سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

سخنان حضرت آیت الله خامنه ای

یا غیاث المستغیثین

زنان در نهضت عاشورا

زنان در نهضت عاشورا
حادثه عاشورا از جمله حوادثى است که علاوه بر مردان, زنان نیز در آن نقش اساسى داشته اند. کسى که زمینه را براى حضور آنان در این حادثه فراهم کرد, رهبرى نهضت یعنى امام حسین(ع) بود.
از آنجا که امام معصوم, اعمال و رفتارش بر اساس حکمت است و هیچ اقدامى را بدون هدف انجام نمى دهد و سرنوشت خویش را به ((هر چه پیش آمد)) وا نمى گذارد, آوردن زنان و فرزندان از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا اقدامى کاملا حساب شده و براى نیل به هدفى والا بوده است. گرچه در ظاهر, آوردن کسانى که اهل جنگ و کارزار نیستند, در چنین قیامى, عاقلانه به نظر نمى رسید ـ چنان که برخى از رجال و سیاستمداران آن عصر این نکته را یادآورى نمودند ـ با این حال, آن حضرت نسبت به حضور آنان به همراه اصحاب و یاران خویش اصرار ورزید. حضور اهل بیت براى به ثمر رسیدن نهضت خونین عاشورا ضرورى بود و تاریخ روشن این نهضت, آن را اثبات مى کند. حکومت وقت که علاوه بر ارتکاب جنایتى بزرگ در صحراى کربلا, در صدد تحریف نهضت عاشورا بود و همواره سعى مى کرد که یزید را خلیفه پیغمبر و امام حسین و یارانش را طغیانگرانى علیه حکومت اسلامى معرفى نماید. حضور اهل بیت امام در کربلا و حرکت آنان از کربلا تا شام به عنوان اسیران جنگ, همراه با افشاگریها و بیان حقایق که در کربلا گذشت, سبب شد تا توطئه دشمن در هم بشکند و قیام الهى امام و اهداف آن حضرت در تاریخ بماند و به نسلهاى آینده منتقل گردد. گرچه نقش اهل بیت اباعبدالله الحسین(ع) بخصوص امام سجاد(ع) و زینب کبرا(س) از عصر عاشورا آغاز شد, اما تاریخ, زنانى را به ما معرفى مى کند که در روز عاشورا و حتى قبل از آن سهمى در این نهضت داشته اند. در این نوشتار کوتاه, سعى بر آن است که برخى از زنانى که در این نهضت همه جانبه, نقش داشتند, معرفى شوند تا ضمن تجلیل از مقام شامخ آنان, راه و رسم ایشان, الگویى براى زنان جامعه اسلامى ما در پیشبرد اهداف مقدس اسلام باشد.
نقش زنان قبل از شهادت امام حسین(ع)
1ـ همسر زهیر بن قین
((زهیر بن قین بجلى)) از مکه با فاصله اى به طرف کوفه در حرکت بود, اما چون از حرکت کاروان امام حسین(ع) و هدف آن حضرت نیز آگاهى داشت, سعى مى کرد که با ایشان روبه رو نشود تا مبادا ناچار شود به یاران امام بپیوندد و مجبور به جهاد و مبارزه گردد. از این رو هر گاه کاروان آن حضرت در منزلى توقف مى کرد زهیر حرکت مى کرد و هر گاه کاروان امام حسین(ع) حرکت مى کرد, او توقف مى نمود, تا آنکه در منزلى بناچار هر دو کاروان فرود آمدند.
