخترش فاطمه را به عقد ازدواج قاسم سیزده ساله درآورد. علامه مجلسى مى‏گوید: قصه‏ى دامادى قاسم را در کتب معتبر ندیده‏ام (14) و محدث نورى آن را از اخبار وهن انگیز مى‏داند (15) . محدث قمى هم این ماجرا را مخدوش مى‏داند (16) .
4- به حضرت مسلم بن عقیل نسبت داده‏اند که هنگام حرکت‏به سوى کوفه، کشته شدن صیدى را به دست صیادى لامت‏بدشگونى سفر دانسته و از این جهت واهمه به دل راه مى‏دهد. اولا نایب و مورد وثوق امام نمى‏تواند از یک حادثه جزیى نگران شود و نسبت دادن دروغى این گونه به مسلم بدان معنا است که العیاذ بالله او از تعالیم اسلامى آگاهى ندارد، گذشته از آن حضرت رسول صلى الله علیه و آله امت‏خویش را از فال بد برحذر داشته و این کار را معادل شرک دانسته است و حضرت مسلم به هیچ عنوان این سخن رسول خدا صلى الله علیه و آله را فراموش نکرده و آویزه‏ى گوشش بوده و نمى‏توان باور کرد که چنین شخصیتى به یک رسم جاهلى موهوم که با سیره‏ى خاندان عصمت مغایرت دارد عمل کند (17) .
5- حضرت امام سجاد علیه السلام که به صور گوناگون مى‏کوشید تا برخلاف موقعیت‏هاى خفقان‏زا خاطرات عاشورا، شهادت و روح حماسه حسینى را زنده نگه دارد و با آن موقعیت اجتماعى همه‏ى دیده‏ها را به سوى سیماى پرمهابت‏خود متوجه کند و آن گاه اشکى داغ‏تر از آتش را بر گونه‏ها جارى سازد تا مردم در تبلور آن قطره‏هاى اشک عاشورا را تداعى کنند در برخى روضه‏ها و مرثیه‏ها و اشعار نمایش‏هاى تعزیه به صورت انسانى بیمار و ناتوان معرفى مى‏شود و نیز نقل مى‏کنند که وقتى براى امام حسین علیه السلام یاورى باقى نماند و آن حضرت براى وداع به خیمه امام سجاد علیه السلام رسید امام چهارم اظهار داشت: پدر جان کار شما با این مخالفان به کجا کشیده؟ گویى بر اساس این نقل دروغ و تحریفى، آن ستاره‏ى تابناک امامت از اوضاع کربلا و حوادث آن کاملا بى‏خبر است! از اتفاق، یکى از منابع مستند و منور که ناظر واقعه کربلا بوده و این رویداد را دقیق و با ذکر جزئیات ذکر کرده امام سجاد علیه السلام است.
6- ماجراى فاطمه‏ى صغرى که در مدینه مانده است و توسط مرغى از ماجراى کربلا باخبر مى‏شود و پس از آن که مى‏فهمد پدر و برادرانش در حادثه‏ى نینوا کشته شده‏اند بى‏تابى مى‏کند و بر اثر ناله‏هاى زیاد جان به جان آفرین تسلیم مى‏کند. نیز در کتب معتبر نیامده است.
7- حکایت‏سلطان قیس که در هندوستان و به هنگام شکار مورد هجوم شیرى قرار مى‏گیرد و چون این فرد نصرانى امام حسین علیه السلام را به امداد مى‏طلبد آن حضرت در بحبوحه جنگ با اشقیا موقتا از نبرد دست‏برمى‏دارد و وى را از گزند شیر نجات مى‏دهد و در ادامه فرد مزبور اسلام مى‏آورد. این ماجرا نیز جزو اکاذیب است.
8- داستان دخترى یهودى که فلج‏بود و قطره‏اى از خون امام حسین علیه السلام به وسیله‏ى مرغى به بدنش چکید و بر اثر آن بهبود یافت نیز از افزوده‏هاى بعدى است.
9- حکایت‏شیر و فضه: که به توصیه‏ى حضرت زینب (س) فضه کنیز حضرت زهرا (س) شیرى را مى‏آورد تا از ابدان مطهر شهدا حفاظت کند، فاقد اعتبار است.
10- ماجراى پیرزنى که در زمان متوکل مى‏خواست‏به زیارت امام حسین علیه السلام برود که توسط عاملان متوکل عباسى دستگیر و به دریا افکنده مى‏شود و بعد حضرت عباس علیه السلام او را نجات مى‏دهد، ماجراى پدید آمدن این ماجراى سراسر دروغ را آیة الله حاج شیخ محمد حسین عالم نجف آبادى براى شهید مطهرى نقل کرده است (18) .
تحریفات معنوى و محتوایى
1- یکى از تحریفات معنوى این است که حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت رسید تا امت گناهکار را نجات دهد. که با این برنامه هدف مقدس آن حضرت ناتمام جلوه داده شده است و چنین برداشتى از شفاعت‏به راستى موجبات انحطاط جامعه را پدید مى‏آورد و با مبانى اعتقادى شیعه و فرهنگ ائمه در تباین است، این طرز فکر که شاید مورد پسند عوام باشد درست ضد هدف راستین امام است زیرا او نهضت‏خود را براى این منظور ترتیب داد تا مردم از خداوند ترس داشته باشند و از روى آوردن به گناه و معاصى برحذر باشند و به فرائض دینى توجه افزونترى کنند و روحیه‏ى تقوا در آن‏ها احیا شود، مرحوم آیتى مى‏گوید: هیچ امکان پذیر نیست که کسى با دورى از خدا به امام حسین علیه السلام نزدیک شود و با خشم پروردگار امام را خشنود سازد و سهمى از معصیت را براى امام کنار بگذارد تا خدا نتواند از وى بازخواست کند (19) ، شهید مطهرى رحمه الله مخالف این باور غلط است و خاطر نشان مى‏سازد گناه وقتى بخشیده مى‏شود که روح انسان با معنویت امام پیوند بخورد (20) . و در جاى دیگر فرموده‏اند: «همان چرندى را که مسیحیت در مورد مسیح گفتند در مورد حسین علیه السلام گفتند، گفتند: که حسین کشته شد براى آن که بار گناه امت را به دوش بگیرد (21) .» آن متفکر افزوده است اگر کسى در ماه رمضان روزه‏دار باشد و چنین سخنى بر زبان آورد روزه‏اش باطل است (22) . به نظر شهید مطهرى رحمه الله این چنین تصویرى از شفاعت‏شرک در ربوبیت است و براى امام حسین علیه السلام نوعى اهانت‏به شمار مى‏رود (23) .
2- القاى این تفکر باطل که امام حسین علیه السلام دستگاه جداگانه‏اى در برابر ترازوى عدل الهى دارد و در پیشگاه خداوند اعمال صالح، عبادات خالص و رفتارهاى نیک و حسنات مقبول است ولى نزد آن امام تنها گریه، ناله و بر سر و سینه زدن مورد قبول مى‏باشد و در این دستگاه خیلى راحت‏تر از تشکیلات الهى مى‏توان بهشت را به دست آورد و از آتش دوزخ رهایى یافت. البته آن چشمى که براى ابا عبدالله و یارانش نگرید و آن قلبى که نسوزد، چشم و قلب بشر نمى‏باشد اما این سخن با آن تحریفات فرق مى‏کند که مى‏گویند سومین فروغ امامت‏شهادت را برگزید تا مردم در مجالس حسینى شرکت‏یابند و بگریند و آمرزیده شوند بدون آن که سیره‏ى آن امام و توصیه‏هاى آن پیشوا را چراغ راه خویش قرار دهند.
3- عده‏اى چنین عنوان مى‏کنند که حماسه‏ى عاشورا بطور جبرى و حادثه‏اى محتوم روى داده است، اگر این عقیده‏ى باطل را بپذیریم العیاذ بالله امام و یارانش را از هر گونه اراده، اختیار و تصمیم‏گیرى سلب کرده‏ایم و اعتقاد به این تفکر موهوم با قرآن و فرهنگ اهل بیت مغایرت دارد به علاوه چنین تخطئه‏اى در اصل مهم و حیاتى قضا و قدر نوعى انحطاط فکرى و عقیدتى به بار مى‏آورد.