زهیر با همسر و همراهانش مشغول خوردن غذا بود که فرستاده اى از سوى امام حسین(ع) وارد خیمه آنان شد و گفت:
((حسین بن على تو را به حضور خود دعوت کرده و مرا فرستاد تا تو را به حضور ایشان ببرم)) زهیر که همواره از چنین موقعیتى مى گریخت, سرانجام با آن روبه رو شد و با تحیر به فکر فرو رفت. در این میان همسر زهیر به نام ((دلهم دختر عمرو)) رو به همسرش کرده, اظهار داشت:
((فرزند رسول خدا(ص) تو را مى خواند و تو تامل مى کنى؟! سبحان الله! اگر به حضور او روى و سخنش را بشنوى و باز گردى چه مانعى دارد؟))
همین جمله, باعث شد تا زهیر برخیزد و به محضر فرزند رسول الله شرفیاب شود. رفتن او همان و مجذوب آن حضرت شدن همان. پس از ملاقات نزد همسرش بازگشت و بساط خیمه را جمع کرد و به کاروان امام حسین(ع) پیوست و در روز عاشورا با افتخار به شهادت نایل شد. همسر زهیر نیز به نزد خانواده اش باز گشت. این زن با ایثار و ازخودگذشتگى و تحمل مشکلات در زندگى آینده, زمینه را براى سعادت همسرش فراهم ساخت. او نمونه اى از معرفت و اعتقاد یک زن نسبت به دین مکتب و رهبرى آن است.
2 و 3ـ همسر و مادر عبدالله بن عمیر
عبدالله بن عمیر از مجاهدان اسلام بود که در کوفه زندگى مى کرد. به مجرد آنکه شنید سپاهى از کوفه براى جنگ با فرزند پیامبر بسیج شده, خود را براى یارى آن حضرت آماده کرد و تصمیم گرفت به کربلا سفر کند. مطلب را با همسر در میان گذاشت. او نیز تشویق و ترغیبش کرد, اما از عبدالله خواست که او را به همراه خود ببرد. عبدالله به همراه همسر و مادرش به کربلا آمد و چون جوانى شجاع و جنگجو بود در روز عاشورا حماسه ها آفرید و با بدنى مجروح, خدمت امام حسین(ع) آمد و در حضور امام از مادرش سوال کرد:
((اى مادر آیا از من راضى شدى؟)) مادرش پاسخ داد:
((نه. تا تو را کشته در راه پسر پیامبر نبینم راضى نمى شوم.))
این سخن از یک مادر, خطاب به فرزند, آن هم در میدان جنگ, یکى از عظمتهاى نهضت عاشوراست.
از چنین حماسه هایى در سایر جنگها خبرى نیست. به خاطر همین عظمتهاست که نهضت عاشورا نهضتى الهام بخش براى همه ملتهاست.
عبدالله به میدان کارزار بازگشت و به شهادت رسید. همسر جوان وى خود را به کنار بدن قطعه قطعه شده عبدالله رساند و اظهار داشت:
((بهشت بر تو گوارا باد! از خدا مى خواهم که در بهشت نیز همراه تو باشم.
در همین حال, دشمن ناجوانمرد با ضربه اى بر سر این زن, او را نیز در کنار همسرش به شهادت رساند. این تنها زنى است که در نهضت عاشورا به شهادت رسید. دشمن که از حضور مادر عبدالله در سپاه امام آگاه بود, سر بریده او را به طرف خیمه ها پرتاب کرد. مادر عبدالله از خیمه بیرون آمد و سر بریده عزیزش را در آغوش گرفت و دوباره با بیان این جمله که ((حالا از تو راضى شدم اما ما قربانى اى که در راه خدا داده ایم پس نمى گیریم.)) سر را به طرف دشمن پرتاب کرد. و سپس عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد. امام با مشاهده این صحنه در حق او دعا کرد: ((خداوند به شما جزاى خیر دهد, تو را رحمت کند به سوى زنان بازگرد, جهاد بر زنان واجب نیست.)) او نیز به امر امام به خیمه ها بازگشت.