4- نکته‏اى که متاسفانه در اغلب مرثیه‏ها دیده مى‏شود این است که از زبان امام و یارانش رویداد کربلا و مصائب عاشورا به چرخ و فلک نسبت داده مى‏شود و به عنوان زبان حال پیشوایى پاک و معصوم و مطیع اوامر الهى به روزگار و افلاک دشنام داده مى‏شود در حالى که در روایات بسیارى از این حرکت نهى شده و اگر این اعتراض حاکى از اعتقاد به عامل مؤثر در سرنوشت انسان و در عرض اراده الهى باشد نوعى ثنویت و دوگانه‏پرستى به شمار مى‏رود و خود از مظاهر شرک است و تفکر دهریون را در اذهان تداعى مى‏کند، گذشته از آن اعتقاد به تاثیر ستارگان و افلاک در سرنوشت آدمیان در فقه اسلامى حرام است و باید دانست که امام معصوم مى‏تواند به اذن خداوند ولایت تکوینى داشته باشد و در مخلوقات دخل و تصرف کند و فلک نمى‏تواند براى آن وجود مبارک سرنوشت مشخص کند.
5- حضرت امام حسین علیه السلام با قیام خود مکتب عملى براى اسلام پدید آورد تا مسلمین و آزادگان با تاسى از او براى اصلاح امور جامعه و ترویج‏حسنات و محو منکرات اهتمام ورزند اما گروهى مى‏گویند دلیل قیام امام حسین علیه السلام یک دستور خصوصى بود و طبق یک توصیه‏ى غیبى باید کشته مى‏شد اگر این گونه باشد دیگر این قیام اثرات تربیتى و سازنده‏اى بر جامعه ندارد و قابل پیروى نیست و نقش الگودهى آن از بین مى‏رود و نهضت امام از حوزه‏ى عمل بشرى قابل اقتدا و اقتفا خارج شده و از زمین به آسمانى غیر قابل دسترس مى‏رود. شهید مطهرى مى‏گوید: این تحریف معنوى نهضت امام را از حالت مکتبى بودن خارج مى‏کند (24) و دیگر الهام بخش آدمیان نخواهد بود (25) .
6- ائمه‏ى اطهار علیهم السلام تاکید فرموده‏اند که نهضت امام حسین علیه السلام باید زنده بماند و فراموش نشود و توصیه کرده‏اند مردم براى آن حضرت بگریند و عزادارى کنند تا هم نهضت عاشورا حفظ شود و هم آنان در پرتو این مجالس و سوگوارى‏ها به رشد معنوى و سازندگى ایمانى برسند و بر اثر همراهى عاطفى با حماسه عاشورا به معرفت عاشورائیان نزدیک شوند و از این چراغ هدایت نور بگیرند و با کشتى نجات از توفان حوادث آسان بگذرند. ولى گروهى این هدف را مسخ کرده و گفته‏اند: این گریه تسلى خاطرى براى حضرت زهراست در حالى که امام حسین علیه السلام با شهادت خویش به مادرش زهرا (س) پیوست و آن دو انسان والا از هم جدا نیستند که حضرت فاطمه (س) در فراق این ماجرا ناراحت‏باشد و احتیاج به تسلى داشته باشد البته حضرت زهرا بسیار شادمان مى‏شود که مردم با یاد حسین علیه السلام و زنده نگه داشتن راه او به سعادت برسند و در همان مسیرى حرکت کنند که فرزندش پیمود. شهید مطهرى این تحریف را مورد انتقاد شدید قرار مى‏دهد و مى‏فرماید با چنین تصورى ما مقام آن بزرگان را که آرزوى شهادت داشته‏اند تنزل داده‏ایم (26) .