4ـ همسر جناده بن حرث
جناده انصارى که خانواده خویش را هم به کربلا آورده بود, در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید. پس از شهادت او, فرزند یازده ساله اش شمشیرى به کمر بسته به محضر امام آمد تا اجازه ورود به میدان جنگ را بگیرد. امام فرمود:
((این نوجوان پدرش کشته شده و شاید مادرش راضى به چنین امرى نباشد; اجازه ندهید به میدان برود.)) او با شنیدن این سخن به امام عرض کرد:
((مادرم به من امر کرد تا در رکاب شما بجنگم و این شمشیر را هم مادرم به کمرم بسته است)) آن حضرت با شنیدن این سخن, اجازه رفتن به میدان را به او داد. تصور این امر و درک چنین عظمتى براى یک زن که با شهادت همسرش, نوجوان یازده ساله اش را نیز به میدان نبرد و براى شهادت اعزام نماید, جز براى آن زنانى که در هشت سال دفاع مقدس ملت مسلمان ایران در برابر استکبار جهانى و شرق و غرب, علاوه بر همسر, نه تنها جوان که جوانانشان را براى شهادت در راه خدا و جانبازى در راه امام خمینى, آن مرد الهى(رض) ترغیب و تشویق نمودند, امکان پذیر نیست.
این نوجوان برخلاف عادت مرسوم عرب که افراد در میدان جنگ با ذکر نام پدر و اجداد, خود را معرفى مى کردند این چنین به معرفى خود پرداخت:

• امیرىأ حسینٌ و نعم الامیر علىد و فاطمه والده فهل تعلمون له من نظیر
• سرور فواد البشیر النذیر فهل تعلمون له من نظیر فهل تعلمون له من نظیر
آقا و امیر من حسین است و چه آقاى خوبى است, مایه خوشحالى قلب پیامبر بشارت دهنده و ترساننده است. على و فاطمه پدر و مادر اویند, آیا براى او نظیر و مانندى مى شناسید؟
نقش زنان پس از شهادت امام حسین(ع)
با مطالعه عظمت روحى برخى از زنانى که در صحنه کربلا حماسه آفریدند, شکوه و عظمت و بزرگوارى زنان اهل بیت امام حسین(ع) مانند زینب کبرا, ام کلثوم, فاطمه دختر امام, رباب همسر امام و ... روشنتر مى شود. اینان که به امر امام حسین(ع) تا زمانى که آن حضرت زنده بود, اجازه نداشتند که از خیمه ها بیرون بیایند تا مبادا با اظهار سخن یا انجام عملى, خدشه اى به کرامت, عزت و عظمت اهل بیت پیامبر وارد شود, پس از شهادت امام و یارانش از عصر روز عاشورا ماموریت خطیرشان آغاز شد.
5ـ حضرت زینب(س)
نقش دختر امیرالمومنین على(ع) از عصر عاشورا و با شهادت برادر بزرگوارش آغاز شد. زمانى که دشمن ناجوانمردانه خیمه ها را به آتش کشید و اهل بیت رسول خدا(ص) را در عصر عاشورا در بیابان آواره ساخت, زینب با آن همه مصیبت که بر او وارد شده بود و مسوولیت زنان و کودکان را بر عهده داشت, با صبر و استقامت, آنان را زیر خیمه هاى سوزان جمع کرده, شب را به صبح رسانید. صبح روز یازدهم که با وضع اسفبار آنان را به عنوان ((اسیر)) آن هم از کنار بدنهاى شهدا عبور دادند, زینب در کنار بدن مطهر امام مرثیه هاى جانسوزى دارد. از محتواى سخنان آن حضرت بر مىآید که آنچه از نهاد او در گودال قتلگاه برمى خاست, تنها مرثیه خوانى و اظهار درد از مصایب نبود, بلکه بیان وقایع و حقایقى بود تا در تاریخ ثبت شود و دشمنان پیامبر و اهل بیت آن حضرت قادر به تحریف نهضت الهى عاشورا نباشند و حقایقى را وارونه جلوه ندهند. از همین جا ماموریت اهل بیت در کنار زدن پرده از چهره کریه حاکمان وقت شروع شد.
((الیوم ماتٌ جدىأ رسول الله(ص) یا اصحاب محمداه هولا ذریه المصطفى یساقون سوق السبایا))
گویا امروز روز مرگ جدم رسول خداست. اى یاران محمد! اینان خاندان مصطفى هستند که اسیرشان کرده, مى برند. زنان و فرزندان مصیبت زده را با اهانت از کربلا تا کوفه بردند. کوفیان که امام را به شهر خود دعوت کرده و سپس بى وفایى نموده, نه تنها ایشان را در برابر حکومت تنها گذاشتند, که بسیارى از آنان براى جنگ با آن حضرت راهى کربلا شدند.