7- حضرت امام حسین علیه السلام با فداکارى کم نظیر خود موجى ایجاد کرد که براى قرون متمادى ستمگران را به هراس واداشت و دشمنان دین را لرزانید و نامش با شجاعت، معنویت و ایثار و عدالت توام مى‏باشد، او در حد بسیار عالى براى اعتلاى اسلام خون خویش را داد و چشمه‏ى حقیقت را جارى ساخت و به قطره‏هاى خون خود ارزش داد اما عده‏اى این گونه مى‏نگرند که امام حسین علیه السلام توسط دشمنان نفله شد و بدون این که تقصیرى داشته باشد توسط ستمکاران کشته شد و از این جهت‏باید برایش متاثر بود و گریست، شهید مطهرى این تصور باطل را مورد انتقاد قرار داده (27) و مرحوم آیتى مى‏گوید: این گونه نیست که امام از روى بیچارگى تن به شهادت بدهد، این طور نبود و گوینده یا نویسنده این سخن هر که باشد سخنش سست و بى‏اساس است و اگر این گونه بود کجا دنیا مى‏توانست روى این قیام مقدس حساب کند (28) .
8- هر گونه تاریخ یا مقتل یا گزارش یا مضمون شعرى که حاکى از ذلت پذیرى و خواهش امام حسین و یاران و خاندانش در مقابل دشمن باشد دروغ و تحریف و غیر قابل قبول است:
از آستان همت ما ذلت است دور واندر کنام غیرت ما نیستش ورود پس این که در برخى روضه‏ها یا مرثیه‏ها به شنونده یا خواننده القا مى‏شود که امام براى به دست آوردن آب به دشمن التماس کرد با سیره‏ى امام مغایرت دارد و این که امام به عنوان شخصیتى والا مقام آن هم در سنین بزرگسالى (57 سالگى) از غربت و تنهایى بنالد و مادر خود را صدا بزند که به او مادرى کند منحط و مباین روح حسینى است، و این که در مرثیه‏ها از زبان امام گفته مى‏شود که: راضى شدم که زینب خوار گردد آن وقت‏خاطره‏هاى نینوا را که بر کالبدهاى مرده جوامع زندگى مى‏دمد به صورت ذلت آورى ترسیم کرده‏ایم.
پى‏نوشت‏ها:
1) مائده / 13 .
2) بقره / 75 .
3) حماسه‏ى حسینى، شهید مطهرى، ج‏3، ص‏260 .
4) مقتل خوارزمى، ج‏اول، ص‏188; ملحقات احقاق الحق، ج‏11، ص‏602، نفس ال5مهموم، حاج شیخ عباس قمى، ص‏45; مقتل عوالم، ص‏54 .
5) نک: بررسى تاریخ عاشورا، محمد ابراهیم آیتى، ص‏79- 89 .
6) حماسه‏ى حسینى، ج‏3، ص‏54 .
7) همان، ج‏2، ص‏40 .
8) همان، ج‏اول، ص‏41 .
9) ارزیابى سوگوارى‏هاى نمایش، غلامرضا گلى زواره، ص‏36 .
10) بررسى تاریخ عاشورا، ص‏125 .
11) حماسه‏ى حسینى، ج‏اول، ص‏102- 103 .
12) نک: على الاکبر، عبدالرزاق المقرم، انتشارات شریف الرضى .
13) رک: الارشاد و لهوف .
14) جلاء العیون، علامه مجلسى، ص‏404 .
15) لؤلؤ و مرجان میرزا حسین نورى، ص‏193 .
16) منتهى الآمال، ج‏اول، ص‏70 .
17) تحقیق درباره‏ى اول اربعین حضرت سید الشهداء، شهید قاضى طباطبایى، ص‏174. پاورقى
18) سرگذشت‏هاى ویژه از زندگى استاد شهید مرتضى مطهرى، ج‏اول، ص‏35- 36 .
19) بررسى تاریخ عاشورا، ص‏125 .
20) حماسه‏ى حسینى، ج‏2، ص‏209 .
21) همان، ج‏اول، ص‏276 .
22) همان، ص‏76 .
23) عدل الهى، شهید مطهرى، ص‏265 .
24) حماسه‏ى حسینى، ج‏3، ص‏84- 85 .
25) همان، ص‏286 .
26) همان، ص‏92 و نیز ص‏286 .
27) همان، ص‏83- 84 و نیز ج‏اول، ص‏80 .
28) بررسى تاریخ عاشورا، ص‏89 .