اهل بیت که با انبوه مردم کوفه روبه رو گشتند, از این فرصت استثنایى براى تبیین هدف نهضت امام حسین(ع) و یاران گرانقدرش و بیان جنایتها و خیانتهاى حکومت و ایادى آن بخوبى استفاده کردند. به طورى که حرکتها و قیامهاى متعددى پس از نهضت عاشورا در کوفه رخ داد و حاکمان متعددى براى اداره آن شهر ماموریت یافتند. در جمع مردم کوفه, حضرت زینب, ام کلثوم, فاطمه صغرا, دختر امام و امام سجاد سخنرانى کردند; حتى اگر به واسطه وجود ماموران حکومتى قادر نبودند, به آرامى و در فرصتى معین براى مردم سخن بگویند, اما گاه و بیگاه و به صورت پراکنده از هنگام ورود به شهر تا دارالاماره عبیدالله بن زیاد و در موقعیتهاى گوناگون سخنانى ایراد کردند. همه آنان چند هدف را دنبال کردند:
اول ـ مردم را به خاطر بى وفایى و خیانتشان سرزنش کردند و شهادت اباعبدالله الحسین(ع) را ناشى از خیانتهاى مردم معرفى کردند.
دوم ـ سرنوشت شومى که در دنیا در انتظار مردم است و نیز عذاب الهى را در قیامت به آنان یادآورى نمودند.
سوم ـ خود را به طور کامل معرفى کردند تا چنانچه تبلیغات دشمن در خارجى معرفى کردن آنان عده اى را فریب داده, حقایق روشن شود.
مردم که منتظر ورود عده اى شورشى و طغیانگر بودند, با مشاهده زنان و فرزندان و اهل بیت رسول خدا(ص) و دختران امیرالمومنین على(ع) با آن وضع رقتبار و با شنیدن سخنان آنان به عمق جنایتى که در حق فرزند رسول خدا روا داشته بودند, پى بردند. مردم اشکها ریختند و صداى شیون و زارى بلند شد. این تنها بخشى از ماموریت زینب(س) و امام سجاد(ع) در کوفه بود. بخش دیگر ماموریت در مجلس ابن زیاد بود.
اهل بیت را به شکل اسیر وارد مجلس عبیدالله بن زیاد کردند. از سخنانى که ابن زیاد در آن مجلس مطرح کرد, هدف حکومت روشن مى شود. ابن زیاد که منتظر بود تا اهل بیت امام حسین(ع) با روحیه اى شکست خورده و دلى ترسان در مجلس او حاضر شوند به طورى که جرات حرف زدن و حتى نفس کشیدن نداشته باشند. ناگهان توجهش به سوى زنى جلب شد که با ابهت وارد مجلس شد. سه مرتبه سوال کرد که این زن کیست؟ اما آن حضرت بدون هیچ گونه اعتنایى به حاکم جنایتکار کوفه, سوال او را بى پاسخ نهاد, تا آنکه برخى اظهار داشتند:
((او زینب دختر فاطمه است.))
عبیدالله به خیال خام خود براى زدن ضربه اى به روحیه زینب و نیز با موضعى حق به جانب اظهار داشت:
سپاس خداى را که شما را رسوا کرد, شما را کشت و دروغگوییهاى شما را آشکار ساخت.
زینب(س) بى درنگ براى عقیم نهادن نقشه کثیف عبیدالله در وارونه جلوه دادن حقایق فرمود:
((الحمد الله الذى اکرمنا بمحمد(ص) و طهرنا تطهیرا لا کما تقول انت انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا))
سپاس خداى را که با وجود مبارک پیامبرش محمد(ص) به ما کرامت بخشید و ما را گرامى داشت و ما را از هر گونه آلودگى پاک گردانید. حقیقت آن گونه نبود که تو اظهار داشتى بلکه شخص فاسق رسوا مى شود و بدکار دروغ مى گوید و او غیر از ماست.
ابن زیاد بار دیگر اظهار داشت نظرت در باره آنچه که خدا با برادرت و خاندانت کرد چیست؟ عبیدالله که پیوسته سعى مى کرد به جنایات خویش رنگ دینى و الهى بخشیده اعمال خود را به خدا نسبت دهد و وانمود کند که خدا این گونه خواسته بود که ما عمل کردیم, این بار با پاسخى دندان شکن از جانب بانوى نمونه کربلا رسوا شد:
((ما رایت الا جمیلا هولا القوم کتب الله علیهم القتل فبرزو الى مضاجعهم و سیجمع بینک الله و بینهم ...))
من جز زیبایى ندیدم, این گروه کسانى بودند که خداوند شهادت را براى آنان مقدر ساخته بود, از این رو, به خوابگاههاى ابدى خود فرو رفتند و بزودى خداوند تو و آنان را جمع خواهد کرد و تو را به محاکمه خواهد کشید, ببین که آیا در آن محاکمه پیروز خواهى شد یا نه؟ مادرت به عزایت بنشیند اى پسر مرجانه!
ابن زیاد از خشم به خود مى پیچید. تصمیم به کشتن زینب گرفت و دستور قتلش را صادر کرد, اما شخصى از اطرافیان به او گفت: اى امیر! او یک زن است. شما زنى را به خاطر اظهاراتش مجازات مى کنى؟
امام سجاد(ع) نیز نظیر این برخورد را با عبیدالله داشت.
صحنه دیگرى که اهل بیت در آن حضورى فعال داشته و نقشى مهم ایفا کردند, شام, مرکز خلافت بود. زینب و امام سجاد(ع) با تلاش خویش, جو حاکم بر این شهر را که براى وارد کردن خارجیان چراغانى کرده بودند, متحول ساختند. مردم با مشاهده اهل بیت پیغمبر متعجب گشته و به فریبى که از ناحیه یزید و ایادى او خورده بودند, واقف گشتند. این کاروان مصیبت زده را دو شخصیت والامقام هدایت مى کردند. امام سجاد(ع) مى فرماید:
ما دوازده نفر بودیم که با زنجیر به هم بسته بودند. یک طرف زنجیر به دست من و سر دیگر آن به دست عمه ام زینب بود.
در مجلس یزید ورقى دیگر بر افتخارات زینب کبرى افزوده شد. یزید با تکبر و غرور, مجلسى باشکوه بر پاى ساخته بود و اعیان اشراف و کارگزاران حکومتى را جمع کرده بود تا به خیال خویش ابهت مجلس, قدرت سخن گفتن و ابراز وجود را از اسرا بگیرد. اهل بیت را از تالارهاى متعددى عبور دادند تا به تالار اصلى وارد کردند. یزید با خوشحالى و رضایت در حال خواندن اشعارى بود و آرزو مى کرد که اى کاش پدرانم بودند و مى دیدند که من چگونه انتقام جنگ بدر را گرفتم. سپس با دو بیت شعر زیر, باطن پلید و بى اعتقادى خود را به همه مقدسات آشکار ساخت:

• لعبت هاشم بالملک فلا لست من خندف ان لم انتقم من بنى احمد ما کان فعل
• خبر جا و لا وحى نزل من بنى احمد ما کان فعل من بنى احمد ما کان فعل
حضرت زینب با شنیدن این اشعار این چنین قاطعانه به او پاسخ داد:
((اى یزید! آیا گمان کردى که زمین و آسمان را فتح کرده اى و این لطفى از جانب خدا براى تو و شکستى و ذلتى براى ماست؟! تو فکر مى کنى قدر و منزلت تو پیش خدا بزرگ است که این گونه باد در دماغت افکنده اى ... آرام باش! آرام باش! آیا این آیه شریفه و این سخن خدا را فراموش کرده اى که فرمود: کسانى که کفر ورزند گمان نکنند که مهلتى که به آنان دادیم به نفع آنهاست, ما این مهلت را دادیم تا بر گناهان و جنایاتشان افزوده شود و براى آنان در روز جزا عذابى دردناک آماده است.)) با سخنان طولانى و کوبنده زینب(س) یزید در موضعى انفعالى قرار گرفت. این بیانات به همراه سخنان امام سجاد(ع) علاوه بر آثارى که بر برخى از اطرافیان یزید به جا گذاشت, یزید را مجبور ساخت که ابن زیاد را به عنوان مجرم و جنایتکار اصلى معرفى کند و خود را از اینکه دستور قتل امام را صادر کرده باشد تبرئه نماید و اهل بیت را با عزت و احترام به مدینه باز گرداند تا اندکى از عواقب این جنایت کاهش یابد.
عظمت این بانوى بزرگوار در صورتى آشکار مى شود که مصائبى که تا آن روز دیده بود, وضعیت اسفبارى که از کربلا تا کوفه تا شام با آن روبه رو بود, تبلیغات وسیع حکومتى و برخورد مردم و مجلس یزید و سایر خصوصیات و شرایط در نظر گرفته شود.
آرى اینکه زنى در چنین شرایطى آن گونه در برابر یزید, راس حکومت جنایت و در حضور همه سخن بگوید و او را مفتضح نماید, جز از خاندان عصمت و طهارت ساخته نیست.
در همین مجلس, مردى به سوى یکى از زنان اشاره کرده و از یزید خواست تا او را به عنوان کنیز به وى ببخشد که با پاسخ کوبنده زینب رو به رو گردید که نه تو و نه او, اربابت حق چنین کارى را ندارید. یزید بر آشفت و با تکبر اظهار داشت: من هر کارى بخواهم انجام مى دهم. یزید با با پاسخ دختر امیرالمومنین روبه رو شد که فرمود: مگر آنکه از دین خارج شوى و چنین عملى را انجام دهى.
6 ـ رباب: رباب دختر امرالقیس, تنها همسر امام حسین(ع) در کربلا و مادر دو فرزند آن حضرت یعنى سکینه و عبدالله بود. فرزند خردسالش در کربلا به شهادت رسید و خود و دخترش نیز به اسارت رفتند. هر چند از این بانوى بزرگوار در روز عاشورا در کتابهاى تاریخ, نامى و یادى به میان نیامده است, اما در کوفه و در مجلس عبیدالله بن زیاد که سر مقدس ابا عبدالله الحسین(ع) را در مقابل او قرار دادند از میان بانوان برخاست و سر مقدس را در آغوش گرفت و بوسید و این گونه نوحه سرابى کرد:

• و احسینا فلا نسیت حسینا غادروه بکربلا صریعا لاسقى الله جانبى کربلا
• اقصدته اسنته الادعیا ـ لاسقى الله جانبى کربلا لاسقى الله جانبى کربلا
در عین مرثیه سرایى, حقایقى را در سینه تاریخ ثبت و ضبط مى کند که: حسین در راه خدا شهید شد و بدن مطهرش با نیزه ها پاره پاره گردید, آن گاه بدنش را با کمال گستاخى و با بى احترامى روى خاک انداختند. این گونه نوحه سرایى کرد تا کسى تصور نکند که امام حسین(ع) به مرگ طبیعى یا بیمارى از دنیا رفت و تا خیانتکاران از مورخان در صدد تحریف حق و حقیقت نباشند.
نقش زنان در نهضت اباعبدالله الحسین(ع) منحصر به موارد یادشده نیست, بلکه زنان دیگرى نیز به تناسب شخصیت خویش در موقعیتهاى گوناگونى نقش موثرى ایفا کرده اند. زنى از قبیله ((بکر بن وائل)) هنگام سوزاندن خیمه ها با حمایت از خاندان رسول خدا(ص) و اعتراض علیه وحشیگریهاى دشمن یادى از خود به جا گذاشت. حلیمه و ام حبیبه با اقدامات خود در کوفه در جهت آماده سازى برخى از اذهان براى ورود اهل بیت و انجام فعالیتهاى ضد حکومتى نام خود را در تاریخ ثبت نمودند و ...
درود به روان پاک همه زنانى که در حماسه خونین کربلا رسالت خویش را انجام دادند. بخصوص بانوى نمونه اسلام و شیرزن کربلا زینب کبرى(س).
منابع:
مقتل الحسین, ابومخنف.
تاریخ طبرى, ج4.
لهوف, سید بن طاووس.
سخنان حسین بن على, محمدصادق نجمى.
حماسه حسینى, شهید مطهرى.
بررسى تاریخ عاشورا, ابراهیم آیتى.
زندگى على بن الحسین, سید جعفر شهیدى.

زنان در نهضت عاشورا

زنان در نهضت عاشورا
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن مى توان گفت: یکى آن که آنان چند نفر و چه کسانى بودند، دیگر آن که چه نقشى داشتند. زنانى که در کربلا حضور داشتند، برخى از اولاد على(ع) بودند و برخى جز آنان، چه از بنى هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانى، از اولاد(ع) بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا (ع) بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین(ع) و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند (1) پنج زن که از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبى، مادر عبد الله کلبى، مادر عمر بن جناده، زینب کبرى(ع). زنى که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوى نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبى که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
یکى مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روى کرد و امام او را برگرداند. دیگرى مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت ومردى را به وسیله آن کشت، سپس شمشیرى گرفت و با رجزخوانى به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمه ها برگرداند (2)
دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینى پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینى شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس کلبى، همسر امام حسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله.
زنى از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولى هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه هاى اهل بیت، شمشیرى برداشت و رو به خیمه ها آمد و آل بکر بن وائل را به یارى طلبید.
زینب کبرى وام کلثوم، دختران امیر المؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین(ع)
نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی هاى افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسراى اهل بیت را تشکیل مى دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهى و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور «پیام رسانى» باید اشاره کرد (آن گونه که در بحث «اسارت» گذشت). البته جهات دیگرى نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره مى شود که هر کدام مى تواند به عنوان «درس عبرت» مورد توجه باشد:
ـ مشارکت زنان در جهاد. شرکت در جبهه پیکار و همدلى و همراهى با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه هاى این حضور است. چه همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهى همسران برخى از شهداى کربلا، چه حتى اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایت هاى شوهران شان مثل زن خولى.
آموزش صبر. روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادت ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبورى و پایدارى در رفتار و روحیات زینب کبرى(ع) جلوه گر بود.
ـ پیام رسانى.افشاگری هاى زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه. پاسدارى از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراکنده به تناسب زمان و مکان.
ـ روحیه بخشى. در بسیارى از جنگ ها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه مى بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضى از شهدا این نقش را داشتند.
ـ پرستارى. رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از نقش هاى دیگر زنان در جبهه ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستارى و مراقبت حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع) یکى از این نمونه هاست. (3)
ـ مدیریت. بروز صحنه هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شکوفا مى سازد.
نقش حضرت زینب(ع) در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران»را مى آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن، مقابله نمود و نقشه هاى دشمن را خنثى ساخت.
ـ حفظ ارزش ها. درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزش هاى دینى و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم هاى آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباس ها و خیمه های شان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تأکید مى ورزیدند.ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى کنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟
وقتى هم در کوفه در خانه اى بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز بر این گونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...» (4) و نمونه هاى دیگرى از سخنان و کارها که همه درس آموز عفت و دفاع از ارزش هاست.
ـ تغییر ماهیت اسارت. اسارت را به آزادى بخشى تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا. گریه ها، شیون ها، عزادارى بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد.
________________________________________
1 ـ زندگانى سید الشهدا، عمادزاده،ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،کبریت احمر و انساب الأشراف .
2 ـ همان،ص .236
3 ـ در این زمینه ر.ک:مقاله«درسهاى امدادگرى در نهضت عاشورا»از مؤلف(مجله پیام هلال،شماره 26 ،شهریور1369 ).
4 ـ عوالم(امام حسین)،ص 403 ،حیاة الامام الحسین،ج 3،ص .378
فرهنگ عاشورا صفحه 195